• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
کیفیتِ تعامل با احادیثی که از آثارِ تکوینی اعمال خبر می‌دهند 2021-08-17 2021-08-17 0 862

کیفیتِ تعامل با احادیثی که از آثارِ تکوینی اعمال خبر می‌دهند

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال: احادیث زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه هر کس، صدقه دهد عمرش طولانی می‌شود و یا هنگامِ رواجِ زنا، زلزله زیاد می‌شود؛ و یا صله‌ی رحم، باعث طولانی شدنِ عمر می‌شود و …

سند این احادیث تا چه میزان صحیح است؟ آیا می‌توان ارتباطی که بین افعال و آثار آنها در این احادیث آمده را در قالب ربطِ تکوینی بین علت و معلول فهمید همانگونه که خوردن سم نیز اثر تکوینی خود را دارد حتی اگر خورنده‌ی سم، نداند که آنچه می‌خورد سم است؟ جرمِ کسی که نمی‌داند فلان غذا حرام است و در عین حال از آن استفاده می‌کند چیست؟ این شخص چه گناهی مرتکب شده تا آثارِ حرمت، گریبانگیر وی شود و بر قلب وی تاثیر گذارد و مانع استجابت دعایش شود؟ این شخص، علم به حرمت این غذا نداشت؛ پس گناه وی چیست تا این همه عواقب منفی، برای وی رقم بخورد؟ چگونه می‌توان حالِ دو برادر را تفسیر و تحلیل کرد که یکی، ملتزم به دستورات دینی است و دیگری، دستورات دینی را رعایت نمی‌کند ولی در عین حال، برادر دوم – که متدین نیست – هم طول عمر زیادی دارد و هم رزق و روزی وی بیشتر از برادر اول است؟[1]

جواب:

اولا اینگونه احادیث، واقعا زیاد هستند و در نزد همه‌ی مذاهب اسلامی، به چشم می‌خورند. مصادرِ حدیثیِ متعدد و متنوعی، اینگونه احادیث را نقل کرده‌اند. برخی از این احادیث، صحیح هستند و حتی در میان آنها، احادیثی یافت می‌شوند که تواتر اجمالی دارند. لذا باید برای بررسی مشکل، بر متن و مضمونِ آنها متمرکز شد. اگر اشکالاتِ متنی این احادیث، برطرف شد می‌توان آنها را پذیرفت.

ثانیا همانطور که فلاسفه نیز گفته‌اند نظام این عالم مادی، نظامِ تزاحمات و برخورد و نزاعِ اشیاءِ متضاد با یکدیگر و تولدِ اضداد از اضداد – به تعبیر ملای رومی – است. همه‌ی علوم، وجود چنین وضعیتی را اثبات می‌کنند. زندگی روزمره‌ی ما نیز این تصویر را به ما نشان می‌دهد. گویا این عالَم، مشتمل بر تعداد بسیار زیادی از اشیاء است که با یکدیگر رقابت می‌کنند تا وجود داشته باشند و تاثیر گذار باشند. اجتماعِ همه‌ی آنها در کنار هم، سخت است و لذا وقتی می‌گوییم «ب» توسط «الف» محقق می‌شود در واقع از این گزاره خبر می‌دهیم که «الف» باعث می‌شود «ب» به وجود آید البته در صورتی که مانعی بر سر راه تحقق «ب» – که مثلا همان «ج» است –  وجود نداشته باشد. پس این عالَم دائما در حالِ نزاعی است که میانِ اشیاء صورت می‌گیرد؛ همان گونه که در حیاتِ اجتماعی و فردیِ ما نیز این نزاع‌ها و درگیری‌ها وجود دارد. این تصویر – آنگونه که برخی می‌پندارند – یک تصویرِ مارکسیستی و یا هگلی نیست؛ بلکه دیدگاهی است که در فرهنگِ فلسفی و عرفانیِ مسلمین، به شدت ریشه‌دار است. پس فرضِ تحقق هر چیزی توسطِ علتش، مبتنی بر این پیش فرض است که موانعِ تحققِ آن چیز، وجود ندارد. به همین دلیل است که علت تامه در فلسفه، بر فرضِ عدمِ وجودِ مانع، بنا نهاده شده است. وقتی می‌گویید آتش، کاغذ را می‌سوزاند در واقع از سه گزاره خبر می‌دهید:

  1. وجودِ آتش (مقتضی)
  2. تحقق شرطِ سوزاندن که همان اتصال و برخورد باشد (شرط)
  3. (عدم مانع) که مانع در اینجا – مثلا – همان رطوبتِ کاغذ است که مانعِ شعله‌ور شدنِ آن می‌شود و یا هر ماده‌ی دیگری که مانعِ احتراق می‌گردد.

