حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: امروزه در میانِ اهلِ سنتِ مصر، سخن از شیعه و تشیع است و سخنانی دربارهی شیعه رد و بدل میشود که بیشترِ آنها را میدانید. اما نکتهای در خاطرم مانده و آن اینکه چرا شیعیان، نامِ اولاد خود را عبد الحسین و یا عبد علی و … میگذارند؟ آیا واقعا منظور آنها از چنین نامگذاریهایی این است که فرزندان شان، بندگانِ اهل بیت – رضی الله عنهم – میباشند؟ آیا این اعتقاد، شرک نیست؟ امیدوارم به سوال من پاسخ دهید.
جواب: اولا: کلمهی «عبد» در لغت عربی، بر خادم هم اطلاق میشود همانطور که بر عبودیت در برابر خالق و ربّ نیز اطلاق میگردد. وقتی شیعه، نام برخی از اولادِ خود را عبد الحسین و … میگذارد نمیخواهد بگوید این فرزند، عبدِ حسین علیه السلام است همانطور که ما عبدِ خداوند متعال هستیم. بلکه میخواهد این معنی را منتقل کند که این فرزند،خادم حسین علیه السلام است و گویا مملوکِ حسین علیه السلام میباشد و حسین علیه السلام، مالک و آقایِ اوست؛ دقیقا همانطور که در برخی از شهرهای هند و پاکستان، اولاد خود را «غلام علی» میگذارند. لذا این کلمه، ارتباطی به شرک ندارد و مقصودِ شیعیان از این کلمه، تعظیمِ مقامِ اهل بیت علیهم السلام میباشد گویا ما کسی نیستیم جز خادمانِ ایشان که در درگاهِ رسول الله و اهل بیت صلوات الله علیهم، مشغولِ خدمت گذاری هستیم.
بر اساسِ قواعد فقهی موجود در نزد مذاهب اسلامی، باید عملِ برادرِ مسلمان خود را حمل بر صحت کنیم و حتی حملِ بر احسن نماییم. اگر یک شیعه چنین جوابی به ما دهد چرا او را انکار کنیم و جوابش را تصدیق نکنیم؟ چه چیزی باعث میشود پیوسته او را مورد اتهام قرار دهیم و به وی تهمت زنیم؟ تنها دلیلِ این کار، بحرانِ اعتماد است که در میان مذاهب اسلامی با آن مواجه هستیم و امروزه مصالحِ اهالی سیاست و نیز جهالتِ برخی از متدینین به آن دامن میزند؛ عُمری در میانِ شیعیان – چه عرب و چه فارس – زندگی کردیم و حتی یک بار احساس نکردیم اینگونه نام گذاری ها، از مصادیقِ شرک است؛ حتی یک مرتبه احساس نکردیم مقصودِ شیعیان از این نامگذاری ها، رساندنِ یکی از اهل بیت علیهم السلام به مقامِ الوهیت باشد و یا اینکه فرزندان شان را بندگان ایشان قرار دهند همان گونه که بندگان خداوند متعال هستند.
ثانیا: این نام گذاری ها، حادث و نوظهور است و جزئی از تفکر و یا فرهنگ و یا فقه امامی نمیباشد. اگر به کتابهای تاریخ شیعه و یا کتابهای رجال و جرح و تعدیل و تراجم و فهرستها و دائرة المعارفها – مانند معجمهای رجال الحدیث و معجمها و موسوعههای طبقات العلماء و یا معجمهای نویسندگان و مولفان و شعراء و ادباء و … – رجوع کنید خواهید دید که این نامها تا قبل از قرنِ دهم هجری – یعنی قبل از دورهی صفوی – رایج نبود و حتی حضور نداشت. شاید اصلا کسانی را که اسامیِ آنها عبد الامیر و عبد الحسین و عبد الحسن و عبد الزهراء و عبد النبی و عبد المحسن و عبد علی یا عبد المهدی و … باشند پیدا نکنید مگر به ندرت؛ چنین نام گذاری هایی یک پدیدهی محدود و البته نوپیدا در حیات شیعیان است. حتی اسمهایی همچون کاظم و صادق و جواد و باقر و هادی و مجتبی و … نیز از قرن ششم به بعد ظاهر شدند و قبل از قرن ششم، به ندرت چنین اسم هایی را پیدا میکنید. حتی اگر نامهای اصحاب ائمه علیهم السلام را جستجو کنید – که برخی از آنها از زمره شیعیانِ خالص بودند – چنین نام هایی را نمییابید؛ بلکه با اسم هایی همچون بُرَید و معاویة و عمّار و علی و الحسین و الحسن و محمد و جعفر و ابراهیم و احمد و اسماعیل و حارث و صفوان و عبد الله و عبد الرحمن و عبد الملک و عبید الله و أبان و سعد و یونس و زکریا و … مواجه میشوید.
