تعبیر خواب ها، ارزش و واقعیت آنها
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سوال[1]: جناب شیخ گرانقدر میخواهم نظر شما را در مورد رؤیا که بخش بزرگی از دغدغههای افراد جامعه را به خود اختصاص میدهد بدانم، لطفاً دیدگاه خود را نسبت به واقعیت رویا و فرق بین خواب و رویا روشن کنید. میزان واقعیت تفاسیر در دسترس مردم و توصیه شما به من به عنوان طلبه علم چون در معرض سوال هستم در مورد نحوه برخورد با این موضوع چیست؟ از شما بسیار سپاسگزاریم .
پاسخ:
اولاً: این بحثی بسیار طولانی است و آنچه می توانم به اختصار بگویم این است که آنچه از نظر دینی ثابت شده است وجود مجموعه ای از رؤیاها و خواب هاست که واقعیت خاصی دارند و گاه حکایت از داستانی در آینده دارد و قرآن و سنت از این موضوع سخن گفته است بی آن که این نوع از رویا را به پیامبران تخصیص بدهد بلکه شامل حضرت محمد و یوسف و همراهان زندانی او و پادشاه و ابراهیم و دیگران میشود و همچنین آنچه مسلم است برخی از خوابها چیزی جز امور بیهوده و بی ارزش نیست که ممکن است بیانگر سازماندهی مجدد مغز در هنگام خواب، یا آرزوهایی را که شخص به دنبال آنهاست، یا منعکس کننده یک واقعیت روانشناختی ذهنی برای او باشد که به شکل رویاها و خواب ها ظاهر می شود.
مطالعات علمی نیز مباحث طولانی در مورد این موضوع دارند و دانشمند اتریشی زیگموند فروید (1939 م) و مکتب روانکاوی او کمک های معروفی به این موضوع داشتند.
ثانیاً: همه صحبت ناظر به موضوع تعبیر خواب است، آیا معیار روشنی وجود دارد که بتوان به آن تکیه کرد؟ بررسی کتابهای تعبیر خواب- تا به امروز - به ما نشان میدهد که بر پایههای ظنی و گمانهزنی بنا شدهاند . پیوند بین مار و نیرنگ و حیلهگری یک ارتباط فرضی است. از کجا میدانیم که این درست است؟ چه کسی این حرف را زده است؟ چرا آن جهان محکوم به نظامی کاملاً متفاوت از آنچه ما تصور می کنیم نباشد؟ صرف اتفاق درستی این تفسیر و تعبیر در یک یا چند مورد به معنای درستی و صحت این تفسیر و تعبیر نیست چرا که ممکن است این یک بار در وسط صدها دفعه ای باشد که این تعبیر درست نبوده است.
حتی کسانی که امروز و پیش از امروز به تعبیر خواب می پردازند، چه علمای دین و چه دیگران، تا جایی که ما می دانیم تا به امروز منظومه تفسیری ارائه نداده اند و دوست داشتیم روشی که از طریق آن به این امور می رسند را برای ما بنویسند و تا جایی که ما می دانیم هیچ کس مطلب مهمی در این زمینه ننوشته است. بعضی از آنها می گویند این چیزی است که به ذهن من الهام می شود و برخی می گویند اینها نشانه هایی هستند که از اینجا یا آنجا می آیند و همه آن ها از نظر منطقی و علمی قابل درک نیستند و حتی اگر به تفسیر فروید و طرفدارانش از رویاها، مراجعه کنید، آن را سرشار از انواع گمانه زنی ها و فرافکنی ها خواهید دید. به خصوص با توجه به این نکته که تقریباً همگی اتفاق نظر دارند که تفسیر و تعبیر رویا و خواب تابع بسیاری از خصوصیت های شخص و زمان و مکان و حالت و شرایط و.. است.
ثالثاً: همه اینها مانع از این نمی شود که خداوند به شخصی، این توفیق را بدهد که بتواند رؤیایی را در موارد خاصی به درستی تعبیر کند، ما نمی گوییم که باب علم در این زمینه بسته است و باز کردن آن غیرممکن است و خداوند علم آن را از خلق بسته است و تنها به افرادی همچون یوسف پیامبر محدود کرده است، بلکه می گوییم تعبیر خواب موضوعی است که هنوز به یک نظام شناختی روشن تبدیل نشده است که بتوان به آن تکیه کرد و معیارها و شرایط آن را فهمید و بتوان به داده ها و نتایج آن اعتماد کرد. به نظرم از همین روست که از سوی طرفداران تعبیر خواب این اصرار را می بینیم که این قضیه به بُعد روحی و عرفانی شخص مرتبط است و به همین دلیل است که از ابن سیرین این حکایت معروف نقل می شود که وقتی وی از دنیا دوری کرد این باب برای او گشوده شد این اموری است که نمی توانیم آن ها را انکار کنیم چون هیچ علم و یقینی به انکار آن نداریم اما از شوون خود همین شخص باقی می ماند و اما دیگران از کجا می دانند که او به این مقام معنوی رسیده است تا در تعبیر خواب مرجعی برای آنها باشد؟
این همه در صورتی است که شخصی ادعا نکند که ظاهر قصه یوسف این است که تعبیر خواب معجزه ای است که مختص پیامبران یا معصومین و یک امر خارق العاده است.