لذا ما دائما در علت‌ها و اسباب، به صورت ضمنی، چنین فرض می‌کنیم که از مانع، عبور کردیم – و مانعی وجود ندارد – و به همین دلیل است که برخی از فلاسفه و عرفا می‌گویند عالَم آخرت، مبتنی بر نظامِ تزاحم و نزاع بین اشیاء نیست؛ بلکه عالَمی است از نوعِ دیگر و لذا در عالَم آخرت، هر آنچه میل و اشتهای همه باشد حاصل می‌شود هر چند به صورتِ متعارض، جلوه‌گر باشند؛ زیرا در عالَم آخرت، مانع وجود ندارد و آن عالَم بر «منع» بنا نهاده نشده بلکه بر «جمع» استوار است. این یک موضوع و مساله‌ی بسیار دامنه دار می‌باشد که در محل خودش نیز مورد مناقشه و نقد واقع شده است.

حال اگر این نظریه را لحاظ کنیم معنایِ روایاتی که به آنها اشاره کردید واضح می‌شوند. این روایات در واقع مانندِ کارِ پزشکان و متخصصانِ تغذیه و … است. پزشکان و متخصصان تغذیه هر روز به ما می‌گویند نوشیدنِ فلان مقدار معین آب برای کلیه و دستگاه هاضمه و … خوب است. ولی با این حال می‌بینیم دو نفر دقیقا همین مقدار آب را می‌نوشند ولی کلیه‌ی یکی از آنها با مشکل مواجه می‌شود و کلیه‌ی دیگری، سالم می‌ماند! چرا؟ چون آب تنها عامل موثر در سلامتِ کلیه نیست بلکه بین عوامل تاثیرگذار – بر کلیه مثلا – دائما رقابت و نزاع است تا هر کدام اثر خود را محقق کنند؛ لذا هر علتی، تاثیر خود را می‌گذارد و مانع از تاثیرِ علتِ متضادِ با خود می‌شود.

این روایات در واقع می‌گویند این کارها و یا این خوراکی‌ها و یا این پدیده‌های اجتماعی یا فردی، علتِ بروز فلان نتایج می‌شوند. چنین خبرهایی، به صورت ضمنی، عدم وجودِ مانع و یا مزاحم را به صورت  پیش فرض، به همراه خود دارند؛ و مانع، همان عناصری است که نمی‌گذارد نتایج افعال و پدیده ها، آشکار شوند. اینکه در روایاتِ مورد نظر، اشاره‌ای به موانع نشده است به معنی چشم پوشی از آنها نیست بلکه بدین خاطر است که سیاق این روایات، در حالتِ طبیعی و معمولیِ بیان اساب  و مسببات می‌باشند و البته این پیش فرض را نیز به همراه خود دارند که مخاطب می‌داند مضمونِ این روایات، محقق خواهد شد در صورتی که مانعی در میان نباشد. خداوند متعال در قرآن، خبر می‌دهد که هنگامِ تکذیب انبیاء، عذاب نازل خواهد شد ولی در عین حال، این خبر را نیز می‌دهد که اگر نبی و پیامبر، در آن شهر و روستا باشد عذاب بر کسانی که مستحقِ آن هستند نازل نخواهد شد. لذا وجود و حضورِ پیامبر، مانع از نزول عذاب بر کسانی است که مستحق آن هستند. همین وضعیت در توبه نیز وجود دارد؛ بدین صورت که توبه، حداقل در برخی موارد، مانع از بروز و ظهورِ عواقبِ گناهان می‌شود.

به طور خلاصه می‌توان گفت: این احادیث، در مقامِ بیانِ «مقتضی» هستند و نه «علت تامه». این جواب را می‌توان از کلمات برخی از علماء نیز به دست آورد.

ثالثا از ظاهر بیشتر این روایات، چنین بر می‌آید که از ربط تکوینی بین افعال و نتایج آنها خبر می‌دهند. حتی در برخی روایات سخن از ربط تکوینی بین همه پدیده‌های وجودیِ مضر و اذیت کننده برای انسان و بین فعل انسانی است. در حال حاضر، من نمی‌توانم این ربط را بفهمم؛ زیرا اطلاعات من اندک است. اما می‌توانم برخی از جوانب آن را تا حدی درک کنم. لذا می‌گویم: شیوع و رواج زنا، (به صورت تکوینی) منجر به از هم پاشیدنِ خانواده می‌شود؛ و این چیزی است که چه بسا انسان، پیش از این و قبل از پیشرفت علوم انسانی و ظهورِ تجربه‌های واقعی، متوجه آن نبود. اما الآن نمی‌توانم ربط بین گناهان و وقوع زلزله را بفهمم. این، چیزی فراتر از معلوماتِ و اطلاعاتِ من – به عنوان یک انسان – در حال حاضر است و به همین دلیل نمی‌توانم چنین چیزی را به صورت علمی و عقلی، تفسیر و تحلیل کنم. با این حال، نمی‌توانم ارتباطِ غیر مستقیم بین این دو مساله – ظهور گناهان و وقوع زلزله‌ها – را نیز نفی کنم. اگر با یک نصِ دینیِ معتبر مواجه شوم که به صورت قطعی و یقینی از ارتباط بین گناهان و زلزله‌ها خبر می‌دهد در این حالت، من در مقامِ تسلیم در برابر خداوند متعال و رسولش، خواهم گفت که همین طور است؛ اما نمی‌توانم تفسیر روشنی از تمام زوایای این ارتباط ارائه دهم. البته این حالت، چیزی نیست که به ما ضرری رساند؛ زیرا تا کنون بسیار گفته‌ایم و شنیده‌ایم که «در آب، اثری وجود دارد که می‌تواند فلان پدیده را محقق کند» و در عین حال، عاجز از کشف هویتِ این اثر و سبب و شبکه‌ی ارتباطی بین این سبب و آن پدیده هستیم.

