حکم فقهی ریش تراشی موضع در برابر هرج و مرج ارزیابی احادیث یا تصحیح آنها
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سؤال[1]: به نظر شما تراشیدن ریش چه حکمی دارد؟ موضع علما در قبال تراشیدن ریش چیست؟
پاسخ: برخی از فقها تراشیدن ریش را حرام دانسته اند که در میان علمای متأخر به ویژه از اوایل قرن چهاردهم هجری قمری شهرت یافته است، اما تتبع در کلمات ایشان ما را به این یقین کامل می رساند که این موضوع در فقه شیعه امامیه قبل از هفت قرن هجری پیش مطرح نبوده است. علمایی همچون شیخ طوسی، سید مرتضی، صدوق، مفید، ابن ادریس، محقق حلی، علامه حلی، ابن مجد حلبی، أبو الصلاح حلی، ابن زهرة حلبی، ابن براج و سایر علما در هفت قرن اول هجری اصلاً به این موضوع نپرداخته اند.
شاید قدیمی ترین فقیه شیعه که به این موضوع پرداخته، ابن سعید حلی (690 هجری قمری) در کتاب «الجامع للشرائع» باشد، اما عبارت وی ظهوری در حرمت ندارد. چه رسد به این که در این زمینه ادعای اجماع مطرح شود. علمای متأخر از حدود دو قرن پیش هرچند که برخی حرمت ریش تراشی را ارسال مسلمات کرده اند اما این مطلب هیچ چیزی را ثابت نمی کند تا زمانی که کتاب های موجود در دست ما هیچ یک به این موضوع نپرداخته اند اگر چنین چیزی وجود داشت حتماً نشانه های آن آشکار می شد (لو کان لبان). افزون بر این که حتی بر فرض پذیرش چنین اجماعی، این اجماع به وضح اجماعی مدرکی است همچنین است نسبت به شهرت این فتوی، بنابراین ادعای اجماع در اینجا هیچ ارزشی ندارد.
در واقع، حتی برخی از فقهای متأخر، پس از مشهور شدن فتوی به حرمت، به کراهت و عدم حرمت آن تمایل پیدا کرده اند، فقهایی همچون سید محمد باقر داماد، شیخ محمد صالح جزایری، سید مهدی بحرالعلوم، شیخ عباس رمیثی، چنانکه به آنها منسوب است، سید محمد حسین فضل الله، و شیخ صادقی طهرانی، سید محمد جواد غروی اصفهانی و دیگران. بلکه افرادی مثل علامه مجلسی نیز با توجه به اینکه در روایات مربوط به این موضوع در مورد سند یا دلالت آن ها مناقشاتی وجود دارد در حرمت تراشیدن ریش توقف کرده اند (مرآة العقول 4: 79-80).
در واقع بسیاری از فقهای متأخر در رساله های عملیه خود فتوا به حرمت نداده اند، بلکه احتیاط واجب داده اند که نشان می دهد که حرمت این کار از نظر آنان به طور قطعی ثابت نشده است، مانند سید خویی، سید محمود هاشمی، سید علی خامنه ای، شیخ حسین علی منتظری، و شیخ جواد تبریزی، و شیخ فاضل لنکرانی، سید محمد روحانی، سید محمد باقر صدر، شیخ وحید خراسانی، سید علی سیستانی، شیخ ناصر مکارم شیرازی، شیخ محمد اسحاق فیاض و دیگران.
بله، در فقه اهل سنت در قرون اولیه، دیدگاه حرمت مطرح بوده است و تصریح شافعی (204 هجری قمری) به حرمت نقل شده است و برخی نیز تنها قائل به کراهت ریش تراشی بودند نه حرمت آن.
از این رو به نظر می رسد که موضوع ریش تراشی در فضای اهل سنت مطرح بوده است، در حالی که در فضای شیعه امامیه از اواخر قرن هفتم هجری شروع به ظهور کرده و ظهور آن در قرن چهاردهم هجری متمرکز شد. در چنین حالتی، هرگونه تکیه بر اجماع یا شهرت به لحاظ شیعی بلکه به لحاظ اسلامی با توجه به مدرکی بودن اجماع یا شهرت باطل است.
در اینجا به چند دلیل از قرآن و سنت استناد کردند، اما همگی مورد مناقشه قرار گرفته اند، اگر جزئیات این موضوع را بخواهید، می توانید به کتاب من مراجعه کنید (دراسات في الفقه الإسلامي المعاصر 3: 143 ـ 192) در این کتاب به تفصیل فضای فقهی در این مسئله را خواهید یافت.
آنچه من شخصاً بعد از آن مطالعه به این نتیجه رسیدم این است که تمام شواهدی که ایشان ذکر کردند محل مناقشه است و موضع بنده این است که بحث بلندی ریش و زیبایی آن امری عرفی است که تابع آداب و رسوم هر عرفی با توجه به سلایق آن ها است. آنچه مطلوب است ظاهر خوب و زییایی ظاهر است. اگر بلند گذاشتن ریش زشتی محسوب می شود بهتر آن است که آن را تراشیده یا به اندازه ای که انسان در مظهری پاک و تمیز و زیبا جلوه کند، کوتاه کند و اگر مسئله برعکس باشد، حکم نیز دقیقاً برعکس خواهد بود.
از آنجایی که به عنوان اولی در موضوع ریش، هیچ موضع شرعی قاطعی نیافتیم، بنابراین موضوع ریش در اصل بودن یا نبودن، بلندی و مقدار آن تابع عمومات وارده در در زینت و آراستگی است که باعث می شود این موضوع، امری عرفی عقلایی باشد که ممکن است مستلزم بلند گذاشتن آن در مواردی یا کوتاه کردن آن در موارد دیگری یا قطع و تراشیدن آن در موارد دیگر باشد.
بر این اساس تراشیدن یا کوتاه کردن ریش دیگران با رضایت آنان حرام نیست چون این عمل فی نفسه جایز است و اخذ اجرت برای آن جایز است چون مفروض آن است که متعلق این اجاره به لحاظ شرعی امری جایز است بنابراین مشمول کلیات و عمومات اجاره و عقود می شود، همچنان که تراشیدن ریش برای خود یا دیگران مصداق فسق نیست در نتیجه این فرد به خاطر این کار فاسق محسوب نمی شود همچنان که خرید و فروش بلکه مطلق تعامل با ادوات ریش تراشی یا خمیرهای آن، از نظر شرعی اشکالی ندارد. همچنان که تعمیر این وسایل نیز اشکالی ندارد و در تمام موارد ذکر شده تفاوتی بین حالات حرج و ضرر یا استلزام استهزاء و اهانت به خاطر نتراشیدن ریش یا عدم استلزام هیچ یک از این موارد وجود نداد و در جواز تراشیدن ریش بین انواع و ابزار آن، استفاده از تیغ یا وسیله دیگر، یا کندن یا گذاشتن برخی لوسیون ها، یا حتی با اشعه ایکس، تفاوتی وجود ندارد، خواه مستلزم عدم رشد بعد از آن باشد یا نه، مگر اینکه ضرر یا عنوان ثانویه الزام آور دیگری بر آن مترتب شود. خداوند احکام خود را می داند و هر مکلفی باید به اجتهاد یا تقلید خود عمل کند.
____________________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع ۳: سوال 442.