ثالثا: اگر به نصوص حدیثی و روایاتِ شیعی در کتابهای حدیث و تفسیر و تاریخ رجوع کنیم هیچ روایتی را نمییابیم که چنین نام گذاری هایی را توصیه کرده باشند؛ حتی روایاتی در میان شیعیان وجود دارد که تشویق به نام هایی همچون عبد الله و عبد الرحمن و محمد و … میکنند یعنی نام هایی که ریشه در حمد و ستایش و یا بندگی و عبودیت خداوند دارد؛ و این یعنی، میراث شیعه و فکر و فقه شیعی، به نام گذاری هایی که شما در متن سوال اشاره کردید دعوت نمیکند و لذا – بر فرضِ اینکه مقصود از چنین نام هایی، معانیِ غیر شرعی باشد – نمیتوان فکر و فرهنگِ شیعی را مسئولِ رواج این نام گذاریها دانست.
اصلا فرض کنیم بر اساسِ اجتهاداتِ برخی از علماء اهل سنت، این گونه نام گذاری ها، حرام است – کما اینکه برخی از ایشان چنین فتاوایی دارند[2] – اما بر اساسِ اجتهاداتِ دیگران، اینگونه نام گذاریها حرام نیست و دیگران نیز حق دارند در این مساله، اجتهاد نموده و به نتایجی متفاوت با نتایجِ برخی از علماء اهل سنت در این رابطه برسند. حرام بودنِ این گونه نام گذاریها در نزد یک فقیه سنّی، ضرورتا به این معنی نیست که اگر کسی فرزندِ خود را به چنین اسم هایی نامگذاری کرد، مشرک است. هر کسی میتواند امروزه از مراجعِ بزرگِ تقلیدِ شیعه در قم و نجف و … سوال و استفتاء کند که آیا آنها چنین نامگذاری هایی را به قصدِ اولوهیتِ ائمه علیهم السلام و یا عبادتِ ایشان، اجازه میدهند یا خیر؟ خواهید دید که هیچ کدام از آنها چنین اجازه ای نمیدهند و الوهیتِ ائمه علیهم السلام و یا ارباب دانستنِ ایشان یا انبیاء – به جای خداوند متعال – را محکوم میکنند.
رابعا: به منظور تایید مطالب فوق، برخی از روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام در منابعِ شیعی ذکر شده را میآوریم:
- روایت ابی اسحاق ثعلبة از معمر بن عمر از امام باقر علیه السلام که ایشان فرمود: بهترین اسمها، اسمی است که عبودیت و بندگی را برساند و بهتر از آنها، اسامیِ انبیاء است.[3]
- ابن میاح از فلان بن حمید نقل میکند که وی از امام صادق علیه السلام دربارهی نامِ فرزندش سوال کرد و مشورت خواست. ایشان فرمود: «برای وی نامی را انتخاب کن که معنای بندگی و عبودیت را برساند». وی پرسید: منظور شما چه نام هایی است؟ ایشان فرمود: «عبد الرحمن».[4]
- اصبغ بن نباته از علی علیه السلام نقل میکند که ایشان فرمود: «رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: هر خانوادهای که اسمِ یک پیامبر در آن وجود داشته باشد خداوند برای آن خانواده، ملکی مبعوث میکند که شب و روز آنها را تقدیس مینماید».[5]
- احمد بن محمد در روایتی مرسل، از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند که ایشان فرمود: «فرزندی برای ما متولد نشد مگر اینکه اسم آن را محمد گذاشتیم و پس از گذشت هفت روز از تولد، اگر خواستیم، نامِ او را تغییر میدهیم و در غیر این صورت، به همان نام، باقی میماند».[6]
- عاصم الکوزی میگوید که امام صادق علیه السلام فرمود: «پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند کسی که چهار فرزند داشته باشد و نام من را بر هیچ کدام از آنها نگذارد به من جفا کرده است».[7]
- جابر در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل میکند که ایشان از پسر بچه ای سوال کردند: «اسمت چیست؟» پاسخ داد: محمد. امام باقر سوال کردند: «کُنیهات چیست»؟ پاسخ داد: علی. امام باقر علیه السلام فرمود: به شدت از شیطان، فاصله گرفتی؛ شیطان وقتی میشنود که کسی نام محمد یا علی را صدا میزند، همانند سرب، آب میشود و هرگاه بشنود کسی را به نام یکی از دشمنان ما صدا میزنند به شادی و نشاط در آمده و به خود میبالد.[8]