رابعا در برخی موارد، ربط بین فعل و اثرِ تکوینی، یک ربط علمی است. بدین معنی که آثار افعال به دو نوع تقسیم می‌شوند: آثار واقعی و آثار علمی. مقصود از چنین تقسیمی که شبیه آن در فقه اسلامی نیز وجود دارد – البته در غیر از مساله‌ی مورد بحث ما – این است که برخی از افعال، اثر خود را به جا می‌گذارند؛ فرقی نمی‌کند انسان عالم به این افعال و آثارِ آنها باشد یا نسبت به آنها جهل داشته باشد و یا این افعال را از روی قصد و عمد، انجام دهد و یا از روی سهو و اشتباه، مرتکب آنها شود. وقتی در حال صید، شلیک می‌کند و گلوله اشتباهاً به سوی شخصی رها می‌شود مرگ آن شخص، حتمی است؛ حال من از روی قصد و عمد چنین کاری را مرتکب شده باشم و یا از روی اشتباه، آن را انجام داده باشم و یا اینکه به وجود این شخص در مسیر تیراندازی آگاه باشم و یا نباشم، فرقی نمی‌کند و آن شخص، خواهد مُرد. همچنین وقتی، یک سم را بنوشم در حالی که گمان کنم نمک است در این حالت، نتیجه‌ی تکوینیِ این کار – یعنی نوشیدن سم – هیچ ارتباطی به میزان اطلاعات من نسبت به آن ندارد؛ زیرا ارتباطِ بین اینگونه افعال و نتایج آنها، تکوینی است. این همان چیزی است که آثار واقعیِ فعل می‌نامیم.

اما برخی موارد، ارتباطِ تکوینی بین یک فعل و نتایج آن، متاثر از قصدِ شخص و علمِ او به این ارتباط است. قساوت قلب، عادتا مرتبط به انجامِ معاصی و جرائم از جانب من است البته در صورتی که علم به معصیت بودن و جرم بودنِ آنها داشته باشم. اما اگر مثلا به روش خاصی نماز بخوانم در حالی که از روی جهل و یا قصور و کوتاهی – و نه از روی تقصیر – اعتقاد داشتم که این، همان نمازی است که خداوند از من خواسته است در این حالت، اثرِ واقعیِ چنین کاری، برای من محقق نخواهد شد و حتی ممکن است انجامِ آن، اثر نیکویی برای من به ارمغان آورد با اینکه، این کار – قطع نظر از آگاهی و یا جهل من نسبت به آن – حرام است. علمای علم اصول فقه و نیز فیلسوفان، این پدیده را، قبح فعلی و حسن فاعلی نامیده‌اند. از یک سو و با توجه به اصلِ فعل، کار قبیحی را انجام داده‌ام ولی از سوی دیگر، به عنوان فاعل و کسی که این کار را انجام داده، کار نیکویی را انجام داده‌ام یعنی کاری که به اعتقادِ من، خداوند متعال به آن رضایت دارد و صحیح است.

بسیاری از نتایج و اثراتِ نفسانی، فقط مرتبط با حُسن و قبح فعلی نیست بلکه حسن و قبحِ فاعلی نیز در تحقق آنها موثر است. هر چند برخی از این نتایجِ نفسانی، مرتبط به خودِ فعل – و قطع نظر از فاعل و قصد و نیتِ وی – است.

در اینجا لازم است پاسخ این سوال را بدانیم که آیا روایاتِ مورد نظر ما، مرتبطِ با خودِ فعل هستند و یا اینکه ناظر به فعل و نیز فاعل و قصد و نیت و حالت و میزانِ علمش می‌باشند؟ برای پاسخ به این سوال – به جای بررسی روایات به صورتِ آشفته و غیر منظم – باید احادیث مورد نظر را بررسی کرد تا به چند مجموعه‌ی حدیثی رسیده و سپس آنها را با هم مقایسه نموده و تحلیل کرد تا بدین وسیله، به یک نظریه‌ی کامل در این زمینه، برسیم.

