ابن عربی شیعه است یا سنی؟ موضع در مورد او چیست؟
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سوال[1]: در مورد شیخ محی الدین ابن عربی از شما می پرسم: آیا وی نسبت به شیعیان (روافض) موضعی افراطی و تعصب آمیز داشت؟ توجه داشته باشید که برخی از پیروان مکتب اهل بیت هستند که به شدت و با خشونت به محی الدین ابن عربی حمله می کنند. اظهارات ابن عربی را که به نظر می رسد با اعتقادات امامیه در تضاد است، چگونه باید تفسیر کنیم؟ ارزیابی شما از شخصیت ابن عربی چیست که برخی از علما وی را آنچنان بزرگ می کنند که او را تالی تلو معصوم می دانند و برخی چنان او را پایین می آوردند که به سر حد کفر و زندقه می رسانند؟
پاسخ: کسانی هستند که ابن عربی را شیعه می دانند مانند بسیاری از عرفا و متصوفه شیعه و از جمله معاصرانی که از این اندیشه دفاع کرده اند، شیخ یزدان پناه از اساتید فلسفه و عرفان است و عده ای نیز وی را ناصبی می دانستند مثل سید جعفر مرتضی العاملی. من مطالعه جامعی در مورد شخصیت ابن عربی از حیث انتساب فرقه ای او ندارم که بتوانم از این منظر در مورد او نظر بدهم و اکنون فرصت کافی برای مراجعه تفصیلی در این زمینه ندارم، اما معروف آن است که وی نصوصی دارد که می توان آن را به صورت متناقض و متهافت تفسیر کرد که برخی از آنها به نفع فرضیه تشیع اوست، مانند سخنانش درباره اهل بیت، و درباره امام مهدی و پایان ولایت و چیزهای دیگر، و برخی دیگر به نفع فرضیه مخالف هستند، مانند سخنان او درباره خلفای سه گانه و شیعیان و آنچه در آنها دیده و چیزهای دیگر.
همچنین برخی از وجود نسخه های فراوانی از کتاب های ابن عربی صحبت می کنند که نسخه های خطی آن در برخی از کتابخانه های جهان به ویژه در ترکیه موجود است و اصلاحات و ویرایش ها و تغییراتی در کتب این مرد برای فاصله دادن وی از تشیع صورت گرفته است. برخی از امامیه نیز در مورد اعمال تقیه توسط او صحبت می کنند که بتوان مثلاٌ آنچه که در حق سه خلیفه اول بیان کرده است را تفسیر و توجیه کند.
با بررسی مقدماتی متون به ذهنم می رسد که ممکن است ابن عربی به امامت معنوی و اخلاقی اهل بیت ایمان داشته باشد ولی ملازمه ای بین آن و امامت به مفهومی که شیعه امامیه به آن معتقدند نباشد مبنی بر این که امامت یک امر سیاسی و عمومی و بلا فصل بعد از رسول خدا الله صلی الله علیه و آله و سلم، باشد بنابراین او شیعه به معنای صوفیانه و غیر شیعه از نظر کلامی است. و این فرضیهای است که من بسیار آن را محتمل می دانم و به نظرم میتواند بیشتر متونی را که در کلام او ناسازگار و متناقض فرض شده، را توضیح دهد، هرچند اکنون نمیخواهم آن را نهایی بدانم چون نتوانستم تمام متن های او را مرور کنم.
اما موضع ما نسبت به او مثل موضع ما نسبت به هر عالم دیگری است، نه معصوم است و نه تالی تلو معصوم و نه مشرک است و نه منافق و نه کافر، بلکه فردی است که بینشی عمیق به هستی دارد که دیگران می توانند در این زمینه با او مخالف یا موافق باشند و موضوع بستگی به داده ها و شواهدی است که خود او ارائه کرده یا پیروان مکتب او و پیروان تصوف فلسفی و فلسفه صوفی به طور کلی بعداً صورت بندی کرده اند مانند ابن ترکه اصفهانی، قونوی، قیصری، صدرالدین شیرازی و دیگران، و من معتقدم که باید از این شیوه برخورد با مردم به سبک تجلیلی، تقدیسی، اسطوره ای از یک سو یا در سبکی توهین آمیز، تمسخرآمیز، طردکننده از سوی دیگر، دست برداریم همچنان که مهم فهم اسلوب عرفا در بیان مرادات خود است قبل از این که بخواهیم آنها را محکوم به کفر یا اسلام بدانیم. این کلام نیازمند تکمیل است که به خواست خدا در مناسبت دیگری از آن سخن خواهیم گفت.
_______________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 341.