ارزش و معنای زیارتی که حضرت علی را به عنوان نفس الله تعالی معرفی می کند
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سؤال[1]: جناب شیخ اگر می توانید ما را در مورد صحت این زیارت راهنمایی فرمایید و معنای این عبارت چیست: «السلام على نفس الله تعالى القائمة فيه بالسنن»، من از شما بسیار سپاسگزارم. این زیارت، زیارت امیرالمومنین علیه السلام توسط صفوان جمال است که در بحار الانوار توسط عالم مجلسی نقل شده است و متن آن این است: «السلام عليك يا أبا الأئمة، ومعدن الوحي والنبوّة، والمخصوص بالأخوّة. السلام على يعسوب الدين والإيمان، وكلمة الرحمن وكهف الأنام. السلام على ميزان الأعمال ومقلّب الأحوال وسيف ذي الجلال. السلام على صالح المؤمنين ووارث علم النبيّين والحاكم يوم الدين. السلام على شجرة التقوى وسامع السرّ والنجوى ومنزّل المنّ والسلوى. السلام على حجّة الله البالغة ونعمته السابغة ونقمته الدامغة. السلام على إسرائيل الأمّة وباب الرحمة وأبي الأئمّة. السلام على صراط الله الواضح والنجم اللائح والإمام الناصح والزناد القادح. السلام على وجه الله الذي من آمن به أمن، السلام على نفس الله تعالى القائمة فيه بالسنن، و عينه التي من عرفها يطمئنّ، السلام على أذن الله الواعية في الأمم، ويده الباسطة بالنعم وجنبه الذي من فرط فيه ندم. أشهد أنّك مجازي الخلق وشافع الرزق والحاكم بالحقّ، بعثك الله علماً لعباده فوفيت بمراده، وجاهدت في الله حقّ جهاده، فصلّى الله عليكم وجعل أفئدةً من الناس تهوي إليكم، فالخير منك وإليك، عبدك الزائر لحرمك، اللائذ بكرمك، الشاكر لنعمك، قد هرب إليك من ذنوبه، ورجاك لكشف كروبه، فأنت ساتر عيوبه، فكن لي إلى الله سبيلاً، ومن النار مقيلاً، ولما أرجو فيك كفيلاً، أنجو نجاة من وصل حبله بحبلك، وسلك بك إلى الله سبيلاً، فأنت سامع الدعاء ووليّ الجزاء، علينا منك السلام، وأنت السيد الكريم والإمام العظيم، فكن بنا رحيماً يا أمير المؤمنين. والسلام عليك ورحمة الله وبركاته».
پاسخ: تنها منبع این زیارت کتاب (المزار: 181-192) اثر محمد بن جعفر مشهدی متوفی قرن ششم هجری است که اعمال مخصوص به زیارت آرامگاه امیرالمومنین ع را - و آنچه نقل کردید قسمتی از آن است - با این کلام آغاز می کند: «الباب 12: التوجّه إلى مشهد أمير المؤمنين عليه السلام، فإذا أردت الخروج من الكوفة والتوجّه إلى أمير المؤمنين صلوات الله عليه، فاحرز رحلك، وتوجّه وأنت على طهرك وغسلك، وعليك السكينة والوقار وتقول:..» (المزار: 181).[2]
این زیارت را محقق مجلسی (1111ق) نیز در (بحارالأنوار 97: 330) به صورت مختصر نقل کرده و در ابتدای نقل خود در آنجا این متن را می فرماید: «29 ـ الكتاب العتيق الغرويّ: زيارة صفوان الجمّال لأمير المؤمنين عليه السلام..».
اما در مورد معنا، در برخی از آرای شیعه، علی بن ابیطالب براساس آیه مباهله، نفس پیامبر است، بلکه نفس خداست، چنان که در برخی از زیارت ها آمده است: «السلام على نفس الله العليا، وشجرة طوبى، وسدرة المنتهى، والمثل الأعلى» (التبريزي الأنصاري (310هـ)، اللمعة البيضاء: 60، 72، 73).
