hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

معنای اجماع و شهرت ، تفاوت آنها و اعتبار سنجی آنها

تاريخ الاعداد: 1/3/2025 تاريخ النشر: 1/13/2025
650
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

 

سؤال[1]: منظور از اجماع چیست؟ واقعا چنین چیزی محقق می شود؟ آیا همان اجماع مورد تایید اهل سنت و جماعت است؟ منظور از نظر مشهور فقها چیست؟ آیا با اجماع فرق دارد؟ اجماع چگونه یکی از مصادر شریعی محسوب شده است؟

پاسخ: در اینجا مجموعه ای از نکات وجود دارد که به صورت گذرا به آنها اشاره خواهم کرد، زیرا این موضوع بزرگتر از آن است که بتوان در پاسخ به یک سؤال به آن پرداخت:

1 - اجماع اصطلاحی است که در میراث اسلامی با توجه به استعمال آن در کلام فقها و اصولیین معانی فراوانی دارد و اصل آن توافق امت بر حکم معینی است، چنانکه معنای حدیثی که در حجیت آن از طریق اهل سنت، آمده، همین است اما از سویی به این نتیجه رسیدند که توافق امت بر چیزی جز به ندرت اتفاق نمی افتد و از سوی دیگر ورود عوام از مسلمانان تأثیری در سطح معرفتی اجماع ندارد. به همین دلیل گفتند معیار در اجماع توافق علما است، سپس آن را به توافق علمای یک مذهب محدود کردند.

اجماع در معانی اصطلاحی متعددی به کار رفته است که برجسته ترین آنها عبارتند از:

الف - توافق برخی از علما به گونه ای که مستلزم حدس و کشف از موضع پیامبر یا امام باشد، به ویژه اگر از نظر زمانی قدیمی تر و نزدیک به عصر نص باشند، این همان چیزی است که به آن اجماع کشفی یا حدسی می گویند. این اجماعی است که مورد اعتماد علمای متأخر است که به دست امثال شهید صدر به روش حساب احتمالات، صورت بندی شده است.

ب - توافق بین افرادی که معصوم یکی از آنهاست که به آن اجماع دخولی گفته می شود و از نظریات معروف سابق امامیه است که می توان گفت امروز متروک شده است.

ج –علما بر حکم خاصی هرچند در یک زمان واحد هرچند متأخر اتفاق نظر داشته باشند که به این اجماع، اجماع لطفی می گویند. چنانکه پیروان این دیدگاه- مثل شیخ طوسی - معتقدند که امام نمی تواند امت را در گمراهی رها کند. مقتضای لطف این است که این اجماع آنها را از بین ببرد و در میان آنها اختلاف ایجاد کند.

د - علما در مرآی و مسمع معصوم در موضوعی اتفاق نظر داشته باشند بی آن که امام اظهار نظری بکند این سکوت امام کاشف از صحیت این موضوع است از این نوع اجماع گاه با عنوان اجماع تقریری یاد می شود.

اجماع و مقولات و تقسیمات آن به ویژه در میان اهل سنت بسیار است و نیازی به پرداختن به همه آنها نیست.

2- مسلماً در بسیاری از احکام شرعی از جمله وجوب نماز، اجماع حاصل می شود، اما سؤال بر سر اصل تحقق اجماع نیست، بلکه در مورد تحقق اجماع حجت است به گونه ای که بتواند در مسیر فهم موضع شریعت و اثبات حکم شرعی نقش آفرینی کند زیرا مشکل اجماع در مواردی متمرکز است، از جمله:

اول: دشواری اثبات این که اجماع در این موضوع حاصل شده است، با توجه به از دست رفتن بسیاری از مواضع علما در طول تاریخ.

دوم: وجود مستندات دیگری که حاکی از حکمی است که علما بر آن اتفاق نظر داشته اند که اجماع را به اجماع مدرکی یا محتمل المدرکی تبدیل می کند، که کاشفیت آن از موضع شریعت را با مشکل روبه رو می کند اجماع معتبر اجماع مدرکی نیست بلکه اجماع تعبدی یا به تعبیر دیگر اجماع اعمی است. به ندرت می توان می توان موضوعی را یافت که در آن مستند یا مدرک دیگری در کنار اجماع وجود نداشته باشد که استناد اجماع کنندگان به آن در این فتوی محتمل نباشد.

