معنی و صحت حدیث: ما حجت خدا هستیم و فاطمه حجت خدا بر ماست؟
حیدر حب الله
ترجمه: سعید نورا
سوال[1]: از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ما حجت خدا بر خلق او هستیم و جد ما فاطمه سلام الله علیها حجت خدا بر ماست.»[2] میزان اعتبار سند این حدیث چقدر است ؟ اگر این حديث صحيح است، این که حضرت فاطمه حجت بر ائمه است چیست؟ چگونه می توان این حجیت بر ائمه علیهم السلام را تبیین کرد؟
پاسخ: من این حدیث را جستوجو کردم و به ظاهراً جز در کتاب (أطیب البیان فی تفسیر القرآن 13: 226) نیامده است این کتاب اثر سید عبدالحسین اصفهانی، معروف به طیب متوفی 1412 هجری قمری یعنی فقط حدود بیست سال پیش است و این حدیث در هیچ منبع حدیثی و تاریخی چه شیعه یا سنی تا جایی که من دیده ام اساساً وجود ندارد. نمی دانم جناب اصفهانی رحمه الله از کدام منبع بر این حدیث دست یافته است و حتی کسانی که این حدیث را به کار گرفته اند و آن را در کتب خود ذکر کرده اند آن را به کسی غیر از این آقای اصفهانی منسوب نکرده اند، بنابراین مصدر این حدیث کاملاً ناشناخته است و هیچ منبع و سندی ندارد. بنابراین آنچه که برخی از معاصرین -حفظه الله – مبنی بر تواتر معنایی این حدیث ذکر کرده اند(الإمامة الإلهيّة 1: 259) واضح به نظر نمی رسد. اما نسبت به جمله اول این حدیث «نحن حجج الله على خلقه» می توان این ادعا را مطرح کرد چون این مضمون در نصوص بسیاری با تعبیرات مختلفی آمده است.
در معناى اين حديث، معاصران تفاسيرى در مورد آن ذكر كرده اند، چرا که پیشینیان هیچ سخنی در این باره نداشتند. از جمله تفاسیری که در این باره آمده است:
تفسیر اول: آنچه از استاد ما شیخ وحید خراسانی حفظه الله نقل شده که به دلبستگی قلوب اهل بیت به فاطمه سلام الله علیها قائل می شود که حجیت در این جا از پیوند معنوی غیبی دائمی به حضرت زهرا سلام الله علیها توسط ائمه علیهم السلام حاصل شده است.
این تفسیر معقول و با خودش سازگار است، اما نیازمند شواهد و بررسی بیشتر است تا ارتباط معنوی دائمی را به عنوان یک پدیده وجودی که واقعاً وجود دارد و تحقق مفهوم حجیت را اثبات کند و این که کلمه (حجت) به لحاظ ـ زبانی و عرفی ـ این معنی از آن فهمیده شود.
تفسیر دوم: آنچه دیگران به آن اشاره کرده اند (الإمامة الإلهية 2 ـ 3: 517)، که مقصود این است که حضرت فاطمه سلام الله علیها به آنها تعلیم داده است - هر چند از طریق مصحف فاطمه و امثال آن – و ایشان دانش خود را از او گرفته اند.