جریانات صوفیانه و عرفانی و فلسفی متأخر در میان شیعیان سعی کردند تفسیر و تأویلی برای مثل این تعابیر ارائه کنند، به این معنی که علی در مقام عمل و فعل همان خداست، یعنی از آنجایی که پیامبر و اهل بیت او صادر اول بوده و واسطه های فیض الهی هستند، خدا در عالم خلقت و عمل در علی و محمد و حسن و حسین تجلی می کند بدون این که اینها در مقام ذات و غیب الغیوب نفس خدا باشند. بنابراین معتقد بودند که بدین ترتیب از طرفی شرک و کفر را از خود دور می کنیم و در عین حال بر اساس مفاهیمی چون: وحدت تشکیکی، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت و نظریه فیض، بین خدا و بین اصحاب کساء به معنای لطیف عرفانی اینهمانی(تماهی) برقرار می کنیم.
بلکه از این طریق وحدت پیامبر و آل او را نیز اثبات می کنند، بنابراین بر اساس این معنی پیامبر کسی جز علی نیست و لذا در آیه مباهله حضرت علی نفس پیامبر به شمار رفته است. پس منظور از زیارت این است که علی در عالم سنن و خلقت و قوانین خداست و به همین دلیل است که می بینیم در این زیارت و سایر متون و کلمات اوصاف فعل الهی به علی نسبت داده شده است صفاتی مانند اینکه او حسابرس و مجازات کننده، پاداش دهنده، جزا دهنده، حاشر، ناشر، فرستنده، پدید آورنده، پدید آورنده و خالق و رازق است و صراط و سدرة المنتهی و شجره طوبی و عرش و کرسی و... علی هستند.
اما ارزیابی این حدیث:
الف - در مورد سند و منبع، این زیارت در کتاب المزار المشهدی، همانطور که در ابتدا توضیح دادیم، هیچ سندی ندارد، بلکه صریحاً منسوب به امامی نبوده و نام هیچ یک از راویان نیز در آن ذکر نشده است. بنابراین این روایت فاقد سند بوده با توجه به این نکته که مشهدی متوفای قرن ششم هجری، بوده و صحت مراسیل مشهدی نیز ثابت نشده است تا بتوانیم روایات وی در این کتاب را که بیشتر آنها مرسل هستند را تصحیح کنیم.
خود مشهدی نیز علیرغم تلاش برخی - مانند شیخ مسلم داوری حفظه الله تعالی – برای توثیق و اعتماد به آن، در هیچ یک از کتب رجالی معاصر با او یا متأخر از او ذکری از او نیامده است. بلکه تقریباً در حدود عصر اخباری یعنی از قرن دهم هجری به بعد رواج پیدا کرده است و به همین دلیل امثال آقای خوئی حکم به عدم ثبوت وثاقت مشهدی کرده اند. (معجم رجال الحدیث 1: 51).
اولین توثیق برای مشهدی در کلام علما به حر عاملی (1104 هجری قمری) برمی گردد. عالمی اخباری که به توثیقات خود مشهور است یعنی پس از گذشت نزدیک به پنج قرن، بدون اینکه اطلاعاتی از او در دسترس باشد. حتی از دانشمندانی که به عصر او اهتمام داشتند و زندگی نامه علمای این عصر را تدوین می کردند، مانند ابن شهرآشوب مازندرانی (588ق) شیخ منتجب الدین رازی (متوفی 585ق)، علامه حلی و دیگران.
بله، شهید ثانی در برخی از اجازات خود، او را شیخ سعید(خوشبخت) توصیف کرده است (رسائل الشهید الثانی2: 1125) و شاید هم این لقب او باشد. مشهدی که به شهادت شیخ منتجب الدین رازی توثیق شده است ابوالبرکات محمد بن اسماعیل مشهدی است و حال آن که مشهدی صاحب کتاب المزار محمد بن جعفر است، پس نباید بین این دو نفر اشتباه شود، بنابراین کل کتاب مشهدی اصلاً چیزی برای اثبات آن وجود ندارد، مگر اینکه به صورت موردی شواهدی در تأیید زیارت خاصی اقامه شود.