- أبی هارون میگوید در مدینه با امام صادق علیه السلام بودم. چند روز نزد ایشان نرفتم. وقتی خدمت ایشان رسیدم فرمود: «شما را چند روزی است که نمیبینم». عرض کردم: «پسرم به دنیا آمد». فرمود: «خداوند برای تو مبارک گرداند. نامش را چه گذاشتی»؟ عرض کردم: «نام محمد را برای وی انتخاب کردم». ایشان – به نشانهی احترام – خم شدند و پیوسته میفرمود: «محمد محمد محمد». به اندازهای تعظیم کردند که نزدیک بود صورت ایشان به زمین برسد. سپس فرمود: «خودم و فرزندانم و خانوادهام و پدر و مادرم و تمام اهل زمین، فدای رسول الله صلی الله علیه و آله. به فرزندت دشنام نده و او را نزن و به او بدی مکن و بدان که در روی زمین، هر منزلی که اسم محمد در آن باشد، هر روز، مقدس شمرده میشود … ».[9]
- سلیمان بن سماعة از عمویش عاصم نقل میکند که امام صادق علیه السلام از پدرانش چنین نقل کرد که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس سه پسر داشته باشد و نام یکی را محمد نگذارد به من جفا کرده است».[10]
- در روایتی مرسل، احمد بن فهد میگوید امام رضا علیه السلام فرمود: «منزلی که اسم محمد در آن باشد به خیر و خوشی، صبح میکنند و به خیر و خوشی، شب را سپری میکنند».[11]
- طبرسی در روایتی مرسل، از امام رضا از پدران ایشان از پیامبر اکرم نقل میکند که ایشان فرمود: «اگر نام فرزند خود را محمد گذاشتید پس اکرامش کنید و در مجلس، برای وی جا باز کنید و به صورت زننده و ناهنجار با او مواجه نشوید».[12]
- روایت مرسل دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله که ایشان فرمود: «هر گروهی که قصد مشورت داشته و کسی به نام محمد یا احمد را در مشورت خویش وارد کنند سرانجام مشورت آنها خیر و نیکی خواهد بود».[13]
- همچنین از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که ایشان فرمود: «منزلی که بر سرِ سفرهاش کسی به نام محمد یا احمد حاضر باشد، هر روز دوبار تقدیس میشود».[14]
- شخصی به نام العطافی، از امام صادق علیه السلام از پدران ایشان از ابن عباس نقل میکند که وقتی روز قیامت فرا میرسد منادی فریاد میزند: هر کس که اسمِ او محمد است به حرمت محمد صلی الله علیه و آله برخیزد و به بهشت رود.[15]
- عبد الرحمن بن محمد العرزمی میگوید معاویة، مروان بن حکم را بر مدینه گماشت و به وی دستور داد به جوانان قریش چیزی بدهد و او هم سهمی را برای جوانان قریش در نظر گرفت. امام سجاد علیه السلام فرمود: «نزد مروان رفتم. او پرسید اسمت چیست؟ گفتم علی بن الحسین؛ گفت اسم برادرت چیست؟ گفتم علی؛ گفت: علی و علی! گویا پدرت نمیخواهد کسی از فرزندانش را رها کند مگر اینکه اسم او را علی گذارد. امام سجاد فرمود به نزد پدرم بازگشتم و قضیه را به ایشان عرض کردم. پدرم فرمود: وای بر پسر زرقاء دباغِ پوست! اگر صد پسر هم داشته باشم دوست دارم که نامِ همهی آنها را علی گذارم».[16]
- سلیمان بن جعفری میگوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمود: «در منزلی که اسم محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبد الله یا فاطمه باشد فقر داخل نمیشود».[17]
- ابن القداح از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: «شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: پسرم به دنیا آمده؛ اسمش را چه بگذارم؟ ایشان فرمودند: نام حمزه را برای وی انتخاب کن که دوست داشتنی ترین اسمها در نزد من است».[18]
- حمّاد بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمودند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام وفات، کاغذی را طلب کردند. تصمیم داشت از نام گذاری چند اسم که تا آن زمان نام گذاری میشد نهی کند. اما قبض روح شد و آن اسمها را نفرمود؛ آن نامها عبارتند از حکم و حکیم و خالد و مالک. حماد بن عثمان میگوید آن حضرت یاد آور شد که آن نام ها، شش یا هفت – تردید از راوی است – نام هستند که نام گذاری به آنها جایز نیست».[19]
- محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل میکند که ایشان فرمود: «مبغوض ترین نامها در نزد خداوند متعال، حارث و مالک و خالد است».[20]
