hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

توصیه ای به خواهرانی که دچار افسردگی و بحران های زناشویی هستند

تاريخ الاعداد: 9/5/2024 تاريخ النشر: 10/3/2024
1660
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

سوال[1]: بسیاری از حالات افسردگی در جامعه ما به خصوص در بین خواهران شیوع پیدا کرده است. پزشکان داروهای اعصاب موجود در داروخانه ها را تجویز می کنند، اما تقریباً بی فایده است. از طریق کارم، بیش از یک مورد را دنبال می کنم... احساس رنج و فشار به طور کلی با فشارهای زندگی، بی تفاوتی شوهر، عدم اهتمام او به زن و فرزندانش به لحاظ روانی، عدم حضور او در خانه بیشتر روز، گرفتاری های سن نوجوانی برای بچه ها و عدم اتفاق نظر در مقابل بچه ها... سوال من شیخ بزرگوار ما این است: به خواهری که برای افسردگی و ناامیدی و اعصاب دارو مصرف می کند چه توصیه ای دارید؟ به خصوص که شوهرانشان آنها را در زمره بیماران عصبی قرار می دهند و برای روابط دیگر بهانه پیدا می کنند امری که کار را پیچیده تر می کند؟ خداوند شما را پاداش دهد و با تشکر از شما .

پاسخ: چند نکته به نظرم می رسد:

اول: خواهر بزرگوارم در سطح شخصی - و از خاستگاه دینی - معتقدم که روآوردن به پیشگاه الهی به انسان اطمینان خاطر زیادی می دهد، مفاهیم دینی در این زمینه بسیار مهم است، مفهوم آزمایش مومن، مفهوم صبر و حسنات آن و این مفهوم که بهشت جز با صبر و تحمل سختی ها به دست نمی آید، مفهوم تأسی به اهل بلا از انبیا و اولیا و اوصیا، مفهوم توکل بر خدا، مفهوم رضایت به قضاى الهى و قسمت او، قناعت به تقدیر الهی، مفهوم اينكه دنيا تنها پل است، مفهوم گريه و مناجات با خدا، دعا به پیشگاه الهی، ذكر او ... و سایر مفاهیم دینی که در قرآن و سنت اثبات شده است، می تواند این امکان را فراهم کند که اگر انسان آن را در زندگی خود به کار گیرد وی را به عالم دیگری باز کند.

وقتی می گویم: دنیایی دیگر، این کلمه اغراق یا بازی با الفاظ نیست، یک حقیقت است، رابطه با خدا دنیای دیگری است و عشق به خدا رابطه ای است که سایر روابط در مقابل آن ذوب می شود. اولین چیزی که لازم می بینم - مبتنی بر اهتمامات دینی خود - برقراری رابطه ای دیگر با خداست در بعد ایمانی و روحی، این ارتباط همه فشارها و تنش ها را برطرف می کند و مصیبت ها و دردها را مایه و بهانه و دستاویزی برای گفتگو با خداوند متعال و روی آوردن به پیشگاه او و احساس کرم الهی قرار می دهد.

من قویاً معتقدم که عرفا و متصوفه راز دین را کشف کردند و فهمیدند که روح دین همین رابطه معنوی شگفت انگیز با این مقدس متعالی است و اگر در برخی از مسائل و برخی جنبه های شناختی با آنها اختلاف نظر داشته باشیم، اما بعد روحی در تجربه معنوی و عرفانی همچنان بهترین چیز در وجود انسان مؤمن باقی می ماند، پس به درگاه خداوند متعال رو بیاوریم و دین ما تنها یک دین فقهی فقط یا کلامی فقط یا تاریخی فقط یا جدالی فقط یا دنیایی فقط باقی نماند! بیایید به سفری شیرین در سرزمین این ذات مقدس و متعال برویم و من معتقدم که نتایج شگفت انگیزی پدید خواهد آمد. چیزهایی را که همیشه مسخره کرده‌ایم را واضح‌تر می‌فهمیم، این کلمات را خواهیم فهمید: خوشی و سختی مساوی است و با روح خود - نه فقط در افکارمان - به معنای فرموده خداوند متعال پی خواهیم برد : ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ﴾ (الحديد: 23).

متأسفانه در ساختارهای فکری زندگی ما شکست هایی رخ داده است که فرصت‌های زیادی را برای انسان هدر داده و انسان با غرق شدن در عالم دنیا و فناوری و مادیات، عرصه‌های وسیعی از وجود خود را از دست داده است. موجب شده است که با این امور به طعنه و تمسخر و غرور برخورد کند که فقط او را به سمت فردگرایی و تنهایی و از خود بیگانگی که از ویژگی های این دوره است ـ آنطور که می گویند ـ سوق می دهد.

