hobballah

الموقع الرسمي لحيدر حب الله

لغات اُخرى

اعیاد نبوی و اعیاد غربی

تاريخ الاعداد: 7/31/2024 تاريخ النشر: 8/26/2024
540
التحميل

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

سؤال[1]: برخی مناسبت‌ها که از غرب گرفته شده است در جوامع ما رواج دارد، مثلاً (روز مادر)، موضع شما در مورد بزرگداشت این مناسبت‌ها چیست؟ آیا محذوری همچون تشبه به کفار در این موارد وجود دارد ؟ ما مناسبت های آنها را جشن می گیریم و به مناسبت های خود بی توجهی می کنیم. لطفا راهنماییم کنید و خیلی ممنونم .

شیخ عزیز ما می خواهم نظر شما را درمورد کامنت زیر که نظر من است بدانم. من از شما سپاسگزارم. عرض كردم: «در اسلام عيدى به نام عيد ميلاد پيغمبر وجود ندارد، اعياد در اسلام معروف است و بر حسب اختلاف مسلمانان 4 يا 3 عيد است و بيش از آن که دارای بعد جشن و سرور باشد دارای بعد عبادی است. سپس آن که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم چهل سال پس از تولد به نبوت مبعوث شد و من به عنوان یک مسلمان آنچه برای من اهمیت دارد رسالتی است که پیامبر برای آن مبعوث شده است نه شخص بیولوژیکی او. بر این اساس، مناسبتی که باید در میان مسلمانان به آن توجه شده و جشن گرفته شود، بعثت پیامبر اکرم در بیست و هفتم رجب است. ... » نظر شما جناب شیخ بزرگوار در این باره چیست؟

پاسخ: اول: عید بودن یک روز می تواند ناشی از یک اعتبار شرعی خاص باشد یا ناشی از عرف عام یا خاص باشد. اما عید ناشی از اعتبار شرعی که به اجماع امت اسلامی ثابت شده، عبارت است از عید فطر و عید قربان. چنانکه احادیث فراوانی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده است که روز غدیر و جمعه را عید شمرده اند بنابراین اعیاد از نظر مذهب شیعه، چهار عید است اما در مورد سایر روزها، نه جمهور فقهای گذشته و نه در آیات قرآنی و نه در متون روایات نصی برای عید بودن به این عنوان نداریم. بنابراین عید به اعتبار شرعی، در مورد غیر از این چهار روز نیامده است چه آن که عید را امری بدانیم که احکام خاصی دارد یا آن که بعدی جشنی برای آن قائل باشد تفاوتی نمی کند. به جز آنچه در موارد بسیار اندک بین آنها نکاتی مطرح است مانند روز نوروز (نیروز) که عید آغاز سال پارسی است، اما هیچ روایت تأییده شده ای از پیامبر یا هیچ یک از اهل بیت یا صحابه او در این زمینه به ما نرسیده است که روزی غیر از این چهار روز را عید خوانده باشند.

دوم: موارد فوق مانع از آن نیست که روزی از روزها را چه به جهت دینی مانند ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، ولادت حضرت علی، بعثت پیامبر اعظم، ولادت حضرت مهدی یا روز اسراء و معراج یا غیره یا به جهت غیر دینی مانند اعلام برخی کشورها به عنوان اعیاد ملی و یا با بعد انقلابی و مردمی و تاریخی عید به شمار آوریم. در صورتی که این امر مغایر با شرع نباشد، ایرادی ندارد بلکه اگر تشویق به نیکی کند و پیوندهای تعاون و دوستی و ایمان و عشق به وطن و سایر مواردی را که شرع بر آن تاکید دارد را مستحکم کند، ممکن است فی نفسه رجحان نیز داشته باشد .

اما مهم این است که چنین عیدی را یک عید شرعی به شمار نیاوریم به این معنی که آن را به شریعت نسبت ندهیم تا زمانی که دلیلی بر وجود یک اعتبار تشریعی دینی برای این روز به عنوان عید در دست نداریم صرف این که روزی از روزها با برخی از اعیاد در برخی از اعمال مثل غسل یا زیارت یا مانند آن اشتراک داشته باشد دلیل بر اعتبار شرعی آن عید نیست.