- در روایتی مرفوع، صفوان از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل میکند که فرمود: «فقط نام «محمّد» اجازه داده شد كه مردم به آن ناميده شوند؛ ولى چه كسى اجازه نام گذارى به «يس» را به مردم داده است؟! «يس» نام ويژه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است».[21]
- جابر از امام باقر علیه السلام نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر فراز منبر فرمود: آگاه باشید که بهترین نام ها، عبد الله و عبد الرحمن و حارثة و همام است و بدترینِ نام ها، ضرار و مرّة و حرب و ظالم است.[22]
آنچه گذشت اغلبِ روایاتِ مربوط به نام گذاری و مهمترینِ آنها بود که در کتابهای حدیثی شیعه آمده است. اکثر این روایات، از نظر سندی ضعیف هستند و فضایِ کلی آنها، به روشنی نشان میدهد که به نامهای انبیاء و اسمِ پیامبر و اهل بیت ایشان و نیز نامهایی که نشان از عبودیتِ خداوند دارند دعوت میکنند؛ غیر از این فضای عام، توصیه و رویکردِ دیگری در روایاتِ شیعی وجود ندارد.
__________________________
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 2 سوال 245 با اندکی تصرف در عنوان سوال.
[2] اللجنة الدائمیة للبحوث العلمیة و الافتاء, فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتاء, ج 11 ص 455 و 456.
[3] عن ابی جعفر علیه السلام قال: اصدق الاسماء، ما سُمّی بالعبودیة و افضلها اسماء الانبیاء؛ کلینی, الکافی, ج 6 ص 18.
[4] عَنْ فُلَانِ بْنِ حُمَيْدٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ شَاوَرَهُ فِي اسْمِ وَلَدِهِ فَقَالَ سَمِّهِ اسْماً مِنَ الْعُبُودِيَّةِ فَقَالَ أَيُّ الْأَسْمَاءِ هُوَ قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ. حر عاملی, وسائل الشیعة, ج 21 ص 391.
[5] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: مَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ فِيهِمْ اسْمُ نَبِيٍّ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَيْهِمْ مَلَكاً يُقَدِّسُهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشی؛ الطوسی, الامالی, 453.
[6] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يُولَدُ لَنَا وَلَدٌ إِلَّا سَمَّيْنَاهُ مُحَمَّداً فَإِذَا مَضَى لَنَا سَبْعَةُ أَيَّامٍ فَإِنْ شِئْنَا غَيَّرْنَا وَ إِنْ شِئْنَا تَرَكْنَا؛ کلینی, الکافی, ج 6 ص 18.
[7] عَاصِمٍ الْكُوزِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: مَنْ وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَوْلَادٍ لَمْ يُسَمِّ أَحَدَهُمْ بِاسْمِي فَقَدْ جَفَانِي؛ کلینی, ج 6 ص 19.
[8] ٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: أَرَادَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الرُّكُوبَ إِلَى بَعْضِ شِيعَتِهِ لِيَعُودَهُ فَقَالَ يَا جَابِرُ الْحَقْنِي فَتَبِعْتُهُ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى بَابِ الدَّارِ خَرَجَ عَلَيْنَا ابْنٌ لَهُ صَغِيرٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا اسْمُكَ قَالَ مُحَمَّدٌ قَالَ فَبِمَا تُكَنَّى قَالَ بِعَلِيٍّ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَقَدِ احْتَظَرْتَ مِنَ الشَّيْطَانِ احْتِظَاراً شَدِيداً إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ؛ کلینی, ج 6 ص 20.
[9] . ْ أَبِي هَارُونَ مَوْلَى آلِ جَعْدَةَ قَالَ: كُنْتُ جَلِيساً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْمَدِينَةِ فَفَقَدَنِي أَيَّاماً ثُمَّ إِنِّي جِئْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي لَمْ أَرَكَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْهِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ دَارٌ فِيهَا اسْمُ مُحَمَّدٍ إِلَّا وَ هِيَ تُقَدَّسُ كُلَّ يَوْم … ؛ کلینی, ج 6 ص 39.
[10] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: مَنْ وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَوْلَادٍ لَمْ يُسَمِّ أَحَدَهُمْ بِاسْمِي فَقَدْ جَفَانِي؛ کلینی, ج 6 ص 19.