اما نقل محقق مجلسی از کتاب الغروی یا العتیق الغروی است و همه می دانیم که العتیق الغروی کتابی است که محقق مجلسی در عراق آن را یافته است. علامه مجلسی چیزی از این کتاب نمی دانست و حتی نام مؤلف و تاریخ آن را نیز نمی دانست و تنها چون نسخه آن قدیمی بوده آن را عتیق می نامد و از آن با عنوان غروی تعبیر می کند چون این کتاب را در منطقه مشهد الغری نزد امیرالمؤمنین علیه السلام یافته است، سپس روایاتی از آن را در کتاب بحارالأنوار نقل کرده و آن را از مصادر کتاب خود به شمار می آورد.
مجلسی در توضیح منابع کتاب بحارالانوار چنین می گوید: «والكتاب العتيق الذي وجدناه في الغريّ صلوات الله على مشرفه تأليف بعض قدماء المحدّثين في الدعوات، وسمّيناه بالكتاب الغروي» (بحار الأنوار 1: 16).
از این رو، این کتاب نیز پس از ظهور در قرن یازدهم هجری، اصلاً هیچ ارزشی ندارد، علاوه بر این که محقق مجلسی این زیارت را با توضیحی که در آغاز آن آورده نقل کرده است بی آن که هیچ سندی در آن برای خود صفوان جمال آورده باشد بلکه نمی دانیم كه آيا صفوان اين زیارت را به يكی از ائمه نسبت داده يا زيارت خود اوست، زيرا طبق روايت علامه مجلسی از عتیق غروی این زیارت به هیچ یک از ائمه نسبت داده نشده است.
ب – اما متن آن، حاوی نکات و ملاحظات فراوانی است و من نمی خواهم وارد جزئیات شوم، زیرا این زبان با زبان قرآن هیچ تناسبی ندارد آیاتی که همیشه در ده ها و حتی صدها مورد اصرار دارند که خداوند را خالق و روزیدهنده و حسابگر و پاداش دهنده و گردآورنده و ناشر معرفی میکند که هیچ چیزی شبیه او نیست و مردم - از جمله پیامبران - انسانهایی هستند که مخلوق و بندگان خدا هستند و هیچ سهمی در مدیریت خلقت و هستی ندارند، مزاج قرآن به نظر حقیر من روشن است که دقیقاً در مقابل این گفتمانی که برخی از احادیث از جمله این زیارت منسوب ارائه میدهند، قرار دارد این یک اختلاف مبنایی است هر محققی از دیدگاه پیشینی خود در آن پیروی می کند.
علاوه بر این، در این حدیث به جای (علیک منا السلام) این چنین تعبیر شده است: (علینا منک السلام) و این تعبیری است که در عقاید نصیری متهم به غلو استفاده می شود، نصیریها می گویند: (علیه السلام) بلکه مى گويند: (منه السلام) زيرا امام را بزرگتر از آن می دانند که ما به او سلام کنیم و تعبیر منه السلام یا منک السلام تعبیری است که با خداوند سبحان به کار بسته می شود و در برخی از روایات امامیه در مورد خداوند متعال به کار رفته است.
در پایان لازم به ذکر است که زیارت دومی که در لابه لای پاسخ به آن اشاره کردیم که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان روح اعلای خداوند معرفی می کند نیز هیچ مصدر یا سندی ندارد بلکه به نظر می رسد که در دو قرن اخیر ظاهر شده است.
_______________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع ۳: سوال 419.
[2] ترجمه: «باب 12: رفتن به زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه السلام اگر می خواهی از کوفه خارج شوی و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام بروی. پس توشه سفر را آماده کنید و در حالی که پاک و شسته شده اید، با آرامش و وقار بروید و بگویید:...» (المزار: 181).