رابعاً: اگر به میراث دینی و سنت شریف رجوع کنیم، تفاسیر نبوی نسبت به برخی از خواب ها و نیز تفسیرهایی از صحابه و ائمه اهل بیت علیهم السلام را خواهیم یافت که در کتب اهل سنت و شیعه آمده است. اما این تفاسیر از یک سو از مشکل اثبات تاریخی رنج می برند و از سوی دیگر تحویل مفاد این روایات به یک قاعده به گونه ای که بتوان از آن ها برای استخراج قواعدی برای کار تفسیری الهام گرفت چالش دیگر فراروی این روایات است.
برای استفاده بیشتر، مهم ترین احادیی که طبق مشهور نزد امامیه از لحاظ سندی صحیح هستند و در مورد مسائل خواب و طریقه تعبیر آن مشهور است، برای شما نقل می کنم تا از این طریق تصوری کلی از این موضوع به دست دهیم این احادیث عبارت اند از:
1 - خبر الحسن بن الجهم، قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول: «الرؤيا على ما تعبّر»، فقلت له: إنّ بعض أصحابنا روى أنّ رؤيا الملك كانت أضغاث أحلام، فقال أبو الحسن: «إنّ امرأةً رأت على عهد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم أنّ جذع بيتها انكسر، فأتت رسول الله فقصّت عليه الرؤيا، فقال لها النبي: يقدم زوجك ويأتي وهو صالح ـ وقد كان زوجها غائباً ـ فقدم كما قال النبي، ثم غاب عنها زوجها غيبةً أخرى، فرأت في المنام كأنّ جذع بيتها قد انكسر، فأتت النبي فقصّت عليه الرؤيا فقال لها: يقدم زوجك ويأتي صالحاً، فقدم على ما قال، ثم غاب زوجها ثالثة فرأت في منامها أنّ جذع بيتها قد انكسر، فلقيت رجلاً أعسر فقصّت عليه الرؤيا، فقال لها الرجل السوء: يموت زوجك، فبلغ النبي فقال: ألا كان عبّر لها خيراً؟!» (الكافي 8: 335).
2 ـ خبر معمر بن خلاد، قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول: «ربما رأيت الرؤيا فأعبرها، و الرؤيا على ما تعبّر» (الكافي 8: 335).
ما از این دو حدیث این چنین می فهمیم که تعبیر خواب واقعیت ذاتی ندارد، بلکه تعبیر آن تابع گفته مفسر است و این منطق - اگر صحیح باشد و نگوییم با قرآن در واقعیت تعبیر خواب در تعارض است- به این معنی است که اصلا علمی براي تعبير خواب وجود ندارد بلکه هر انساني می تواند خوابی که دیده است را به خیر و نیکی تعبیر کند در نتیجه ان شاء الله خیر باشد. شاید بتوان این احادیث را در یک سیاق روانشناختی فهمید، به این معنی که تعبیر کننده خواب نباید بدبین باشد و شاید بدبینی او بر خود شخص خواب دیده تأثیر منفی بگذارد.
هیچ روش کشف شده ای برای تعبیر خواب یا قوانینی برای آن وجود ندارد که بتوان در روایات به آن استناد کرد. می توانید برای روایات رویا و تفاسیر و قصه های آن به کتاب (بحار الأنوار 58: 151 ـ 244)، مراجعه کنید و همچنین کتاب (تفسير الأحلام برواية الإمام علي وأهل البيت) از محمّد شرّاد الناصري، و همچنین كتاب (دار السلام فيما يتعلّق بالرؤيا والمنام) از محدّث شيخ حسين نوری، که بزرگترین کتاب در رویا و خواب و قصه های خواب و روایات آن نزد امامیه است که در چهار جلد تألیف شده است و کتاب های دیگری که در امامیه در این زمینه نوشته شده است. همچنین می توان به کتب اهل تسنن در این زمینه مراجعه کرد از جمله کتاب (المنامات) از حافظ ابن أبي الدنيا (281هـ)، و (منامات الرسول والأنبياء والصالحين) از عبد القادر شيخ إبراهيم و.. و در آنجا خواهید یافت که علاوه بر مشکلات ضعف اثبات تاریخی، این موارد جزئی هستند و به دست آوردن قواعد قطعی از آنها مشکل است و به همین دلیل است که محققان عقلانی مثل علامه علامه طباطبایی در کتاب (المنامات والنبوات) به سراغ وضع روش و منهج در این زمینه نرفته اند.