سوم: با توجه به مطالب فوق، این که این عید از غرب یا مسیحیت یا غیر آن به ما رسیده باشد،  به خودی خود ایرادی در آن نمی بینم، فرض کنیم غرب به این نتیجه رسیده است که یک روزی از روزها را روز جهانی کودک قرار دهد، پس مشارکت در آن چه ضرری دارد؟ چرا ما همیشه اصرار داریم که هر آنچه از غرب می آید را تحریم کنیم؟ از دیدگاه من، تلقی هر روزی به عنوان عید یا مناسبت، مشروع است و حتی ممکن است محبوب باشد تا زمانی که ارزش‌های نیکی، عدالت، عشق، انسانیت، پیشرفت، اخلاق، تربیت و معنویت، بنای روحی و ملی را نزد بشر تقویت کند چه آن که از غرب باشد و چه از شرق، به شرطی که آن را بی دلیل به دین نسبت ندهیم، و مشروط بر اینکه ایرادات اخلاقی و شرعی نداشته باشد .

آری ، مسلمانان نباید خصوصیت خود را تا آن جا که ممکن است از دست بدهند و نباید اجازه دهند که فرهنگ دیگری که با دین و اخلاق آنها سازگاری ندارد به نام فلان عید یا غیر آن به آنها تهاجم کند.

چهارم: اختراع اعیاد جدید به هر دلیلی یک چیز است و غفلت از اعیاد مذهبی ما یک چیز دیگر، اگر مردم به روز مادر، روز کودک یا هر چیز دیگری به قیمت رسیدگی به اعیاد دینی اهمیت می دهند، این به این معنی نیست که روز مادر عید غیرشرعی است یا باید با آن مبارزه کرد، به آن اندازه که بدین معناست که باید برای ترویج اعیاد اسلامی تلاش کنیم تا در ملت حضور پررنگی داشته باشند و ملت خاصیت خود را فراموش نکند و به سراغ  اعیاد بشری برگرفته از غرب یا شرق نرود، یعنی لازم است که ما بین مسائل به طور دقیق تمایز قائل شویم.

پنجم: بر اعیاد برگرفته از غرب، عنوان (تشبه به کفار) صدق نمی کند. مراد از تشبه حرام به کفار ـ  بنابردیدگاه درست که در محل خود از آن بحث شده – شکی از اشکال تبعیت و ذوب فرهنگی در ایشان است نه صرف مشارکت در برخی از عادات و آداب و رسوم و فرهنگ ها، چرا که امت ها اشتراکاتی با یکدیگر دارند و غرب ممکن است برخی از امور به عنوان یک انسان و بشر نه به عنوان یک کافر .. در این صورت چه مانعی وجود دارد که در مواردی که برخواسته از عناصر مشترک انسانی است با آن ها ارتباط گرفت؟

ششم: تفکیک بین بعد وجودی آنتولوژی در شخصیت پیامبر یا امام و بعد کارکردی و دعوتی در برخی زمینه‌ها مشکل به نظر می‌رسد، اینکه من به صورت مطلق از عدم اهمیت بعد وجودی در شخصیت پیامبر اکرم ص مثلاً صحبت کنم نادرست است. در غیر این صورت، متون اسراء و معراج را که یک تجربه نبوی شخصی است، چگونه تفسیر می کنیم ؟ آیاتی را که در مورد شخصیت پیامبر از نظر یتیمی و غیر آن صحبت می کند چگونه توضیح دهیم؟ این بدان معناست که بخشی از شخصیت پیامبر و ذات او به من به عنوان یک مسلمان مربوط می شود.

همان طور که بعثت مربوط به من است ولادت او نیز که مقدمه ای برای رسالت بوده است تا حدی به من مربوط می شود، موضوع اینجا نیست، بلکه موضوع در فائده این مناسبت هاست بی آن که تفاوتی داشته باشد که مسلمانان آن ها را ابداع کرده اند یا حکومت ها آن را ساخته باشند اگر ثمره تربیتی و اجتماعی خود را می دهند پس چرا من در مقابل آنها بایستم؟ اگر مضر و غیر مفید یا مانعی برای پیشرفت است، باید آن را بیان کنم بدون هیچ تفاوتی بین اینکه آیا این مناسبت ها مربوط به بعثت پیامبر است یا مثلاً به میلاد نبوی، برمی گردد من فکر نمی کنم که این رویکرد صحیحی برای پرداختن به این موضوع باشد، بلکه معتقدم رویکرد صحیح در بررسی این موضوع از یک سو جستجوی وجود اعتبار شرعی برای این یا آن عید باشد از سوی دیگر جست‌وجوی فواید این جشن‌ها و عدم وجود آن‌ها پس از فقدان شواهد شرعی دال بر اعتبار خاص آن‌ها، بدون هیچ تفاوتی بین اینکه این تعطیلات در چارچوب امری وجودی یا کارکردی علمی قرار گرفته‌اند.

__________________________ 

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 2: سوال 325.