وجوب نماز عیدین در عصر حضور و غیبت
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سؤال[1]: خواندن نماز عیدین در زمان غیبت چه حکمی دارد؟ چرا در حکم آن بین عصر حضور و غیبت فرق می گذارند؟
پاسخ: به طور مختصر در پاسخ می توان گفت که آنچه در بین فقهای امامیه مشهور است این است که بر اساس نصوصی که بر لزوم امام تصریح می کند، نماز عیدین در غیر از حالت حضور واجب نیست فقها از نصوصی مانند: (لا تصلّ العيدين إلا مع الإمام) این چنین فهمیده اند که مراد از «امام» در آن، امام اصلی است، نه امام جماعت، و منظور از امام اصلی، امام معصوم یا امامی است که از طرف او برای این امر منصوب شده باشد که لازمه آن حضور امام و عدم غیبت اوست.
چیزی که آنها را به این امر واداشته است – با رد این که مراد از «امام» امام جماعت باشد، درنتیجه این روایات تنها بر لزوم جماعت در اقامه نماز عیدین دلالت داشته باشند دقیقاً مانند نماز جمعه -. چیزی که آنها را به طور اساسی به این امر واداشته روایاتی مثل روایت سماعه از امام صادق علیه السلام است که می فرماید: «لا صلاة في العيدين إلا مع الإمام، فإن صلّيت وحدك فلا بأس»، گذاشتن الف و لام در (امام) به معناي اشاره به شخص معهود است و این فرد کسی غیر از امام معصوم نیست نه امام جماعت. چون اگر مراد امام جماعت بود این روایت ناهماهنگ می شد، چرا که از یک سو می فرماید: بدون امام جماعت نماز محقق نمی شود و از سوی دیگر می گوید اشکالی ندارد که به صورت فرادی این نماز اقامه شود. این دو قابل جمع نیستند. بر خلاف اینکه مقصود از آن امام معصوم باشد که در این صورت، منظور این است: این نماز در عصر حضور معصوم همراه او واجب است و در عصر غیبت او واجب نیست، اما مستحب است که به صورت فردی انجام شود.
اما به نظر قاصر من ارجح آن است که بگوییم اگر نماز عیدین در اصل هرچند در عصر حضور معصوم، واجب باشد، در این صورت در عصر غیبت هم واجب خواهد بود. با تمرکز بر روایاتی که به لحاظ سندی صحیح هستند. نهایت آن که واجب است ـ به لحاظ تکلیفی ـ که این نماز را به جماعت اقامه کرد ولی اگر جماعتی برای نماز حاضر نشدند باید این نماز را به تنهایی خواند یا حداقل مستحب است. جماعت شرط مشروعیت یا صحت آن نیست تا بگوییم بین آنچه که از نصوص بر نفی آن با نبود امام دلالت می کند و آنچه دلالت بر انجام آن به صورت فردی دارد نوعی تناقض و ناهماهنگی وجود دارد و در این صورت تعبیر نفی نماز بدون امام کنایه از وجوب جماعت در این نماز است. نه این که این نماز بدون جماعت مشروع نبوده و صحیح نیست و این جمع نزدیک ترین جمع به فهم عرفی است.
بدین ترتیب معنای عرفی کلمه (امام) را که در روایات این باب آمده حفظ می کنیم. چون در اکثر این روایات - به جز روایت سماعه و مانند آن – واژه «امام» به صورت نکره آمده است، بنابراین دلیلی بر حمل آن به امام اصلی وجود ندارد و اما در روایت سماعه از قرینه مقابله بین صدر و ذیل روایات فهمیده می شود که صدر حدیث از جماعت صحبت می کند، در مقابل ذیل روایت از فرادی سخن می گوید و آنچه که این سخن را تقویت می کند این است که روایت سماعه در برخی منابع حدیثی با تنکیر لفظ «امام» نیز ذکر شده است (مانند آنچه شیخ صدوق در ثواب الاعمال ص 78 ذکر کرده است؛ و در کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 506؛ و در استبصار شیخ طوسی، ج 1، ص 445؛ و در تهذیب الاحکام، ج 3، ص 128 نیز آمده است) کلمه «امام» به صورت معرفه در این روایت تنها در نقل شیخ طوسی در جای دیگری از تهذیب الاحکام (در ج 3، ص 135) آمده است.
به نظر می رسد فقیهان متأخر به آنچه در کتاب «تفصیل وسائل الشیعه» حر عاملی آمده است، استناد کرده اند و در آنجا حدیث را به صورت معرفه نقل کرده است و حال آن که این حدیث در اغلب مصادر خود به صورت نکره آمده است و با تردید در تعریف نمی توان برای تأیید یک مطلب اضافی که اشاره به امام معصوم باشد به آن تکیه کرد.
