hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

برخورد رسمی با دیگران و به حاشیه راندن و تحقیر دیگران

تاريخ الاعداد: 9/5/2024 تاريخ النشر: 10/4/2024
640
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

 

سوال[1]: دوست دارم از تجربیات شما استفاده کنم.. برخی از مردان یا زنان متعهد توجهی به اطرافیان خود ندارند، یعنی برخورد جدی یا رسمی با اطرافیان خود دارند تا جایی که احساسات دیگران را جریحه دار می کند. و باعث می شوند که آنها احساس کنند به حاشیه رانده شده یا تحقیر شده اند. نظر دین حنیف ما چیست؟

پاسخ: موضع اسلام در خوش اخلاقی و حسن معاشرت با مردم، موضعی وجدانی فطری است و آیات و روایات به آن تصریح کرده اند.خداوند متعال می فرماید: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾ (آل عمران: 159)، خداوند عز و جل می فرماید: ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ (آل عمران: 133 ـ 134)، خداوند سبحان می فرماید: ﴿وإنّك لعلى خلق عظيم﴾ (القلم: 4)، خداوند سبحان می فرماید: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ (التوبة: 128)، خداوند متعال می فرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا..﴾ (الفتح: 29)، خداوند متعال می فرماید: ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ (الحجر: 88)، می فرماید: ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (الشعراء: 215).

درحدیثی از علاء بن فضیل از امام صادق ع آمده است قال: كان أبو جعفر عليه السلام يقول: «عظّموا أصحابكم ووقّروهم، ولا يتهجّم بعضكم على بعض، ولا تضارّوا ولا تحاسدوا، وإياكم والبخل وكونوا عباد الله المخلصين»،

در صحیح ابو بصیر آمده است: عن أبي جعفر عليه السلام قال: «إنّ أعرابيّاً من بني تميم أتى النبي ـ صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم ـ فقال له: أوصني، فكان مما أوصاه: تحبّب إلى الناس يحبّوك»،

در روایت سکونی که طبق نظر مشهور به لحاظ سندی صحیح است این گونه آمده است: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلّى الله عليه وعلى آله وسلم: «ثلاث يصفين ودّ المرء لأخيه المسلم: يلقاه بالبشر إذا لقيه، ويوسّع له في المجلس إذا جلس إليه، ويدعوه بأحبّ الأسماء إليه»،

در روایت معتبر هارون بن خارجة این گونه روایت شده است: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «من التواضع أن تسلّم على من لقيت».

در روایت فضل بن أبی قرة از أبي عبد الله عليه السلام آمده است: «ما من مؤمن إلا وفيه دعابة»، قلت: وما الدعابة؟ قال: «المزاح»،

در روایت از امام رضا ع آمده است که فرمودند: «.. ومن تبسّم في وجه أخيه المؤمن كتب الله له حسنة، ومن كتب الله (له) حسنة لم يعذّبه».

در روایت از حبیب خثعمی: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم: «أفضلكم أحسنكم أخلاقاً الموطؤن أكنافاً الذين يألفون ويؤلفون وتوطأ رحالهم»،

در روایتی از عبد الله بن میمون قداح: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «المؤمن مألوف، ولا خير فيمن لا يألف ولا يؤلف»،

در روایت دیگری این چنین آمده است:«صنائع المعروف وحُسن البشر يكسبان المحبّة، ويدخلان الجنّة، والبخل وعبوس الوجه يبعدان من الله ويدخلان النار»،

در روایت صحیح برید بن معاوینه از امام باقر ع آمده است که فرمودند: «والذي لا إله إلا هو ما أعطي مؤمنٌ قطّ خير الدنيا والآخرة إلّا بحسن ظنّه بالله ورجائه له وحسن خلقه والكفّ عن اغتياب المؤمنين..»،

در روایت ابی بصیر: عن أبي جعفر عليه السلام قال: «أتى رسول الله صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم رجلٌ فقال: يا رسول الله أوصني، فكان فيما أوصاه أن قال: الق أخاك بوجه منبسط»، وفي خبر آخر عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قلت: ما حدّ حسن الخلق؟ قال: «تلين جناحك، وتطيب كلامك، وتلقى أخاك ببشر حسن».

