• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
چگونه می­توانیم این اشکال را حل کنیم که اگر قرآن دارای نفس باشد، میمرد و اگر نفسی نداشته باشد، مرده است! 2022-05-18 2022-05-18 0 598

چگونه می­توانیم این اشکال را حل کنیم که اگر قرآن دارای نفس باشد، میمرد و اگر نفسی نداشته باشد، مرده است!

حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: یکی از نویسندگان معاصر می­گوید: «قرآن یا نفس دارد یا ندارد، اگر نفس داشته باشد، خداوند فرموده است: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت»[2] و اگر نفسی نداشته باشد، اساسا مرده است». به نظر شما این استدلال چه اشکالی دارد؟

پاسخ: اشکالاتی را می­توانیم به استدلال وارد بدانیم که عبارت اند از:

نخست: می­توانیم به استدلال اشکالی نقضی وارد کنیم، به این صورت که عین همین استدلال را می­توانیم پیرامون خداوند تبارک و تعالی مطرح کنیم و بگوییم یا خداوند نفس دارد یا ندارد، پس یا می­میرد یا مرده است! نویسنده چگونه می­خواهد به این سؤال پاسخ دهد؟ آیا اصلا احتمال دارد هنگامی که قرآن کریم فرموده است : «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت» خداوند را هم در نظر داشته است؟! آیا می­شود چنین نسبتی را به خالق قرآن داد که چنین منظوری داشته است؟ حال خالقش هرکه می­خواهد باشد، چه خداوند و چه پیامبر.

دوم: به فرض قبول کنیم که قرآن زمانی خواهد مُرد، نویسنده از این اندیشه و استدلال، دنبال چه نتیجه­ای است؟ اگر مرگ را برای قرآن قابل تحقق بدانیم، به این معنا نیست که امروز می­میرد، بلکه صرفا به این معنی است که خواهد مرد و زمان مرگش قیامت خواهد بود. پس پذیرش میرایی قرآن و داشتن چنین قابلیتی به این معنی نیست که می­توانیم زمان مرگ آن را مشخص کنیم. در نتیجه نمی­توانیم با این استدلال به این نتیجه برسیم که قرآن در زمان ما یا حتی به طور کلی در دنیا بی­ارزش است.

سوم: در این اشکال فرض شده است که هرچیزی که نفس ندارد «مرده» به حساب می­ آید، در حالی که این ادعا نیاز به اثبات دارد. اگر منظور از زندگی، وجود داشتن است و منظور از مرگ، وجود نداشتن، در اینصورت تمام کائنات که یکی از آن­ها قرآن است، زنده‌اند؛ چرا که قرآن موجود است. و اگر منظور از زندگی، علم و اراده است فقدان این دو در قرآن – به این معنی که قرآن درک نمی­کند تا دانا باشد و اراده نمی­کند تا قادر باشد – به این معنی نیست که امروزه محتوایش واهی و بی­ اساس است، چرا که در این صورت تمام آثار فکری، علمی و ادبی، مرده­اند، بلکه با توجه به این اشکال، به محض نوشتن یک نظریه، بایستی آن را به دلیل مرده بودن و ناکارمدی کنار بگذاریم؛ با این استدلال که نظریه­ی نوشته­ شده در کتاب، چیزی به جز قطعات مرده­ای از کاغذ نیستند، نه اراده­ای دارد و نه توانِ دانستن، و حتی فاقد هرگونه زندگی گیاهی، حیوانی و انسانی هستند و در نتیجه خود همین اشکالی که به قرآن مطرح شده است هم مرده است و هیچ ارزشی ندارد. و اگر مرده، ارزشمند باشد، طوری که مرده بودن و ارزشمند بودن تضادی با هم نداشته باشند و کنار هم جمع شوند، در این صورت قرآن مرده است – اگر این تعبیر را درست بدانیم – و در عین حال مانند سایر علوم و نظریات، ارزشمند، واقعی، تأثیرگذار و راهنما است. در این صورت چرا قرآن باید مصداق آن استدلال باشد ولی نظریات و آثار دیگر، مصداق آن نباشند؟

چهارم: این اشکال – به نظر من- نمی­تواند تفسیر صحیحی از آن آیه­ای باشد که اشکال کننده آن را در مقدمه ­ی استدلال خود گنجانده است، چرا که اگر تمام آیاتی را که در آن کلمه ­ی «نفس» و مشتقات آن آمده است مرور کنیم، می­یابیم که منظور قرآن از آن، چیزی جز نفس انسانی نیست، و با احتمالی بسیار ناچیز شامل فرشتگان، حیوانات و جنیان هم می­شود. پس زمانی که گفته می­شود: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت» این آیه در نهایت می­ تواند شامل نفوس انسانی و امثال آن شود، و به هیچ وجه معلوم نیست مراد آیه هر نوع نفسی را دربرگیرد حتی اگر این نفس، نفس انسان، فرشته، جن و حیوان نباشد. می­توانید با در نظر گرفتن همین پرسش به بررسی واژه­ ی نفس در آیات مختلف قرآنی بپردازید تا متوجه شود این واژه از نظر دلالت آنقدر مطلق نیست که حتی شامل هر چیزی که مرده نیست بشود. ما در آیات قرآن هیچگاه نمی ­بینیم واژه ­ی نفس برای اشاره به گیاهان به کار رفته باشد، در صورتی که آن­ها هم زندگی دارند و هم مرگ، پس ما بایستی پیرو دلالت واژه باشیم تا بفهمیم در این آیه­ی خاص منظور قرآن از نفس چیست، تا ملتزم به همان معنایی شویم که مقصود قرآن است. قدر متیقن دلالت این واژه همان بود که گفته شد، پس حتی اگر قرآن نفس داشته باشد، معلوم نیست مصداق این آیه از قرآن کریم قرار بگیرد. بله اگر آیه ­ای را یافتیم که دلالتی با آن گستردگی داشت این عمومیت، نتیجه خودِ همین آیه خواهد بود نه آیه مورد نظر در متنِ سوال. با مراجعه به ده­ها آیه ­ای که این کلمه و مشتقاتش در آنها به کار رفته است می­ یابیم که منظور از این واژه موجوداتی اند که دارای ادراک و اراده­ هستند، و به همین دلیل خود قرآن امکان ندارد مشمول آیه­ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت» شود چرا که این واژه به موجوداتی مانند انسان و جن و امثال آنها انصراف دارد.

[1] حب الله، حیدر؛ اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع؛ ج 1 ص 71

[2] هر كسى مرگ را مى‏چشد

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36590698       عدد زيارات اليوم : 17093