hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

حکم نهی از منکر در موارد اختلاف اجتهادی و تقلیدی

تاريخ الاعداد: 1/3/2025 تاريخ النشر: 1/10/2025
690
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

سؤال[1]: نسبت به پاسخ شما به این سوال: (آیا کسى که قائل به حرمت قمه زنی است می تواند کسی که قائل به استحباب آن است را از این کار نهى کند یا نه؟)؟ در مورد امر به معروف و نهی از منکر زمانی که فتواها دایر مدار حرمت و استحباب است سوالی داشتیم ولی شما با پاسخ خود به سؤال ما سوالات بیشتری اضافه کردید آن جا که فرمودید: «بله، ممکن است امر به احتیاط به گونه ی تشویقی نه الزامی جایز باشد زیرا این امر از مصادیق دوران امر بین حرمت و استحباب است که نیازمند قیودی است همچنان که نهی کسی که قائل به استحباب این کار است توسط کسی که قائل به حرمت آن است، چیزی جز نهی از مستحب نیست و در این جا باید این نکته را مورد مطالعه قرار داد: آیا نهی مردم از یک امر مستحب حرام است یا خیر؟ شروط و قیود آن چیست؟ اگر من شما را از صدقه دادن به فلان شخص نهی کنم، بدون هیچ دلیل خاصی جز اینکه نمی خواهم امروز به فقرا صدقه بدهید، آیا این منع شرعاً حرام است و فرض بر این است که صدقه دادن واجب نیست؟ اثبات این امر نیازمند بحث و تحقیق است و حالت های مختلفی دارد که ممکن است برخی از آن ها حرام باشد، مثل این که این نهی موجب از بین رفتن یک سنت بشود اما در برخی حالات دیگر نه. ». از جناب شیخ خواهشمندیم که لطف بفرمایند و به جهت زکات علمی که خداوند متعال به ایشان ارزانی داشته است نسبت به برخی از نکات ذکر شده در پاسخ قبلی توضیحاتی بفرمایند:

1- آیا مکلفی که می خواهد تکلیف خود را در امری بداند، آیا باید از مرجع خود بپرسد و فقط بر اساس پاسخی که معمولاً بر اساس یکی از احکام پنج گانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح) است عمل کند. یا به عنوان یک مکلف باید در هر موضوع تحقیق کند در مورد اینکه آیا فتوای مرجع تقلید ناشی از اجتهاد وی در متون شرعی است یا از تشخیص وی نسبت به وضع موجود ناشی می شود؟اگر ناشی از تشخیص باشد، این فتوی الزام آور نخواهد بود؟ این یک سوال کلی است و اختصاصی به یک موضوع خاص ندارد.