همچنین این کلام علامه مجلسی کلامی لطیف است آنجا که وقتی در این باب به برخی از تفاسیر علمای تعبیر خواب می پردازد این چنین می گوید:«نورد فيها بعض ما ذكره أرباب التعبير والتأويل، وإن لم يكن لأكثرها مأخذٌ يصلح للتعويل» (بحار الأنوار 58: 219). این باب را محقق مجلسی چه خوب به پایان می رساند آنجا که می گوید: «انتهى ما أخرجناه من كتبهم المعتبرة عندهم، ولا يعتمد على أكثرها؛ لابتنائها على مناسبات خفيّة وأوهام رديّة، والأخبار التي رووها أكثرها غير ثابتة. وقد جرت التجربة في كثير منها على خلاف ما ذكروه.. ثم إنها تختلف كثيراً باختلاف الأشخاص والأحوال والأزمان، ولذا كان هذا العلم من معجزات الأنبياء والأولياء عليهم السلام، وليس لغيرهم من ذلك إلا حظّ يسير لا يسمن ولا يغني من جوع. وأما أضغاث الأحلام الناشئة من الأغذية الرديّة والأخلاط البدنية فهي كثيرة معلومة بالتجارب..» (بحار الأنوار 58: 233).
شيخ محمد جواد مغنيه در اين باره می گويد: «والخلاصة أنه لا يوجد ضابط كلّي يمكن الاعتماد عليه في تفسير الأحلام بكاملها؛ لأنها أنواع متضادّة متباينة، فمنها صدى لوساوس النفس وظروفها، وهذا النوع واضح بوضوح مصدره. ومنها ما هو صورة طبق الأصل عن الحادث الذي يقع في اليقظة بعد الحلم، وهذا النوع نجهل سرّه ومصدره. ومنها ما هو رموز وإشارات مسبقة إلى الواقع المحسوس قبل وقوعه، كالكواكب التي سجدت ليوسف، والخبز الذي حمله الفتى المسجون فوق رأسه، والبقرات والسنبلات التي رآها ملك مصر، وهذا كسابقه لا نعرف له سرّاً ولا مصدراً. أما من قال بأنّ هذا النوع والذي قبله بشرى من اللَّه، أو حاسّة في الإنسان فقد ادّعى لنفسه العلم بالغيب، ولا يرضى أن ينسب إلى الجهل، حتى بما حجب اللَّه علمه عن عباده» (التفسير الكاشف 4: 321).
مجلسی اول می فرماید: «ولكن لا يعرف تعبير الرؤيا إلا الأنبياء والأوصياء أو من ألهمه الله من أوليائه، فإنه بحر عميق، بل جرّبنا أنّ لكلّ نفس تعبير خاص ليس لغيرها» (روضة المتقين 5: 399).
بر این اساس، مشکل اصلی این است که تا کنون هیچ روش و معیار علمی معتبری که بتواند ما را به تعبیر خواب رهنمون سازد، تدوین نشده است، بلکه صرفاً استحسانات و تخمینات و حدسیات است و امیدواریم کسی بیاید که بتواند روش های علمی یا دینی ثابت شده را در این زمینه توسعه دهد و ما اصلاً منعی در این رابطه نداریم و احادیث و متون قرآنی مشکلش این است که اکثریت قریب به اتفاق آنها تفسیری از حالات جزئی را بیان می کنند که به ما اجازه نمی دهد رویاهای امروزی خود را با آنها مقایسه کنیم چرا که احتمال وجود تأثیر خصوصیات همانطور که خودشان می گویند وجود دارد. بنابراین وضعیت ما مثل وضعیت کسی خواهد بود که به قیاس ظنی عمل می کند که به صرف ادعای تشابه حکمی را به موردی که نص مستقیمی در مورد آن وجود ندارد سرایت می دهد.
