• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
چگونگی تبین همه چیز در قرآن 2022-10-20 2022-10-20 0 254

چگونگی تبین همه چیز در قرآن

حیدر حب الله

ترجمه: سعید نورا

 

سوال[1]: خداوند متعال پیرامون قرآن کریم فرموده است: (تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ)، (نحل: 90)[2] ، چگونه خداوند متعال همه اشیاء را در قرآن کریم بیان کرده است؟

پاسخ: برخی از این آیه معنای شمولیت حداکثری را برداشت کرده اند، از این رو طریقه بیان همه چیز در قرآن کریم را یک طریقه ی فراعرفی می دانند یعنی قرآن زبانی فراتر از زبان بشر و عقلاء را به کار گرفته است. در نگاه ایشان تنها تعداد بسیار اندکی از انسان ها در طول تاریخ قدرت فهم این زبان و بازکردن این کدها را دارند. اما آن چه که بنده در مطالعات خود به آن رسیدم آن است که این آیه مختص به مسائل دینی است یعنی در قرآن کریم تمام امور مربوط به دین وجود دارد، از جهت دیگر نیز، مقصود از کلیّت در آیه غالب بودن است. از این رو معتقدم قرآن حاوی اغلب مطالب دینی است که بر حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده است. این موضوع را به تفصیل در کتاب (حجيّة السنّة في الفكر الإسلامي، قراءة وتقويم) مورد بررسی قرار داده ام و معتقدم این نتیجه تاثیر مهمی در اجتهاد دینی برجای خواهد گذاشت.

در مورد این نکته که این آیه اختصاص به مطالب دینی دارد و عمومیت آن نسبت به غیر دین معلوم نیست ، در آن جا گفته ام عمومی که در این آیه آمده مقصود عموم تام نیست بلکه عموم در قضایای هدایت، دین و امثال آن می باشد و شاهد این مطلب، سیاق عام است. اگر جلوی شما کتابی در مورد فیزیک قرارداده شود و گفته شود: این کتاب همه چیز را دربردارد، هیچ وقت این تصور در ذهن ایجاد نمی شود که این کتاب دربردارنده تمام اتفاقات تاریخی است، همین که کتاب مذکور، در مورد دانش فیزیک است قرینه است که مراد، تمام امور مربوط به فیزیک است. به همین شکل اگر این جمله در مورد یک کتاب تاریخ نیز گفته شود مطلب همین است، جز به معنای استیعاب نسبی فهم نمی شود نه استیعاب مطلق.

از آن جا که قرآن کریم از نگاه عقل بشری و فهم عرفی و سیاق تاریخی آن، کتاب دین و هدایت و ارشاد است، بنابراین سخن گفتن از این کتاب با زبان (کل شیء (همه چیز)) قدر متیقن از دلالت آن همان قضایای مرتبط با هدایت انسان به راه خدا و دین او و مانند آن است نه مطلق تمام امور. حداقل آن است که این سیاق مقامی و مناسبات حکم و موضوع مانع حصول اطمینان به شمولیت تام می شود.

چه بسا همین امر برخی از مفسرین را بر آن داشته که کلیت را به معنای دین یا حلال و حرام تفسیر کننند. (ر.ک: النحاس، معاني القرآن 4: 101؛ تفسير السمرقندي 2: 287؛ تفسير ابن أبي زمنين 2: 415؛ الجصاص، أحكام القرآن 3: 246؛ تفسير الثعلبي 6: 37؛ تفسير الميزان 12: 324 ـ 325؛ تفسير الواحدي 1: 352؛ تفسير السمعاني 3: 195؛ التفسير الكبير 20: 99؛ تفسير البحر المحيط 5: 511؛ تفسير إرشاد العقل السليم 5: 135).

