hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

حدیث: « كيفما تكونوا يولّى عليكم »

تاريخ الاعداد: 11/29/2024 تاريخ النشر: 11/29/2024
480
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

سؤال[1]: نظر شما در مورد حدیثی که می فرماید: (كيفما تكونوا يولّى عليكم) چیست؟

پاسخ: شايد اين حديث ناظر به یک وضعیت کلی در منطق اجتماعی باشد زیرا مردم، فرهنگ‌ها، آداب و رسوم، رفتار، اعتقادات و عملكرد عمومی آنها به عنوان يك پديده اجتماعی تعیین کننده ی قدرت حاکم بر آنها خواهد بود.‌ بنابراین اگر در اینجا یک اراده جمعی برای تغییر مفاهیم وجود داشته باشد و تحولی را در فرهنگ و آگاهی مردم ایجاد کند این اراده و این روند تحول آفرین بر قدرت به عنوان یک پدیده اجتماعی نیز سایه خواهد افکند، حتی اگر این اتفاق در لحظه رخ ندهد در یک بازه زمانی رخ خواهد دهد.

این بدان معنا نیست که هیچ موردی وجود ندارد که به دلیل بی عدالتی یک حکومت و اعمال خشونت آن از این قانون تخطی شود. زیرا این احادیث - مانند برخی از آیات - در سیاق نظریه پردازی برای چارچوب کلی امور که مانع از استثناء نیست فهمیده می شود، چنان که بارها از این روش در بیان عربی در کتاب و سنت سخن گفته ایم.

مفهومی مشابه این مفهوم در روایات امر به معروف و نهی از منکر آمده است که ترک امر به معروف و نهی از منکر باعث می‌شود تا بدان جامعه اداره جامعه را به دست گیرند. در این زمان دعا هیچ سودی ندارد پس هنگامی که جامعه منتقد است و رفتارهای انحرافی و جنایت و ظلم را نسل به نسل محکوم می‌کند تا زمانی که خود جامعه سستی نورزیده و تحت تاثیر منافعش از حق دور و به منافع حکومت نزدیک نشده باشد، برای حاکم تسخیر چنین جامعه‌ی سخت و دشوار است.

بنده منبعی برای اين حديث ـ که مضمومنش به معنای اشاره شده صحیح است ـ در کتب حدیثی شیعه نیافتم و در بعضي از كتب اهل سنت مرسل و بدون سند آمده است. (ر.ک: السیوطی، الجامع الصغیر 2: 294؛ الهندی، کنز العمال، 6: 89.) اما برخی مانند محمد بن سلامه قضاعی (454ق) آن را به ابو بکرة از رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت داده اند که فرمود: (كما تكونون يولّى عليكم أو يؤمر عليكم) (مسند الشهاب 1: 336 ـ 337). این حدیث و سلسله سند آن بر اساس مبانی نقد سندی اهل سنت تضعیف شده است (ر.ک: الزيلعي، تخريج الأحاديث والآثار 1: 183؛ والفتني، تذكرة الموضوعات: 182؛ والمناوي، فيض القدير 5: 60؛ والبيهقي، شعب الإيمان 6: 23؛ والشوكاني، فتح القدير 2: 164؛ والعجلوني، كشف الخفاء 2: 126 ـ 127 و دیگران).

_________________

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 3: سوال 398.