• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
چگونه می­توانیم خداوند بی­ مکان را تصور کنیم؟ 2023-01-29 2023-01-29 0 162

چگونه می­توانیم خداوند بی­ مکان را تصور کنیم؟

حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: میان اقشار مختلف مردم پرسش رایجی پیرامون خداوند وجود دارد و آن هم این است که خداوند کجاست؟ ولی مشکل تازه با این پاسخ ما آغاز می­شود که «مکان­ آفریده ­ی خداوند است» و در این صورت نمی­تواند خودش در قالب آن باشد، چرا که مکان و زمان آفریده­ ی خود او هستند یا به تعبیر امیرالمؤمنین: «او مکان را مکان کرد، پس خود مکانی ندارد، کیفیت را کیفیت کرد، پس خود کیفیتی ندارد». با این مقدمه اگر بگوییم خداوند مکان دارد، او را محدود کرده ­ایم، و این مخالف چیزی است که از واجب الوجود سراغ داریم. پس هنگامی که به خداوند فکر می­کنیم، بایستی مکان را از ذهنمان پاک کنیم، چرا که او محدود به حدود مکان نیست. ولی اینجا پرسش دیگری پیش می­ آید و آن هم اینکه: اگر از این جهان­ مکانی خارج شویم چه چیزی در پس ­پشت آن پیدا می­شود؟ آیا خداوند آن جا است؟ خوب اگر بگوییم: خداوند خارج این جهان هم نیست در این صورت دیگر معنایی برای خداوندی او وجود ندارد؛ زیرا دیگر خداوندی در کار نیست! چرا که نه در جهان مکانی است و نه در جهان غیر مکانی. پرسش دیگری هم وجود دارد و آن هم اینکه: قبل از اینکه خداوند مکان را بیافریند، خودش کجا بود؟ آیا کلا نبود؟ ما در ضمن این پرسش­ها به این نتیجه می­رسیم که اگر مکان را نفی کنیم، در حقیقت خود خدا را هم نفی کرده ایم، آیا در این جهان هستی جای خالی وجود دارد یا به تعبیر فلسفی خلاء وجود دارد؟ ورای این خلاء چیست؟

پاسخ:

نخست: هنگامی که مکان خداوند سبحان را نفی کنیم تنها وجود مقید به مکان و زمان را از او نفی کرده ­ایم و در این صورت خداوند محدود به مکان و زمان وجود نخواهد داشت، و این با اصل معدوم بودنش یکسان نیست. چرا که نفی محدودیت یک چیز، ضرورتا به معنای نفی مطلقِ وجود آن شیئ نیست. پس اینکه می­گوییم خداوند وجود دارد به این معنی نیست که مقید و محدود به مکان و زمان است.

برادر عزیزم! خودتان در آغاز پرسشتان گفتید که خداوند تبارک و تعالی مکان و زمان را آفرید ولی دوباره خودتان نتوانستید از این مفهوم زمانی-مکانی رها شوید. بایستی در همان آغاز خودمان را از مفهوم زمان و مکان رها و پس از آن هستی را بازبینی کنیم. برای مثال می­توانیم بگوییم که خداوند تبارک و تعالی تمام چیزها را در یک آن آفریده است ( اگر بیان درستی باشد) و در نتیجه، گذر زمان تنها برای ما معنی دارد ولی برای خداوند امروز و فردا یکی است و به همین دلیل است که فیلسوفان می­گویند از بین رفتن موجود محال است؛ چرا که موجود به شکلی نسبی نابود می­شود (نه مطلقا) یعنی موجودات به نسبت ما که در افق مکان و زمان قرار گرفته ­ایم از بین می­روند. حال اگر ما بتوانیم از این زمان و مکان کنده شویم[2] چیزها را واحد می ­یابیم نه اینکه در طول زمان پراکنده باشند. با همین استدلال می­گویند که هنگام تجرد، جهان مادی در مشت توست. پس بحث سر این است که چگونه جهان را بدون زمان و مکان درک کنیم، و دلیل اشتباه ما این است که غالبا نمی­توانیم وجود را به شکلی مطلق فرض کنیم. پس وقتی با برهان یا دلیل دیگر ثابت شد که وجود، مطلق است، دیگر جایی برای این اشکال باقی نمی­ماند.