در روایت دیگری از امام صادق ع: قال رسول الله صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم: «يا بني عبد المطلب إنكم لن تسعوا الناس بأموالكم فالقوهم بطلاقة الوجه وحسن البشر»،

در روایت معتبر سماعة بن مهران:عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: «ثلاث من أتى الله بواحدة منهنّ أوجب الله له الجنّة: الإنفاق من الإقتار، والبشر بجميع العالم، والإنصاف من نفسه»،

در روایت معتبر دیگری از أبي الحسن موسى عليه السلام، قال: قال رسول الله صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم: «حسن البشر يذهب بالسخيمة»،

در روایتی از عبد العظيم الحسني، عن محمد بن علي الرضا عن آبائه عليهم السلام، قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: «إنّكم لن تسعوا الناس بأموالكم فسعوهم بطلاقة الوجه وحسن اللقاء، فإنّي سمعت رسول الله صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم يقول: إنكم لن تسعوا الناس بأموالكم فسعوهم بأخلاقكم»،

از رسول خدا ص نیز نقل شده است: «من تواضع لله رفعه الله، ومن تكبّر خفضه الله، ومن اقتصد في معيشته رزقه الله، ومن بذّر حرمه الله، ومن أكثر ذكر الموت أحبّه الله».

ده‌ها مورد از این متن‌ها وجود دارد که ما را ترغیب می‌کنند که با مردم خوب برخورد کنیم، با آنها ارتباط برقرار کنیم، و در هنگام ملاقات با ایشان لبخند بزنیم، اخم نکنیم، مغرور نباشیم، بی ادب نباشیم، به آنها توجه کنیم و ....

اما متأسفانه ما در جوامع دینی خود با پدیده‌های غیراخلاقی مانند تکبر، حسد، خبرچینی، غیبت، تحقیر مردم، سستی و کاهلی نسبت به محرمات، بی ادبی، بی‌رحمی، تندخویی، سنگدلی و... مواجه هستیم تا جایی که برخی از دینداران - از جمله برخی از علمای دین، سیاستمداران و روشنفکران - اگر نزد ایشان وارد شوید گویی نزد یک فرد ظالم و جبار وارد شده ای یا گویی در خانه یک سلطان را زده ای به گونه ای که اطرافیانش از او می ترسند، از این که در ساده ترین مسائل از او انتقاد کنند در هراس اند. سریع الغضب است در قضاوت نسبت دیگران عجول است و وقتی وارد زندگی علمی شویم تنها عالم دنیا و بی همتاست و همه انسانها حشره و افشانه هستند. وقار در نگاه او به معنای عبوس بودن است ارتباط در نزد او به معنای سکوت و سخن نگفتن است در سخن گفتن با مردم بخل می ورزد و گمان می کند که هیبت انسان با سکوت، ابروهای اخم، نادیده گرفتن دیگران، بلند گذاشتن ریش و ... حفظ می شود. وی برای همه این کارها توجیهات مختلفی ابداع می کند، مانند حفظ هیبت علما، یا حفظ جایگاه نیروی سیاسی که نماینده آن است، یا حفظ چهره طایفه، یا قبیله، و این که وی نماینده خودش نیست بلکه نماینده دیگران است و..

از سوی دیگر، بسیاری از مؤمنان، علما و صالحان هستند که اگر با آنها آشنا شویم، دلمان به آنها وابسته می شود و در نگاه به آنها معنویت خاصی می بینیم، ساده زندگی می کنند، در برخورد با دیگران خودجوش هستند. نصیحت را می پذیرند و از انتقاد استقبال می کنند و خود را کمتر از دیگران می بینند و تلاش می کنند که کارهای اخلاقی را از روی تکلف و سختی انجام ندهند بلکه آن را به گونه ای عادی انجام می دهند و تواضع آنها واقعی است نه ساختگی یا پروتکلی خداوند معاشرت با این افراد و استفاده از ایشان و تقلید از اخلاق آنها را به ما عنایت کند. آمین

بله، همه اینها توجیه نمی کند که در متهم کردن دیگران عجله کنیم، فقط به این دلیل که یکی دو بار آنها را ملاقات کرده ایم و چیز خوبی از آنها ندیده ایم، هر فردی شرایط خاص خود را دارد که ممکن است در نتیجه آن از وضعیت عادی و طبیعی خود خارج شود یا ممکن است برای این کار عذری داشته باشد و ما باید رفتار مردم را حمل بر احسن کنیم بی آنکه این موضوع ما را به حد حماقت و غفلت برساند. در حدیثی از حسین بن مختار آمده است: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام في كلامٍ له: «ضع أمر أخيك على أحسنه حتى يأتيك ما يغلبك منه، ولا تظنّن بكلمةٍ خرجت من أخيك سوءاً وأنت تجد لها في الخير محملاً».

همچنین اخم کردن یا رسمی بودن یا حتی تعالی(خود را بالا گرفتن) گاهی می تواند یک ارزش اخلاقی نسبت به برخی از افراد باشد که باید با آنها این کار را انجام دهیم و این در موارد خاصی رخ می دهد که حدود و معیارهای خاص خود را دارد.

____________________

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 364.