خامساً: روایتی طولانی با سند معتبر بر اساس مشهور، وجود دارد که شیخ کلینی در (الکافی، 3: 482 و بعد) آن را نقل کرده است، شیخ کلینی این روایت را با سند خود به عمر بن اذینه از ابی عبد الله ع نقل می کند در مورد حکایتی که اصل اذان رویایی بوده است که ابی بن کعب در خواب دیده است و امام صادق ع می فرماید: «كذبوا، فإنّ دين اللَّه أعزّ من أن يرى في النوم..» و این حدیث این امکان را رد می کند که مسائل دینی از اموری باشد که بتوان در خواب به آن رسید و به همین دلیل است که اکثر فقهای مسلمان برای رسیدن به احکام شرعی، به خواب و رؤیا تکیه نکرده اند. حتی اگر شخصی که در خواب می بینند یکی از پیامبران یا ائمه باشد. هرچند که برای این روایات تفاسیر دیگری نیز قابل ارائه است.
سادساً: آنچه من از نگاه قاصر خود می بینم این است که:
الف - روحانی و طلبه علوم دینی - اگر تعبیر خواب را به صورت علمی یا متافیزیکی نمی داند – نباید به تعبیر خواب برای مردم اقدام کند با این ادعا که چیزی در این زمینه می داند مگر آن که تنها به عنوان وجهی از نشر تفاول و خوش بینی باشد نه به جهت تعبیر و تأویل خواب و نباید به دیگران این چنین القا کند که از اسرار تعبیر خواب آگاه است.
تعبیر خواب اساساً از وظائف علمای دین نیست تا بتوانند در این امر مرجع باشند و همچنین چیزی نیست که شایسته باشد مردم به ایشان مراجعه کنند، به خصوص که همه می دانند که این موضوع از اساس در حوزه های علمیه تدریس نمی شود. چرا آن را به یک روحانی ارجاع دهید در حالی که در حوزه علمیه چیزی در این مورد مطالعه نکرده است؟ هر کس رویای خود را خودش به خیر و نیکی تعبیر کند یا به سراغ کسی برود که دانش و علم آن را داراست خواه عالم دینی باشد، خواه انسانی پارسا و با تقوی باشد هرچند که هیچ بهره ای از علوم دینی نداشته باشد یا آن که شخص سومی باشد.
مشکل این است که مردم گمان می کنند هر چه امری غیبی است از علوم روحانیون است و روحانیون باید آنچه را که می دانند و نمی دانند برای مردم توضیح دهند تا مردم در این زمینه گمراه نشوند. کسی که در این زمینه دانش کافی ندارد ـ هر شخصی بر اساس اعتقادات خودش ـ نباید متصدی چنین اموری بشود که مصداق قول به غیر علم شود آری، کسی که خود را در تعبیر خواب به یک روش علمی معرفتی یا به یک روش غیبی عالم می داند و هرکسی به خودش آگاه تر است در این صورت چنین شخصی می تواند متصدی چنین امری شود.
ب - اگر مردم به طور کلی اصرار دارند که برای تعبیر خواب خود به شخصی مراجعه کنند، باید به کسی مراجعه کنند که ـ با روش علمی یا با حجت شرعی ـ علم و آگاهی وی در این زمنیه ثابت شده باشد و نباید برای افرادی که علم کافی در این زمینه ندارد ـ چه آن که از علمای دین باشند یا دیگران ـ دکانی برای امرار معاش بازکنند که از این طریق خرافات و ادعاها و افسانه ها را که علمی به آنها ندارند ترویج کنند و برای این کار حتی از رسانه ها و شبکه های ماهواره ای سوء استفاده کنند. هر شخصی را که به حجت شرعی یا دلیل علمی یا منطقی نمی دانیم که مرجع و عالم به حقی در این زمینه است نباید به سراغ او برویم حتی اگر این کار به لحاظ شرعی حرام نباشد اما اگر در اثر شواهدی که مستلزم علم یا اطمینان به صحت نتایج او در تعبیر خواب است به شخصی اطمینان کنیم در این صورت مراجعه به وی اشکالی ندارد اما به لحاظ شرعی جایز نیست که بر این تفسیر استناد کنیم و از این طریق به دیگران ترتیب اثر دهیم مانند متهم کردن شخصی به دزدی، سوء ظن به شخصی در نتیجه آن جایز نیست مگر اینکه دلیلی وجود داشته باشد.
خلاصه: در این زمینه ما - چه مفسر و چه کسی که برای او تفسیر شده - در تفسیر یا اخذ و بنای بر آن باید به منطق و علم و حجت شرعی تکیه کنیم و خداوند ما را به صراط مستقیم هدایت می کند.
_______________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 339.