2 - در مورد قمه زنی به عنوان یک مسئله اختلافی که یکی از مصادیق مورد سؤال بود، این سوال مطرح است: برخی در این مسئله فتوی به حرمت داده و هیچ مجالی برای تشخیص به مکلف نمی دهند بلکه این خود مرجع تقلید است که وضعیت را تشخیص داده و در نتیجه فتوی به حرمت آن می دهد و برخی نیز معتقدند که هیچ مانع شرعی برای قمه زنی و جواز اولیه آن وجود ندارد و وضعیت را این گونه تشخيص مي دهند که اگر به قصد دلجویی و مواسات با اهل بيت و جزع و... انجام شود ان شاء الله به مکلف پاداش داده خواهد شد و عده ای نیز قائل به استحباب این کار هستند زیرا معتقدند روایاتی در این زمینه واردشده است و در عین حال وضعیت موجود را این گونه تشخیص می دهند که قمه زنی موجب تضعیف و وهن مذهب نمی شود و.. و هیچ یک از اموری که ممکن است به عنوان ثانوی این عمل را حرام سازند وجود ندارد و برخی از مراجع نیز به صراحت می گویند که قمه زنی امری تشخیصی است ممکن است در اماکن و زمان های خاصی مستحب باشد و در اماکن و زمان های خاص دیگری حرام باشد این امر به عهده مکلف واگذار شده است. بنابراین آیا در حالت اول و دوم - که بر اساس تشخیص مرجع است – می توان به جهت عدم پذیرش تشخیص مررجع، به این فتوای او ملتزم نشد همانطور که شما در مثالی که زدید به آن اشاره فرمودید: «... این یکی از اشتباهات رایجی است که ما بارها در مورد لزوم رهایی از آن در فرهنگ دینی خود از آن سخن گفته ایم، تشخیص مراجع از این نوع موضوعات اصلا الزام آور نیست، اگر مرجع مثلاً بگوید: خواندن کتابهای فلان شخص جایز نیست. چون کتب او کتب ضلال است، این تشخیص موضوع است و هیچ کس، حتی مقلدین او را به آن ملزم نمی کند، مگر اینکه مقلد نیز به این باور برسد که مضمون این کتب واقعاً ضلالت و گمراهی است.» و این صرف نظر از این است که حاکم در این مورد حکمی داشته باشد؟ فتوا اگر کسی را مگر پس از یقین به صحت موضوع ملزم نکند چه ارزشی دارد؟ و بر اساس گفته شما، شخص مکلف در صورت یقین به اینکه این کتاب واقعاً کتاب ضلالت و گمراهی است، اساساً نیازی به فتوا ندارد . ای کاش برادر مداخله گر خود را با برخی از سخنان علما و مراجع در این زمینه راهنمایی می کردید.

3- همچنین اشاره کردید: « گفتار ما در نهی از این کار یا تشویق به آن به شخص خاصی مرتبط نباشد..» در همه موارد، خواه خطاب به شخص خاص باشد، خواه عموم مردم و یا متخصصان این امر باشد، آیا از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است؟ آیا فرقی نمی‌کند که یک محقق متخصص، سخنان خود را خطاب به متخصصانی مانند خود مطرح کند یا آن را به عموم مردم عرضه کند، کسانی که اساساً موظف به پایبندی به فتاوای مراجع بدون حساسیت نسبت به دیگران و اشاعه فرهنگ اختلاف و تنوع آراء هستند؟ این برای متخصصان است، اما برای عموم مردم غیرمتخصصینی مثل من آیا حق دارند هر چه می خواهند بنویسند و بگویند دیدگاه من از موضوع این است و آن را در مقابل فتوای صریح متخصصان و مراجع مطرح کنند؟ این را از روی واقعیتی که در آن زندگی می کنیم می گویم، هر کس قلمش را بر می دارد و می گوید «فکر می کنم این حلال است و این جایز نیست» در سخنانی که ذوق و مزاج بر آن حاکم است، چه در قمه زنی و چه در غیر آن .

پاسخ: به نکاتی اشاره کردید:

الف - هنگامی که مرجع فتوای خود را صادر می‌کند، مکلف به ظاهر این فتوی یا از شواهد و قراینی که به وی رسیده است عمل می‌کند، در صورتی که فتوا یا شواهد متصل یا منفصل آن متضمن این نکته باشد که این فتوی تنها یک تشخیص غیر الزامی است در این صورت این فتوی لازم الاجرا نیست مگر اینکه مکلف خود به مضمون آن یقین پیدا کند در غیر این صورت باید طبق قاعده باید به آن عمل کند  اگر مکلف در این زمینه دچار تردید و سردرگمی شود، می تواند برای رفع این سردرگمی، سؤالی را به مرجع خود مطرح کند.

ب - اگر فتوا ناشی از اجتهاد در نصوص باشد، ارزش آن در این است که بیانگر اجتهاد فقیه است، پس مکلف به او رجوع می کند تا در این اجتهاد از او تقلید کند و این روشن است. اما اگر به تشخیص موضوعی برگردد، این تشخیص (که بیانگر حکم حاکم نباشد) ارزشی ندارد مگر اینکه موضوع یکی از موضوعات استنباطی باشد، مانند تعریف حقیقت غناء نه مصداق آن یا تعریف حقیقت خمر و این که آیا حقیقت آن مطلق مسکر است یا تنها اختصاص به بعضی از موارد آن دارد یا خیر؟ اما در دیگر موضوعات غیر استنباطی کلام فقیه به عنوان فقیه هیچ اعتبار و ارزشی ندارد.