این تفسیر نیز به خودی خود ممکن است، به این معنا که میتوان گفت مقصود از حجیت وساطت در تعلیم اهل بیت به وسیله مصحف فاطمه و غیره باشد اما این مفهوم نیاز به توضیح بیشتری دارد. به این دلیل که اختصاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها ندارد، به طوری که حدیث اختصاص آن به ایشان را به ما القاء می کند در حالی که هر امام پیشین حجت بر امام بعدی خود است چون وی علوم خود را از او می گیرد چنانچه که در روایات آمده است که هر ائمه علوم خود را نسل به نسل به هم منتقل کرده اند بلکه حجیت به این معنی به (الجامعة) و پیامبر اکرم ص و حضرت علی علیه السلام نسبت به حضرت فاطمه نزدیک تر است. (الجامعة) بر اساس نصوص وارده، حلال و حرام و تمام آنچه که مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند را در خود جمع کرده است. این بدین معناست که (الجامعة) مرجع ائمه علیهم السلام بوده است بنابراین چرا این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها را انتخاب کرده است که حجیت وی بر اهل بیت را القا کند؟
به نظرم این متن می خواهد از امری با خصوصیت بیشتری سخن بگوید که موجب شده است که ایشان بر تمام فرزندان خود حجت باشند چه بسا این موضوع علم غیب یا علم به آینده باشد دقیقاً مثل جفر، چنانکه در مورد مصحف فاطمه آمده است که «ليس فيه من حلال ولا حرام ولكن فيه علم ما يكون»، و «إنّ فاطمة عليها السلام مكثت بعد رسول الله صلى الله عليه وآله خمسة وسبعين يوماً، وكان دخَلَها حزن شديد على أبيها، فكان جبرئيل عليه السلام يأتيها فيحسن عزاءها على أبيها، ويطيّب نفسها، ويخبرها عن أبيها ومكانه، ويخبرها بما يكون بعدها في ذرّيّتها، وكان عليّ عليه السلام يكتب ذلك، فهذا مصحف فاطمة عليها السلام».
به همین دلیل است که آقای خویی در پاسخ به چیستی مصحف فاطمه می گوید: «المراد بمصحف فاطمة ما ورد في الروايات المعتبرة في الكافي أنّ ملكاً من الملائكة كان ينزل على الزهراء عليها السلام بعد وفاة أبيها، ويسلّيها ويحدّثها بما يكون من الأمور، وكان علي عليه السلام يكتب ذلك الحديث، فسمّي ما كتب مصحف فاطمة عليها السلام، فهو ليس قرآناً كما توهّم، ولا كتاباً مشتملاً على الأحكام، فإنّ هذا التوهّم مخالف للنصوص. ولا غرابة في حديث الملائكة مع الزهراء..» (صراط النجاة 3: 441).
بر این اساس، اگر قرار باشد فاطمه به این معنا حجت باشد، در اینجا باید فرض کرد که اهل بیت راهی برای شناخت غیب جز اوراق این مصحف که از مسائل غیب و آینده خبر می دهد ندارند و حال آنکه اصحاب این تفسیر از جمله کسانی هستند قائل اند اهل بیت قبل از عالم خلق شده اند و تمام آنچه بوده و خواهد بود و آنچه که از زمان خلقت ایشان بوده است و از زمانی که در بطن مادران خود بوده اند حتی قبل از آن را می دانند بنابراین چه ربطی بین مصحف فاطمه (که برای دلگرمی و انس حضرت فاطمه در سال 11 هجری نازل شده است) و علوم ایشان وجود دارد به گونه ای که حجتی باشد که خداوند بر اساس آن بر ائمه احتجاج کند؟
این امر ـ بر اساس مبانی قائلین به این تفسیر ـ مستلزم یک تفسیر واضح و منطقی است که به موجب آن چنین اشکال نقضی به صورت علمی بر طرف شود بنابراین تفسیر شیخ وحید خراسانی با مبانی اعتقادی ایشان نسبت به این تفسیر انسجام بیشتری دارد.
برخی از معاصران (الأسرار الفاطمیة: 69-85) وجوه مختلفی را در تفسیر این حدیث آورده است که به نظر من هیچ یک قانع کننده نبوده و دلیل روشنی برای آن ارائه نشده است. شاید کساتی از جانب من و قصور در فهم بنده باشد.
علاوه بر همه اینها، صحت مضمون حدیث - چه به تفسیر اول، چه تفسیر دوم یا غیر آن – ببه معنای صحت صدور این روایت نیست. چرا که صحت مضمون اعم است همچنان که در محل خود در دانش اصول فقه و علم حدیث و درایه این مطلب به تحقیق بیان شده است. حال آن که محل بحث ما در این جا صدور این حدیث با این ترکیب است نه صحت این مضمون. (که شامل مفهوم حجیت است نه مفهوم دیگری، پس خوب تعمق کنید تا خصوصیت مفهوم حجیت برای شما روشن شود )
__________________________
[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 1: سوال 275.
[2] «نحن حجج الله على خلقه، وجدّتنا فاطمة عليها السلام حجّة الله علينا».