[11] قَالَ الرِّضَا ع الْبَيْتُ الَّذِي فِيهِ مُحَمَّدٌ يُصْبِحُ أَهْلُهُ بِخَيْرٍ وَ يُمْسُونَ بِخَيْر؛ حر عاملی, وسائل الشیعة, ج 21 ص 394.
[12] الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ بِإِسْنَادِهِ فِي صَحِيفَةِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: إِذَا سَمَّيْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَأَكْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِي الْمَجْلِسِ وَ لَا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْها؛ حر عاملی, ج 21 ص 394.
[13] عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَا مِنْ قَوْمٍ كَانَتْ لَهُمْ مَشُورَةٌ فَحَضَرَ مَنِ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ أَوْ أَحْمَدُ فَأَدْخَلُوهُ فِي مَشُورَتِهِمْ إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُمْ؛ حر عاملی, ج 21 ص 394.
[14] عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَا مِنْ مَائِدَةٍ وُضِعَتْ فَقَعَدَ عَلَيْهَا مَنِ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ أَوْ أَحْمَدُ إِلَّا قُدِّسَ ذَلِكَ الْمَنْزِلُ فِي كُلِّ يَوْم مرتین؛ حر عاملی, ج 21 ص 394.
[15] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ- نَادَى مُنَادٍ أَلَا لِيَقُمْ كُلُّ مَنِ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ فَلْيَدْخُلِ الْجَنَّةَ لِكَرَامَةِ سَمِيِّهِ مُحَمَّدٍ ص؛ حر عاملی, ج 21 ص 395.
[16] مُحَمَّدٍ الْعَزْرَمِيِّ قَالَ: اسْتَعْمَلَ مُعَاوِيَةُ مَرْوَانَ بْنَ الْحَكَمِ عَلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَفْرِضَ لِشَبَابِ قُرَيْشٍ فَفَرَضَ لَهُمْ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَأَتَيْتُهُ فَقَالَ مَا اسْمُكَ فَقُلْتُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَقَالَ مَا اسْمُ أَخِيكَ فَقُلْتُ عَلِيٌّ قَالَ عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ مَا يُرِيدُ أَبُوكَ أَنْ يَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلَّا سَمَّاهُ عَلِيّاً ثُمَّ فَرَضَ لِي فَرَجَعْتُ إِلَى أَبِي فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ وَيْلِي عَلَى ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأَدَمِ لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّاً؛ کلینی, الکافی, ج 6 ص 19.
[17] سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ لَا يَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فِيهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِيٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَيْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ؛ کلینی, ج 6 ص 19.
[18] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَمَا ذَا أُسَمِّيهِ قَالَ سَمِّهِ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيَّ حَمْزَةَ؛ کلینی, ج 6 ص 19.
[19] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَعَا بِصَحِيفَةٍ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ يُرِيدُ أَنْ يَنْهَى عَنْ أَسْمَاءٍ يُتَسَمَّى بِهَا وَ قُبِضَ وَ لَمْ يُسَمِّهَا مِنْهَا الْحَكَمُ وَ حَكِيمٌ وَ خَالِدٌ وَ مَالِكٌ وَ ذَكَرَ أَنَّهَا سِتَّةٌ أَوْ سَبْعَةٌ مِمَّا لَا يَجُوزُ أَنْ يُتَسَمَّى بِهَا؛ الطوسی, تهذیب الاحکام, ج 7 ص 439.
[20] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَبْغَضَ الْأَسْمَاءِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَارِثٌ وَ مَالِكٌ وَ خَالِدٌ؛ الطوسی, ج 7 ص 439.
[21] عَنْ صَفْوَانَ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ أُذِنَ لَهُمْ فِي اَلتَّسْمِيَةِ بِهِ فَمَنْ أَذِنَ لَهُمْ فِي يس يَعْنِي اَلتَّسْمِيَةَ وَ هُوَ اِسْمُ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ؛ کلینی, الکافی, ج 6 ص 20.
[22] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى مِنْبَرِهِ- أَلَا إِنَّ خَيْرَ الْأَسْمَاءِ عَبْدُ اللَّهِ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ حَارِثَةُ وَ هَمَّامٌ وَ شَرَّ الْأَسْمَاءِ ضِرَارٌ وَ مُرَّةُ وَ حَرْبٌ وَ ظَالِمٌ؛ حر عاملی, وسائل الشیعة, ج 21 ص 399.