اما این که مقصود از کلّیت در این آیه کریمه، غالب بودن است. در آن جا گفته ام که تتبع استخدامات قرآنی کلمه «کلّ شیء» ما را به این نتیجه می رساند که بعضی از موارد به نحو شمول حقیقی به کار رفته اند مثل علم خداوند نسبت به همه چیز که در قرآن کریم بسیار به کار رفته است و بعضی دیگر این شمولیت را نمی رسانند. از جمله: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ﴾ (الأنعام: 44)[3]. روشن است که خداوند ابواب همه چیز به معنای شمولی این کلمه را برای آن ها باز نکرده است. آیه نمی خواهد بگوید که خداوند ابواب همه چیز را برای آن ها باز کرده و چیز مساوی با موجود است، آیا خداوند نبوت را هم بر آن ها ارزانی داشته؟ آیا شامل ابواب تکنولوژی معاصر و … می شود؟… بنابراین ظاهر آیه اشاره به بخشش و عطای بسیار زیاد و شگفت انگیز است بنابراین تعبیر مبالغه آمیز است.

و همین طور کلام خداوند متعال: ﴿ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الكِتَابَ تَمَاماً عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلَاً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ﴾ (الأنعام: 154)[4]. این آیه ـ بر اساس عقیده معروف بین مسلمانان نسبت به نقصان کتاب های آسمانی پیشین نسبت به قرآن و دین اسلام ـ به کلیت تصریح کرده درحالی که این کلیت مورد اراده نیست. آیا تورات تمام آن چه که قرآن دارد را در بر میگیرد یا این که باید در عبارت چیزی را تقدیر بگیریم یا این تعبیر را حمل بر مبالغه بکنیم؟

و همچنان کلام خداوند باری تعالی: ﴿وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الألوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلَاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الفَاسِقِينَ﴾ (الأعراف: 145).[5]

آیا منظور آیه این است که الواح موسی شامل تمام دین بوده است؟ آیا الواح موسی ـ درحالی که نمی دانیم تعداد این الواح چقدر بود و حال آن که موسی این الواح را به سوی خود خود حمل می کردـ شامل تمام قضایای دین از جمله آن چه در قرآن کریم آمده و آن چه بعد از آن اتفاق می افتد، بود؟ یا این که باید قیدی همچون «مما یحتاجون إلیه» (آن چه به آن احتیاج دارند) را در تقدیر بگیریم یا آن که کلیت در این جا تعبیری از کثرث بسیار زیاد باشد؟ آری، ممکن است آیه به صدد بیان این نکته باشد که خداوند متعال برای موسی موعظه ای فرستاد که از همه چیز گرفته شده است، نه اینکه شامل همه چیز باشد، طبق این معنا استدلال به این آیه فقط مربوط به عبارت (تفصیلاً لکلّ شیء) خواهد بود.

از همین قبیل است کلام خداوند سبحان: ﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً﴾ (الكهف: 84).[6] آیا آن چنان که سبیط النیلی مدعی شده، خداوند به ذوالقرنین اسباب همه چیز را داده است، به گونه ای که شامل تمام پیشرفت های علوم می شد؟ مگر اینکه آیه را اینگونه معنا کنیم که به ذوالقرنین راه هایی نشان داده شد که اگر طی می کرد به همه چیز می رسید. [ولی او این راه ها را طی نکرد]

.

همچنین این کلام پروردگار: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الفَضْلُ المُبِينُ﴾ (النمل: 16).[7]

اگر «مِن» را برای تبعیض ندانستیم بلکه حتی اگر آن را برای تبعیض دانستیم، آیا قابل تصور است که همه چیز عالم وجود با تمام گستره و شمولیتی که این واژه دارد، به ایشان عطا شده است؟!