 

در نتیجه این دو عامل، جایگاه دلیل اجماع در دو دهه اخیر بسیار کاهش یافته است و این کلام معروف شده که می‌گوید: «المنقول منه غير حجّة، والمحصّل منه غير حاصل». «اجماع منقول حجت نیست و اجماع محصل، حاصل نمی شود.»

اما با وجود زوال نظری ارزش اجماع و شهرت در میان علمای متأخر، اجماع و شهرت همچنان تأثیر روانی بسیاری بر فقیه می‌گذارد، چه از این جهت که موجب ایجاد اطمینان در نفس فقیه به یک حکم شرعی مورد اجماع شده یا از این جهت که موجب از بین رفتن اطمینان به حکم شرعی که به اجماع از آن مخالفت شده می شود. از این روست که بسیاری از احتیاطات وجوبی در رساله های عملیه به وجود اجماع یا شهرت بازمی گردد که فقیه را از تصمیم گیری بر خلاف آن ها منع می کند از این جهت که احساس وحشت تنهایی یا مخالفت با مشهور به تعبیر ایشان به آن ها دست می دهد.

من معتقدم امروزه یکی از کلیدهای اساسی برای حرکت رو به جلوی اجتهاد اسلامی و پیشرفت آن، رهایی از مفاهیم اجماع و شهرت است که جز در موارد بسیار محدودی ارزش مستقلی ندارد. رهایی به معنای حذف کامل اجماع و شهرت نیست، بلکه به معنای عدم تسلیم در برابر آنها است آنجایی که هیچ توجیه منطقی برای آن به لحاظ نظری وجود ندارد.

3- اگر معیار کمی را در اجماع در نظر بگیرم که مثلاً توافق همه است، در این صورت شهرت به معنای توافق اکثر است و اگر در اجماع معیار کیفی را که کشف یقینی از موضع شریعت باشد در نظر بگیریم در این صورت شهرت به معنای کشف ظنی از موضع شریعت از تقارن آرای علما خواهد بود و بنابراین ممکن است شهرت به معنای کمی اجماع به معنای کیفی باشد با توجه به تعدد معیارها، از این رو اگر با توجه به معیار کیفی ـ همچون دیدگاه علمای متأخر ـ شهرت تنها گمان آور باشد در این صورت این شهرت حجت نخواهد بود مگر این که دلیل خاصی بر آن قائم شود از این رو بسیاری از متأخرین که بر اساس معیار کیفی به اجماع عمل می کنند حجیت شهرت را نپذیرفته اند چرا که وجود دلیل خاصی بر حجیت ظن برخاسته از شهرت را مورد مناقشه قرار داده اند.

4 - اجماع برای برخی مسلمانان دلیل مستقلی است. زیرا امت بر ضلالت و نادرستی اتفاق نظر پیدا نمی کنند، اما به گفته مشهور علمای متأخر - به ویژه شیعیان – اجماع دلیل مستقلی نیست، بلکه صرفاً کاشف از موضع پیامبر است، یعنی کاشفی از سنت است نه این که دلیلی در عرض سنت باشد و به عبارت دیگر اجماع تنها کاشف از دلیل شرعی است نه این که خود کاشف از حکم شرعی باشد.  

بنابراین تقسیم چهارگانه منابع اجتهاد و استنباط به قرآن، سنت، اجماع و عقل، بر اساس موازین علمی، به هیچ وجه تقسیم بندی صحیحی نیست، هرچند که تقسیمی مشهور و گسترده است و به احتمال زیاد برگرفته از اهل سنت بوده و از سوی ایشان به اجتهاد شیعی وارد شده است وگرنه منابع اجتهاد عبارتند از: قرآن، سنت و عقل، با توجه به اختلافی که بین علمای مسلمان در مورد اخیر وجود دارد.

_________________________

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع ۳: سوال 444.