ترجمه: مجمع علمی طور سینا
سوال[1]: بسیاری از مفسران، فلاسفه، عرفا و متکلمین، «ملکوت»ی که در قرآن و روایات آمده است را باطن دنیا، معنا میکنند و قائل به وجود مُلک و ملکوت شده اند. شاید ارجاعشان به آیه ی شریفه ی «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض» باشد. اینکه ملکوت، باطن جهان باشد، معنایش چیست؟ این معنا چه ارتباطی با سایر گزاره های اعتقادی و فلسفی دارد؟
پاسخ: به نظر میرسد این ادعا که معنای ملکوت در قرآن، باطن جهان است، تطبیق یک اصطلاح فلسفی و عرفانی بر یک کلمه عربی باشد. این معنا با کاربردهای آن در قرآن کریم سازگار نیست. عرب مانند فلاسفه و عرفا، از این کلمه برای معنای باطن جهان استفاده نمیکرده است. یکی از معضلات، همین تطبیق معنای جدید بر یک لفظ قدیمی است. به تصریح علمای لغت، ملکوت در لغت دقیقا همان معنای ملک را میدهد. ملکوت زید یعنی ملک و عزت زید. حداقل میتوان گفت هیچ لغت دانی، آن تفسیر صوفیانه را برای ملکوت نگفته است:
جوهری میگوید:«الملکوت من الملک، کالرهبوت من الرهبۀ. یقال: له ملکوت العراق و ملکوۀ العراق ایضا، مثال الترقوۀ: و هو الملک و العز. فهو ملیک، و ملک و ملک، مثل فخذ و فخذ، کانَ الملک مخفف من ملک، و الملک مقصور من المالک او ملیک. و الجمع الملوک و الاملاک، و الاسم الملک، و الموضع مملکۀ[2].»
ابن منظور میگوید:«و الملک: معروف، و هو یذکر و یونث کالسلطان، و ملک الله تعالی و ملکوته: سلطانه و عظمته. و لفلان ملکوت العراق ای عزَه و سلطانه و ملکه، عن اللحیانی و الملکوت من الملک کالرهبوت من الرهبۀ. و یقال للملکوت ملکوۀ، یقال: له ملکوت العراق و ملکوۀ العراق ایضا مثال الترقوۀ، و هو الملک و العزَ[3].» همچنین میگوید:« سخن خداوند: «ملکوت کل شی»، یعنی قدرت بر همه چیز. الیه ترجعون یعنی بعد از مرگ، شما را زنده میکند. و گفته میشود: ما لفلان مولی ملاکۀ دون الله یعنی فقط خداوند متعال صاحب اوست[4].»
مراجعه ی به کتاب های لغت نشان خواهد داد که ملکوت یک تلفظ از همان ملک است و ارتباطی با باطن اشیاء ندارد.
جناب شیخ طوسی میفرماید:«در معنای ملکوت اقوال مختلفی است: زجاج، فراء، بلخی، جبائی و طبری قول عکرمه را میگویند: ملکوت همان ملک است فقط واو و تاء برای مبالغه ی بیشتر اضافه شده اند. وزن ملکوت مانند رغبوت و رهبوت، فعلوت است. در ضرب المثل است که (رهبوت خیر من رغبوت) یا (رهبوتی خیر من رحموتی) یعنی اینکه ازش بترسند بهتر از این است بهش ترحم کنند. مجاهد میگوید:«ملکوت السماوات و الارض» در نبطی یعنی مالک آسمان و زمین است. ابن عباس، قتاده و ضحاک میگوید: یعنی آن دو را خلق کرده است. البته از مجاهد نقل شده است که به معنای نشانه های آسمان و زمین نیز به کار رفته است. همچنین از مجاهد و ابن عباس نقل شده است که منظور از ملکوت السماوات و الارض، خبری است که خداوند از ابراهیم میدهد که به او ستارگان و خورشید و ماه را هنگام خروج از غار، نشان داده است. نظر قتاده نیز همین است. جبائی میگوید: منظور این است که ما ملکوت آسمان ها و زمین و وقایعی که بیانگر مالکیت خداوند است را به او نشان دادیم. خداوند به تنهایی مالک آنهاست و آنها نیز مالکی جز خداوند ندارند. پس مراد از ملکوت، آسمان ها و زمین هستند که مملوک خداوند هستند[5].»
در نتیجه، عربیِ قرآن و سنت، معنای مدنظر فلاسفه، عرفا، متصوفه و متکلمین را، به رسمیت نمیشناسد. عالمان دین به این معضل توجه دادهاند که متون دینی، معانی لغوی قدیمی را اراده میکنند و نباید معانی امروزی اصطلاحات، به ذهن برسد و گرفتار تحمیل معنا بر الفاظ دینی شویم.
در همین زمینه امام خمینی رحمه الله علیه در باب علومی که برای استنباط از متون دینی به آن نیاز است میفرماید:«از جمله: مانوس شدن با گفتگوهای عرفی و فهم عرفی موضوعات است، زیرا بیانات قرآن و سنت مطابق آن است. نباید بین دقت های علوم عقلی و معانی عرفی اشتباه شود. بسیاری از خطاها به همین دلیل است. بسیار اتفاق میافتد کسانی که مشغول به علوم دقیق –حتی اصول فقه امروزی- هستند، بین معانی عرفی که مردم کوچه و بازار در گفتگوهای معمولی استفاده میکنند و قرآن و سنت نیز از همین استفاده کرده است و معانی دقیقی که خارج از فهم عرفی است، خلط میکنند و حتی گاهی بین اصطلاحات رایج در علوم فلسفی یا علوم دقیقتر از آن و معانی عرفی که معنایی متفاوت از آن اصطلاحات دارند، اشتباه میکنند.[6] »
[1] حب الله، حیدر؛ اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع؛ ج 1 ص 116
[2] اسماعیل بن حماد جوهری, الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة (بیروت: دار العلم للملايين, بدون تاریخ), ج 4، 1610.
[3] محمد بن مکرم ابن منظور, لسان العرب (بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع, بدون تاریخ), ج 10، ص 492.
[4] ابن منظور, ج 10، ص 492.
[5] محمد بن الحسن الطوسی, التبیان فی تفسیر القرآن, ویراستهی احمد حبیب عاملی (بیروت: دار احیاء التراث العربی, بدون تاریخ), ج 4، ص176-177; فضل بن حسن طبرسی, مجمع البيان في تفسير القرآن (تهران: ناصر خسرو, بدون تاریخ), ج 4، ص90.
[6] روح الله ( رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران) خمینی, الاجتهاد و التقلید ( امام خمینی، روح الله ) (تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (ره), بدون تاریخ), 9–10.