hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

تواضع چگونه است؟

تاريخ الاعداد: 9/5/2024 تاريخ النشر: 10/7/2024
1760
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

سؤال[1]: بعضى از تواضع صحبت مى كنند و مى گویند فلانی متواضع است چون او با وجود ثروتش با یک ماشین معمولی رانندگی می کند، اما در عین حال صاحب یک خانه مجلل است و همینطور... به طوری که این موضوع متناقض به نظر می رسد و گویی به درستی ترکیب نشده است آیا فروتنی و تواضع امری نسبی است؟ آیا این درست است که بگوییم شخصی با وجود این فضای متناقض بازهم فردی متواضع است، یا آن که باید تواضع را به طور کامل انجام داد یا به طور کامل ترک کرد، مخصوصاً امور برجسته ای که مردم را سردرگم می کند و فرد را در معرض شایعات قرار می دهد؟

پاسخ:

الف ـ  تواضع مفهومی است که در مقابل تکبر قرار می گیرد و هر دو مفهوم، بیانگر رابطه بین دو طرف است. اگر انسان احساس کند که از دیگری بزرگتر است و سپس با بیان اجتماعی و ارتباطی خاص این احساس را بروز دهد، متکبر است و اگر احساس كند از ديگران پايين تر است يا در رابطه اش با آنها كاري را انجام دهد كه از سطح او پايين تر است متواضع است .

مثلاً اگر عالم بزرگی باشد و بعد فرد جاهلی با مناقشه مضحکی او را مورد مناقشه قرار دهد، ماهیت اوضاع ایجاب می کند که از وی روی برگرداند یا به آن توجه نکند، اما با این حال به او گوش می دهد و طوری می شنود که گویی از کلام وی بهره می برد، سپس در مورد او می گوییم که با طرف مقابل رابطه تواضع برقرار کرده است. همچنین اگر شخص پولداری باشد که سوار لوکس ترین ماشین ها می شود اما وقتی دوستش از او می خواهد که سوار یک ماشین رده‌پایین بشود دعوت او را می پذیرد و امتناع نمی کند و این نوعی تواضع است. تواضع مانند تکبر یک رابطه بین دو نفر است. از این روست که علمای اخلاق، وقتی از تواضع سخن می‌گویند آن را به دیگری نسبت می‌دهند، همچنان که از تکبر سخن می‌گویند، مثلاً می‌گویند: تکبر نسبت به خدا، تکبر نسبت به رسولان، تکبر نسبت به مردم، به گونه‌ای که خود را بزرگتر و مهمتر از دیگران می بیند و این احساس عظمت در او رشد می کند.

همه اینها به این معناست که دو مقوله: تکبر و فروتنی هیچ ربطی به ماهیت زندگی یک فرد ندارد، تا زمانی که طرف دیگری را در نظر نگیریم که فرد با او حالت روحی داشته باشد که در یک رفتار اجتماعی منعکس شود، بنابراین صرف زندگی مرفه تکبر نیست. چگونه این چنین باشد و حال آن که این پیغمبر سلیمان ع است که زندگی او از مجلل ترین و بزرگ ترین زندگی ها بود. پادشاهی و سلطنت او بزرگ بود اما متهم به تکبر نشد. از خدای متعال خواست که پادشاهی داشته باشد که بعد از او هیچ کس نداشته باشد، این را تکبر و بزرگی نخواندند، بلکه خدای متعال دعای او را مستجاب کرد و به او عطای نامحدود عنایت کرد .

ب- درجات متعددی از تکبر و تواضع را می توان فرض کرد، زیرا اینها مفاهیمی با تطبیقات نسبی هستند، ممکن است انسان در سبک گفتگو با دیگران متواضع باشد، اما در پذیرش غذا خوردن با آنها اگر فقیر باشند، تواضع نشان ندهد این تناقض در تطبیق نیست، بلکه نقص در تصویر است، دقیقاً، مانند یک انسانی که وقتی نماز صبح می خواند خاشع است، اما در بقیه نمازهایش او را پریشان و غافل می بینید، بله، مطلوب آن است که این تصویر کامل باشد.

ج ـ من یک دعوت دینی برای آن که فرد ثروتمند خود را فقیر نشان دهد، سراغ ندارم. این موضوع به عنوان یک قاعده در تواضع ثابت نشده است، اگر امام مسلمین را که سخنانی در مورد دعوت وی برای ظهور به مظاهر فقر آمده است در این زمینه استثناء کنیم.

در برخی از روایات آمده است که خداوند دوست دارد که اثر لطف و نعمت خود را بر بنده خود ببیند و این دیدگاهی است در تفسیر این کلام خداوند متعال: ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾ (الضحى: 11)،  همچنان که در برخی از نصوص منزل وسیع و مرکب مناسب و... ستایش شده است بلکه در برخی از نصوص آمده است که برخی از ائمه و برخی از سران اصحاب برگزیده لباس های فاخر می پوشیدند و این امری است که در متون تاریخی مشهور است.

این بدان معناست که تطبیق تواضع امری نسبی است که از روشی به روش دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر متفاوت است، و هنگامی که دین به فروتنی اصرار می‌ورزد، همچنین این نکته را نیز در نظر دارد که این ارزش اخلاقی نباید به طور منفی سایر ارزش‌های اخلاقی را از بین ببرد. به عنوان مثال ظهور به ظاهر فقیرانه در برابر غیر مسلمانان از مصادیق تواضع نیست.

این نکته بسیار مهمی است و آن این است که ارزش های اخلاقی همیشه در تضاد هستند و کمتر پیش می آید که ارزش اخلاقی مطلقی وجود داشته باشد که تخصیص بردار نباشد. اگر دعوتی برای تواضع به معنای ظهور به شکل فقیرانه به طور همیشگی یا مظهر جاهلانه یا مظهر فرودستگی اجتماعی وجود داشت این مفهوم باید از طریق نصوص متعدد به ما منتقل می شود و باید سنتی در اعمال انبیا و اولیا و صالحین در این زمینه می دیدیم.

_______________________ 

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 367.