حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: در بسیاری از کتابهای دعا مانند مفاتیح الجنان، اکسیر الدعوات، التحفة الرضویة و … دعاهایی میبینیم برای علاج درد چشم و چشم زخم و یا حسادت و … . آیا این اذکار و ادعیه، از نظر سندی، معتبر هستند؟ آیا اینها واقعا چنین تاثراتی دارند و میتواند به آنها اعتماد نمود و از آنها استفاده کرد؟ خواهش میکنیم ما را در این زمینه و کیفیتِ تعامل با چنین اذکاری راهنمایی کنید. با تشکر.
جواب: تعداد این روایات، کم نیستند. آن مقدارِ متیقن از این روایات هم، با قوانین سببیت و با قواعدِ طبیعی – از زاویهی فلسفی – منافاتی ندارند؛ حتی اگر علم جدید، نتواند این تاثیرات را کشف کند باز هم اعتبارِ این مقدارِ متيقّن از چنین روایاتی، خدشهدار نمیشود. همچنین، با استناد به این روایات، نمیتوان بقیهی اسباب و شیوههای طبیعی را رها نمود مانند رجوع به پزشک و یا خوردن دارو. در واقع استفاده از این اسباب در کنار این روایات، ضمیمه کردن یک سبب به سبب دیگر است.
فقط سخن در این است که آیا این روایات را میتوان به پیامبر و اهل بیت ایشان نسبت داد؟ بررسی صحتِ این روایات و اثباتِ نسبت آنها به معصومین علیهم السلام نیازمند بررسیِ مفصلی است که جای آن، اینجا نیست. البته بسیاری از این روایات، از نظر سند و مصدر، ضعیف هستند. اگر هم برخی از آنها – از نظر سندی – صحیح باشد نمیتوان با استنادِ به این ادعا که مضمونِ آنها توسط علم ثابت نشده، سند آنها را ضعیف دانست. هنگامی میتوان اینگونه روایات را – که فرض کردیم سندِ آنها صحیح است – مورد نقدِ متنی قرار داد که علم به شکلِ قطعی، ثابت کند مضمونِ آنها باطل است. باید بین دو مساله تفکیک کرد: «اثباتِ بطلان» و «عدم اثباتِ صحت». بنابراین، میتوان به این روایات عمل کرد البته به همین نیت و قصد؛[2] ولی برای اینکه یقین به ثبوتِ آنها در شریعت داشته باشیم[3] باید به صورت مفصل، دربارهی هر کدام از آنها، بحث و بررسیِ سندی و متنی صورت بگیرد.
البته برخی از ادعیهی مذکور در کتابها – مانند کتاب هایی که در متن سوالِ خود به آنها اشاره کردید – منسوبِ به پیامبر صلی الله علیه و آله و یا اهل بیت ایشان نیست بلکه تجربهای است که در موارد خاصی، به دست آمده است. چنین چیزی را به هیچ عنوان و به هیچ شکلی، نباید به دین نسبت داد حتی اگر از بُعد پزشکی و بهداشتی، تجربهی موفقی باشد. لذا نباید به گونهای با آنها تعامل کرد که گویی جزئی از منظومهی معارف دینی هستند. هر امر واقعی و صحیح را نمیتوان گفت جزئی از دین است. به این نکته خوب توجه کنید.
___________________________________
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 سوال 297.
[2] . یعنی به این قصد که اینگونه روایات، منافاتی با اسباب طبیعی و منطق عادی اشیاء ندارد همانطور که باعث ترکِ دیگر اسباب طبیعی – مانند رجوع به پزشک – هم نمیشود و علاوه بر آن، علم جدید هم بطلانِ آنها را ثابت نکرده است. (مترجم)
[3] . بدین صورت که یقین کنیم این روایات را معصومین علیهم السلام فرموده اند. (مترجم)