دوم: من متخصص روانشناسی و روان درمانی نیستم و این موضوع نیازمند مراجعه به متخصصان در این زمینه است تا چیزی را که به آن علم نداریم، نگوییم، اما معتقدم نیاز به درمان های روانشناختی داریم که صرفاً مبتنی بر دارو نباشد. بیشتر از آنکه بر ایجاد تغییراتی در مفاهیم و ادراکات ما استوار است تا بتوانیم چیزهای اطراف خود را به گونه ای متفاوت ببینیم. بسیاری از مشکلات ما فقط در واقعیت اطراف ما نیست، بلکه در مفاهیمی است که بر دید و واکنش ما به این واقعیت حاکم است. من همیشه این مفاهیم را شبیه قرص های دارویی تشبیه کرده ام. ممکن است یک مفهوم وارد عمق ما شود و همه چیز را تغییر دهد و تمام دردهای ما را برطرف کند و از آن طرف ممکن است مفهم دیگری وارد شود و تمام وجود ما را آلوده کند. پیشنهاد می کنم به کلینیک های روانشناسی مراجعه کنیم که به این جنبه، یعنی جنبه تغییر مفاهیم و بینش ما از زندگی اهمیت می دهند. ما اغلب آرمان‌گرا هستیم و همیشه فضای ایده‌آل را با واقعیت زندگی زناشویی خود مقایسه می‌کنیم، در حالی که باید واقع‌بین باشیم و در این صورت که ممکن است ببینیم این زن یا شوهر این قدر هم شریر نیستند، بلکه عناصر مثبت زیادی در آنها وجود دارند.

در برخی از روایات و حکمت های اهل اخلاق و عرفا یک مفهوم دینی آمده است که می‌گوید: در امور دنیوی به کسی که بالاتر از شماست نگاه نکنید، بلکه به پایین‌تر خود از نگاه کنید تا قانع شوید و به دنبال دنیا نباشید، اما در مورد مسائل معنوی، روحی و علمی، به کسی که بالاتر از شماست نگاه کنید تا به رشد و ارتقا ادامه دهید. این مفهوم به معنای سستی و تنبلی در ساختن این دنیا نیست به آن اندازه که به معنای عدم طمع در دنیا و آرمانگرایی در رسیدن به آرزوهای دنیایی است.

در حدیث معتبری نزد بسیاری از هشام بن سالم آمده است که می گوید: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول لحمران بن أعين: «يا حمران، انظر إلى من هو دونك، ولا تنظر إلى من هو فوقك في المقدرة، فإنّ ذلك أقنع لك بما قسم لك، وأحرى أن تستوجب الزيادة من ربّك، واعلم أنّ العمل الدائم القليل على اليقين أفضل عند الله من العمل الكثير على غير يقين، واعلم أنّه لا ورع أنفع من تجنّب محارم الله، والكفّ عن أذى المؤمنين واغتيابهم، ولا عيش أهنأ من حسن الخلق، ولا مال أنفع من القنوع باليسير المجزئ، ولا جهل أضرّ من العجب» (الشيخ الصدوق، علل الشرائع 2: 559).

سوم: اگر زن واقعاً در معرض ظلم حقیقی از سوی مرد باشد نه توهم ظلم، باید قوی باشد و به این نکته واقف باشد که قدرت حق است و قدرت در زن آن گونه که جامعه می خواهد به ما القا کند عیب نیست. زیرا حق خواهی و نپذیرفتن بی عدالتی، هم یک اصل انسانی و هم دینی است که در آن فرقی بین مصادیق مختلف ظلم و بی عدالتی نیست و باید با مردان ظالم مقابله کرد تا از آسیب رساندن به دیگران دست بردارند، دقیقاً مانند زنان ظالم و مقصر که باید به گونه ای با آنها تعامل شود که حق هر کس را بپردازند.

از این رو ، می توان از تمام عناصر قدرت پیرامون زن برای تحت فشار قرار دادن مرد یا ترغیب او به برخورد با مسائل از زاویه ای دیگر استفاده کرد، همه به شیوه ای منطقی، آرام و متعادل، بدون اینکه – تا حد امکان - از شریک کردن افکار دیگران در مشورت دور شود.

_________________________ 

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 363.