مانند قول خداوند سبحان: ﴿إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ﴾ (النمل: 23).[8] آیا بلقیس همه چیز داشت همانطور که سلیمان داشت؟ حتی در پادشاهی آیا همه چیز را واقعا داشت؟ چطور می توان این آیه را در کنار پیشین که پیرامون سلیمان است فهمید؟ آیا بلقیس از هرچه سلیمان داشت برخوردار بود یا این که سلیمان بسیار قوی تر از بود و از آن چه نزد بلقیس بود و فراتر از آن برخوردار بود؟

همچنین این کلام خداوند متعال:﴿وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقاً مِن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (القصص: 57).[9] آیا در آن دوران تمام ثمرات جهان به سوی مکه گسیل می شد یا آن که مقصود ثمرات یک منطقه معین یا بیشتر ثمرات یا تعبیری به جهت مبالغه یا … است؟

همچنین این کلام خداوند متعال: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبَالِ بُيُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلَاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ الوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (النحل: 68 ـ 69).[10] آیا زنبور از تمام میوه های می خورد؟ آیا این کلام با اطلاق آن درست است؟

بنابراین، این آیات ـ در کنار هم ـ ما را به فهم عمیقتری نسبت به معانی واژه های قرآن منتقل می کند. همانطور که بارها گفته ایم، عمومیت در زبان عربی مانند عمومیت در ادبیات فلسفه و منطق نیست، بلکه مقصود از آن اکثریت است یا حداقل ممکن است مقصود، مبالغه در یک چیز یا بیان اعم و اغلب باشد، که در زبان عربی و حتی زبان عرفی به صورت عام به آن «موجبه اکثریه» می گویند. نتیجه این است که ما نمی گوییم کلمه «کلّ» دلالت بر عموم ندارد بلکه می گوییم: عدم دلالت این کلمه بر عموم با داده های لغوی منافاتی ندارد به شرط آن که استخدام آن توجیه (کثرت زیاد یا اعم اغلب) داشته باشد. بنابراین معنای آیه این است که در قرآن کریم اغلب دین تان را تبیین کرده ایم.

 

[1] حیدر حب الله، إضاءات فی الفکر والدین والاجتماع 1: 158 ـ 159. سوال 55.

[2] ترجمه: قرآن بیان کننده همه چیز است

[3] ترجمه: پس وقتی که آنچه را که بدان تذکر داده شده بودند به فراموشی سپردند درهای هرگونه موهبت را بر آنها گشودیم تا چون به چیزهایی که به آنها داده شد شادمان گشتند ناگهان انها را به کیفر گرفتیم و همان دم خاموش گشتند و هیچ حجتی بر ما نداشتند.(صفوی)

[4] ترجمه: ما این آموزه ها را در آیین موسی نیز آوردیم سپس به او کتاب آسمانی تورات را دادیم تا بدین وسیله کاستی های شریعت آن کسی که نیکوکار بود کامل شود و حقائق آیین بنی اسرائیل به تفصیل بیان گردد و برای آنان رهنمود و رحمتی باشد شاید به دیدار پروردگارشان ایمان بیاورند.

[5] ترجمه مکارم: و براى او در الواح تورات اندرزى از هر موضوعى نوشتيم؛ و هر چيزى را كه مورد نيازشان بود شرح داديم، پس به او گفتيم: آن را با جديّت بگير؛ و به قوم خود دستور بده: به نيكوترين آنها عمل كنند. و آنها كه به مخالفت برخيزند، كيفرشان دوزخ است؛ و بزودى جايگاه فاسقان رابه شما نشان خواهم داد

[6] ترجمه مکارم : ما به او در روى زمين، قدرت و حكومت داديم؛ و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم

[7] ترجمه مکارم : و سليمان وارث داود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده به يقين؛ اين فضيلت آشكارى است.

[8] ترجمه: من زنى را ديدم كه بر آنان حكومت مى‌كند، و همه چيز به او داده شده، و بخصوص تخت سلطنتى بزرگى دارد.

[9] ترجمه مکارم: آنها گفتند: «ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم، ما را از سرزمينمان مى‌ربايند.» آيا ما حرم امنى در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزى از هر شهر و ديارى به سوى آن آورده مى‌شود كه رزقى است از جانب ما؟! ولى بيشتر آنان نمى‌دانند.

[10] ترجمه مکارم : و پروردگار تو، به زنبور عسل «وحى» [الهام غريزى‌] نمود كه: «از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مى‌سازند، خانه‌هايى برگزين.

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36778504       عدد زيارات اليوم : 3990