شما می توانید ریشه های اجتهادی این موضوع را در تحقیقات فقها در بخش اجتهاد و تقلید مرور کنید آن جایی که از دایره تقلید و تقلید در اصول دین و موضوعات و اصول فقه و موارد دیگر سخن می گویند که جناب سید یزدی در کتاب «العروة الوثقی» به آن اشاره کرده اند و شارحان و فقهاء و محشون و پژوهشگران بر آن تعلیقه زده اند.

اما ارزش سخنان مرجع در این حالت، در بیان اعتقاد خود است که ممکن است موجب قانع شدن دیگران و اطمینان آنها به تشخیص او شود. زیرا تشخیص او ممکن است بر اعتقادات افراد تأثیر بگذارد، بنابراین آنها به تشخیص خود عمل می کنند که بر اساس اطمینان آنها به تشخيص این مرجع می باشد نه این که از باب تعبد به تشخیص وی به آن عمل كنند، چنانكه طبق نظر مشهور در فتوا این چنین است.

ج ـ اگر فتوای فقیه، پیروان خود را ملزم به انجام آن می‌کند، پس چه دلیلی بر حرام بودن نوشتن کتابی درباره آثار مثبت قمه زنی، مثلاً از جنبه اجتماعی، وجود دارد؟ او هیچ کسی را به ترک التزام به فتوای مرجع خود دعوت نمی کند، بلکه تنها نظر خود را که با فتوای مرجع او یا تشخیص مرجعش که وی نیز به آن یقین دارد منطبق است، بیان می کند و از روش خشونت، زور یا تحمیل بر کسی، استفاده نمی کند. در این صورت چه دلیلی بر حرمت آن وجود دارد حتی اگر آن را بین مردم نشر دهد؟

بله، اگر بحثی اجتهادی باشد، باید متخصص در شریعت باشد تا در این زمینه اظهار نظر کند و نظر بدهد. زیرا در غیر این صورت مصداق نسبت دادن کلامی بدون علم به خداوند متعال است که حرام است این سخنی است که بدون علم به خداوند متعال گفته می‌شود و حرام است، اما این که علما در تشخیص موضوعات اختلاف دارند، چه اشکالی دارد که شخصی از مردم اگر تخصص مطالعه جنبه های مختلف موضوع از زاویه اجتماعی یا سیاسی یا ... را داشته باشد، در این تشخیص کمک کند، یک فرد سیاستمدار ممکن است نسبت به خود فقیه که گاه در سیاست تجربه ای ندارد به موضوع نگاه کارشناسانه تری داشته باشد چه ایرادی در این زمینه وجود دارد؟ به خصوص با توجه به تفاوت دیدگاه افراد در تشخیص.

در مورد این حرف شما که هر فردی مزاج خود را می گوید این یک بحث دیگر است، ما از هرج و مرج در اظهار نظر صحبت نمی کنیم بلکه صحبت از فردی است که تجربه کافی داشته و توانایی تشخیص موضوع مورد اختلاف را از موضع تجربیات اجتماعی و روابط و فرهنگ گسترده خود داراست حتی اگر فقیه نباشد پس در این صورت، چه دلیلی وجود دارد که وی را از نوشتن کتابی که در آن مضرات پزشکی قمه زنی را مثلاً یا آثار منفی آن در تدین دیگران به اسلام را بیان می کند نهی کنیم تا زمانی که موضوع تشخیص موضوعی باشد یا موضوعی اختلافی باشد و وی در تقلید خود پیروی مرجعی باشد که به لحاظ نتیجه با وی هم‌عقیده است؟ اگر تخصص کافی نداشته باشد چه بسا بدون علم حق نداشته باشد چیزی بگوید، اما این بحث دیگری است .

 _________________________

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع ۳: سوال 441.