در واقع اگر کسى اصرار داشته باشد که امام در این روایت غیر از امام جماعت است، دلیلى بر محدود کردن آن به امام معصوم وجود ندارد، زیرا این قید و مانند آن در هیچ یک از روایات مربوط به نماز عیدین نیست. بنابراین اگر حکومت شرعی توسط امامی عادل برپا شود هرچند معصوم نباشد در این صورت نیز این نماز واجب خواهد بود. بنابراین ظاهر این روایات ـ حداکثرـ اشتراط وجود یک دولت عادل برای الزام به این نماز است نه اشتراط وجود امام معصوم و حضور او. هیچ دلیلی وجود ندارد که «ال» موجود در کلمه (الامام) که در این روایات آمده است را به امام معصوم تخصیص بزند همانطور که در مباحث جهاد به تفصیل از این موضوع سخن گفته ایم آنجا که فقها اجتهاد ابتدائی را به حضور معصوم مشروط کردند با تکیه بر فهمی این چنینی از کلمه (الإمام) که به تفصیل در آنجا این فهم را همرأی با امثال سید کاظم حائری حفظه الله مورد مناقشه قرار دادیم.
علاوه بر این، اشکالات متعدد دیگری نسبت به دیدگاه مشهور در ذهن وجود دارد که به منظور رعایت اختصار، در حال حاضر به آنها نمی پردازیم. از جمله اینکه لفظ (صلاة مع الإمام) عرفاً ظهور در معنای عصر حضور ندارد بلکه ظهور در نماز جماعت به همراه ایشان ـ علیه السلام ـ است در نتیجه اشکال تنافی و ناهماهنگی که ذکر کردند دوباره به سراغشان می آید که آنها را مجبور به فرض تقدیر در این روایت می کند تا بتوان این موضوع را تفسیر کرد. بنابراین در مورد روایت سماعة با چهار احتمال روبه رو هستیم:
الف - یا غیر منسجم است و در نتیجه به خاطر این اجمال و ابهام از اعتبار ساقط خواهد شد.
ب - یا مقصود از نفی در این روایت، انکار کمال است، مانند: (لا صلاة لجار المسجد الا في المسجد) که این چنین فهمیده شده است که نماز کامل برای همسایه مسجد نیست درنتیجه این روایت دلالت بر اصل وجوب جماعت در اصل این نماز ندارد و تنها به معنای بهتر بودن و برتری اقامه به جماعت یا اقامه آن همراه با امام مسلمین بر فرض حضور خواهد بود.
ج - یا منظور از نفی، نفی مشروعیت آن باشد و این موجب تناقض می شود که چگونه جز با امام مشروعیت ندارد ولی انجام آن به صورت فردی اشکالی ندارد؟! این روایت را هر طور که تفسیر کنیم این تناقض وجود دارد مگر این که قید حضور و غیبت را در این روایت در تقدیر بگیریم دو قیدی که اساساً در روایت ذکر نشده اند مخصوصاً اینکه امام به سماعه می فرماید: اگر فرادی بخوانی اشکالی ندارد با آن که سماعه در عصر غیبت زندگی نمی کرد.
د - یا منظور از نفی، نفی وجوب آن باشد، پس به این معنی خواهد بود که نماز عیدین واجب نیست مگر با امام، ولی اگر فرادی بخوانی مشروع است و در اینجا اگر واژه (امام) در روایت سماعه را به معنای امام معصوم تفسیر کنیم معنای روایت این چنین می شود: این نماز واجب نیست مگر با امام، پس وقتی امام وجود داشته باشد این نماز واجب خواهد بود و در غیر این صورت جایز و مشروع است ولی واجب نیست و با این سخن تقریباً مراد مشهور فقها ثابت خواهد شد. عرض کردم تقریباً چون نماز خواندن به همراه امام غیر از نماز هنگام حضور و ظهور امام است ممکن است امام حاضر باشد ولی ما در یک شهری دور از ایشان با شخص دیگری نماز بخوانیم در این صورت به لحاظ عرفی عنوان نماز خواندن به همراه ایشان صادق نیست بلکه معنای دقیق روایت این خواهد بود که وقتی امام معصوم حاضر باشد و نماز عید را به صورت جماعت اقامه کند باید با وی در این نماز شرکت کنیم به گونه ای که در داخل همان جماعت اصلی که امام مسلمانان در آن نماز اقامه می کنند حضور داشته باشیم ولی اگر این امکان را نداشتیم این نماز به صورت فرادی برای ما مشروع خواهد بود.
البته گفتیم که این معنا با طبیعت ساختار در این روایت سازگاری ندارد، پس چگونه به او می گوید که نماز عیدین بر تو واجب نیست مگر با معصوم، ولی اگر فرادی این نماز را بخوانی اشکالی ندارد این مقدار از بیان خود توضیحی بسیار گیج کننده است، چنان که باید به او می گفت: واجب است با معصوم این نماز را بخوانی و اگر نمی توانی نماز به صورت فرادی اشکالی ندارد. این علاوه بر آن چیزی است که قبلاً در مورد عدم وجود قرینه ای برای اراده معصوم از کلمه (الإمام) بیان شد بنابراین در این جا چهار احتمال وجود دارد که دلیلی بر ترجیح یکی بر دیگری نیست. اگر نگوییم که به قرینه ذیل روایت، ارجح از بین آنها، اراده نفی کمال است.
این موضوع جای تفصیل بیشتری دارد. بنابراین هر کس بگوید نماز عیدین واجب است، باید وجوب آن در غصر غیبت را نیز بپذیرد نهایت آن که جماعت در آن شرط است ـ با توجه به کنار گذاشتن روایاتی مثل روایت سماعة به جهت تفرد و مخالفت آن با سایر روایات از این جهت که اتیان آن به صورت فردی را بی مشکل می داند ـ احتیاط در این زمینه جا دارد.
_____________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع ۳: سوال 462.