دوم: رابطه ی خداوند با جهان – از دیدگاه بسیاری از فیلسوفان- مانند رابطه­ ی دو شیئ با یکدیگر نیست، آنطور که گویی طنابی آن دو را به هم وصل کرده است، بلکه وجود دوم متعلق به وجود اول است و وجود اول وجود دوم را احاطه کرده است. پس اساسا درست نیست که رابطه­ ی خداوند با جهان را با رابطه­ ی چیزهای مادی با یکدیگر مقایسه کنیم. یکی از چیزهایی که باعث می­شود فهم درستی از این رابطه نداشته باشیم این است که فکر می­کنیم ارتباط خداوند با جهان مانند ارتباط علت­های اعدادی (آماده­ کننده) است با معلول­ها یعنی مانند همان رابطه­ ای که میان نجار و صندلی حکم فرما است. در این مثال نجار صندلی را می­سازد و وجود صندلی مستقل از وجود نجاری است که آن را ساخته است. یا عده­ ای دیگر فکر می­کنند که رابطه­ ی خداوند با انسان مانند رابطه­ ی دو نفری است که یکی در ته چاه است و دیگر بالای چاه و هردو به واسطه طناب با هم مرتبط هستند. در این مثال­ها بین علت و معلول جدایی و فاصله افتاده است. حال اگر ما رابطه­ ی خداوند با این جهان را از این سنخ از ارتباطات بدانیم دیگر چاره­ای نداریم که همانطور که وجود خودمان را در این جهان درک می­کنیم، فکر کنیم خداوند هم به همین شکل در جهان وجود دارد در حالی که خداوند علت فاعلی این جهان است که هستی از او ساطع می­شود نه اینکه خداوند علت آماده­ کننده باشد. پس اینکه خداوند در این جهان است نه به این معنی که در آن حلول یافته یا اینکه درون آن باشد، بلکه رابطه­ ی او با جهان مانند رابطه­ ی هر شخصی با حالات روانی خودش است. خود فرد علت حالت روانی­اش است و این حالات روانی چیزی جز پرتوهایی از وجود انسان نیستند، نه اینکه این حالات چیز جداگانه ­ای از روان انسان باشد یا اینکه کاملا مستقل باشند و با طناب یا چیز دیگری به ما متصل شده باشند.

از دیدگاه فیلسوفان فهم این گزاره­ ها تلاش فراوانی را می­طلبد، چرا که بایستی در آغاز از قالب­های زمانی­ مکانیِ خود خارج شویم و آنطور که متخصصان هرمنوتیک و فیلسوفان زبان یادآور می­شوند: زبان انسانی مبتنی بر دوگانه­ ی مکان و زمان است و نمی­توان زبانی را تولید کرد که از این دوگانه خارج شود، و حجاب مکان و زمان در زبان باعث شده تا نتوانیم به درستی بی­ مکانی خداوند را تصور کنیم.

سوم: در طول تاریخ مناقشات فراوانی میان فیلسوفان و فیزیک دانان ( و به طور کلی دانشمندان تجربی) بر سر نهایت زمانی و مکانی جهان جریان داشته است. عده ­ی زیادی این را پذیرفته­ اند که جهان از نظر مکانی بی­کران است که البته ما در اینجا با این دیدگاه سروکار نداریم و تنها آن دیدگاهی محل بحث ما است که می­گوید جهان کرانه‌مند است و پس از آن کرانه و مرز، دیگر مکانی وجود ندارد. با توجه به این دیدگاه چرا نتوانیم وجود خداوند را پس از کرانه ­ی این جهان به شکلی غیر مکانی تصور کنیم؟ اینکه نمی­توانیم تصور کنیم به این دلیل است که ذهن هر روزه­ ی ما درگیر افق زمانی­ مکانی است نه اینکه چون امکان ندارد، به ذهنمان نمی­رسد. دقت کنید که از نظر فلسفی و علمی، سختی تصور یک چیز و استدلال علیه امکان چیزی که تصورش سخت است، با هم تفاوت دارند.

این مسئله بسیار طولانی است و فروع مختلفی دارد، ولی من تنها به همین اندازه اکتفا می­کنم.

[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 ص 95

[2] به اصطلاح فلاسفه از مکان و زمان مجرد شویم همانطو که خداوند مجرد از مکان و زمان است(مترجم)

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36830082       عدد زيارات اليوم : 10368