علاوه بر اینکه مطالبِ فوق، به معنای صحیح بودنِ تمام این روایات نیست؛ بلکه باید بعد از تمامِ اینها، روایات مورد نظر را به صورت مفصل، به وسیله‌ی بررسی سندی و نقدِ متنیِ تک تکِ آنها، غربال و تصفیه نمود تا به نتیجه‌ی نهایی دست پیدا کرد.

خامسا تفاوت‌های مردم با یکدیگر، از پیچیده ترین مسائل فلسفی و کلامی در نزد مسلمین و دیگر ادیان و مذاهب می‌باشد. این مساله، مرتبط با بحث شرور در عالَم است. چرا زید در موضع و مکانی خلق شده که غنی و ثروتمند است و مال خود را در راه خیر، انفاق می‌کند و بدین وسیله به ثواب می‌رسد در حالی که عمرو، از مال و ثروت محروم بوده و به ثوابِ انفاق، دست پیدا نمی‌کند؟ چرا زید در خانواده‌ای متدین و یا سطح بالا از نظر اخلاقی متولد می‌شود و در نتیجه، شرائط تدین و پیشرفتِ اخلاقی برای وی مهیا می‌گردد در حالی که عمرو در محیط و خانواده‌ای عقب مانده و غیر اخلاقی و فاسد متولد می‌شود که بهره‌ای از اخلاق و دین و ارزشها نبرده است؟ چرا زید داخل بهشت می‌شود و عمرو، در حالی که بینوا و بدبخت شده، وارد جهنم می‌شود؟ این گرفتاری‌ها و زلزله‌ها و آتشفشان‌ها و مریضی‌ها و شرور در این عالم، چرا وجود دارند؟ چرا اصلا شیطان وجود دارد؟

این نوع از سوالات، زیاد هستند و چه بسا تعدادشان به هزاران سوال برسد. این مساله، به شدت پیچیده است و دیدگاه‌های متناقضی در طول تاریخ، در رابطه با آن ارائه شده است و هنوز هم محققان و پژوهش‌گران در قبال این سوالات، متحیر هستند تا آنجا که بررسی‌های علم کلام جدید و فلسفه دین در غرب، پیوسته به این مساله با شدت و حِدّت بسیاری – حتی امروزه – می‌پردازند؛ این موضوع از زمان ترتولیانوس (230 م) و اُریگنس (254 م) و قدیس آگوستین (430 م) و توماس آکویناس (1274 م) و مارتین لوتر (1546 م) تا فلاسفه‌ی دین در قرونِ متاخر همچون شلایرماخر و پلانتینگا و جان هیک و … مورد اهتمام بوده و حتی بزرگان فلاسفه و متکلمانِ اسلامی، همچون ابن سینا و نصیر الدین طوسی و علامه حلی و فخر الدین رازی و صدر الدین شیرازی تا برسد به علامه طباطبایی و شهید مطهری و … به این مساله پرداخته‌اند. این مساله، کاملا بر می‌گردد به فسلفه‌ی خلقت و اینکه چرا ما خلق شده‌ایم؟ چرا اوضاع اینگونه که هست می‌باشد و به گونه‌ی دیگری نیست و … ؟

الآن نمی‌خواهم وارد این موضوع پیچیده بشوم ولی مقصودم این است که این سوالِ شما – گناه کسی که این غذا را می‌خورد و بر قلبش اثر می‌گذارد چیست؟ – سوال جدیدی نیست بلکه یکی از هزاران سوالی است که مرتبط به قضیه‌ی شرور در عالَم هستی می‌باشد. لذا درست نیست به خاطر این سوال، این روایات را بی‌ارزش تلقی کنیم و در آنها تردید روا داریم؛  زیرا اگر چنین کاری درست باشد باید بسیاری از نصوص قرآن کریم و نیز بسیاری از مسائل دینی را نیز کنار گذاریم. لذا هر جوابی که محققین و پژوهشگران در مساله‌ی شرور می‌دهند می‌تواند جواب سوال شما هم باشد و هر عجز و ناتوانی از پاسخ به مساله‌ی شرور، منجر به عجز از پاسخ به سوال شما هم می‌شود.

آنچه بر آن تاکید دارم این است که سوال شما، مختص به موضوعِ بحث ما – و روایاتِ موردِ اشاره‌ی شما – ندارد بلکه از سوال‌های دینی و فلسفیِ بزرگ و عام است.

[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و المجمتع: ج 2 ص 276.

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 35699933       عدد زيارات اليوم : 6551