• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
معنی «صلوة» در آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِ» 2021-10-13 2021-10-13 0 690

معنی «صلوة» در آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِ»

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: مقصود از صلوات بر پیامبر چیست؟ آیا همین است که بگوییم:«اللهم صل علی محمد و آل محمد»؟ درباره‌ی این موضوع، خیلی جستجو کردم و جواب قانع کننده‌ای درباره‌ی دعا برای پیامبر به وسیله‌ی صلوات پیدا نکردم جز اینکه گفته می‌شود ثواب صلوات، بسیار زیاد است. در حالی که دعا برای ایشان به وسیله‌ی صلوات – با قطع نظر از معنی آن – به نظر می‌رسد جایگاهی نداشته باشد زیرا این آیه به ما می‌گوید خداوند متعال بر پیامبرش صلوات می‌فرستد. از شما کمال تشکر را دارم.

جواب: در درسهای تفسیری که هر هفته برگزار می‌شود به این موضوع پرداخته‌ام. می‌توان خلاصه‌ی آن مباحث را به این صورت ارائه کرد:

میراث اسلامی، از کلمه‌ی «صلوة» با توجه به معنای لُغَوی آن سخن می‌گوید و اینکه به معنی دعا است. این مساله بسیار مشهور است و گفته می‌شود اصلِ کلمه‌ی «صلوة» به معنی دعا است ولی با ظهور اسلام، معنای آن تغییر کرد و معنای خاصی برای آن پیدا شد که همان نمازهایی است که هر روز می‌خوانیم. اما از نظر من، اگر به ریشه‌ی لُغَویِ کلمه‌ی «صلوة» توجه کنیم به معنی دعا نیست بلکه دعا، یکی از مصادیق «صلوة» است و این مطلب را البته به صورت بسیار مختصر توضیح خواهیم داد.

در هر صورت چه بر اساس فهمِ رایج از کلمه‌ی «صلوة» به معنیِ دعا و چه بر اساسِ فهمِ دیگری از این کلمه، در معنای «صلوة بر نبی» اختلاف نظر وجود دارد؛ یعنی همان فرازی که در سوره‌ی احزاب – آیه‌ی 56 – آمده است. تلاش‌های تفسیری و تحلیلی متعددی در این رابطه وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

  1. مشهورترین تفسیر و تحلیل در رابطه با آیه‌ی فوق، این است که صلوة به معنی دعا است و صلوةِ ما بر پیامبر، به معنی دعا برای ایشان است.

این تفسیر، با یک مشکل در ابتدای آیه مواجه می‌شود. در ابتدای همین آیه آمده است«ان الله و ملائکته یُصَلّونَ علی النبی … » اگر صلوة بر نبی به معنای دعای برای او باشد پس معنی صلوة خداوند بر نبی چیست؟ آیا همانطور که ما با گفتن «اللهم صل علی محمد و آل محمد» دعا می‌کنیم خداوند نیز پیامبرش را دعا می‌کند؟

در اینجا طرفدارانِ تفسیر فوق، می‌گویند تعبیرِ صلوة بر نبی توسطِ خداوند متعال در ابتدای آیه، مجازی است و منظور از آن، رحمت خداوند و عنایت و مغفرت و تزکیه‌ی او نسبت به پیامبرش است. این تفسیر در برخی از روایات نیز آمده است. بر اساسِ این تفسیر، معنای آیه‌ی فوق اینچنین خواهد بود:«خداوند نسبت به پیامبر خویش، شفقت و مهربانی و رحم دارد پس ای مسلمین شما از خداوند بخواهید پیامبرش را مورد رحمت خویش قرار دهد».

این تفسیر، خوب و نیکو است البته در صورتی که بتواند از اشکالِ عدمِ انسجام با ابتدای همین آیه رها شود. شما به کسی می‌گویید:«من و دوستانم ورزش می‌کنیم تو نیز ورزش کن». واضح است که شما طرف مقابل را دعوت به همان کاری می‌کنید که خود، انجام می‌دهید نه اینکه او را به کاری دیگر – غیر از فعالیتِ خویش – فرا می‌خوانید. پس این آیه نیز می‌گوید خداوند و ملائکه‌اش بر پیامبر، صلوات می‌فرستند پس ای مردم شما نیز بیایید و بر او صلوات بفرستید؛ یعنی همان کاری را انجام دهید که خداوند و ملائکه‌ی او انجام می‌دهند. با این وصف، به نظر می‌رسد این ادعا که کلمه‌ی صلوة در یک آیه، یک بار با توجه به معنی حقیقی‌اش – یعنی دعا – و یک بار با توجه به معنی مجازیِ آن – یعنی فعلِ رحمت و مغفرت و تزکیه – آنهم در چنین سیاقی به کار رفته است تا حدی، غریب است و یا از عدمِ وضوح و فقدانِ انسجامِ معنایی رنج می‌بَرَد. این، همان مشکلی است که با توجه به سوالی که مطرح نمودید خودِ شما نیز متوجه آن شده‌اید.

شاید آنچه این فقدانِ انسجامِ معنایی را تقویت می‌کند و احتمالِ اینکه «صلوة در این آیه‌ به معنی دعا است» را – البته نه به صورتِ قطعی – نفی می‌کند معنایِ عبارتِ «الصلاة علیه» باشد. به عبارت دیگر اگر صلوة به معنی دعا باشد در این صورت معنیِ «الصلوة علیه» چگونه خواهد بود؟ آیا به معنیِ «دعا بر علیه او»[2] است؟ اگر چنین باشد، در این صورت معنایِ «صلوة» بر خلافِ تفسیری است که از این کلمه اراده شده است مگر اینکه بگوییم منظور از کلمه‌ی صلوة، جمله‌ی «اللهم صل علی محمد» است و کلمه‌ی «علیه» بدین منظور آمده[3] تا به ترکیبِ این جمله‌ی دعایی – به شکلِ انحصاری – اشاره کند.

  1. اما در دومین تفسیری که برای این آیه ارائه شده، ادعا می‌شود کلمه‌ی صلوة در آیه‌ی فوق، به همان معنای لُغَوی‌اش است و دلالت می‌کند بر هر چیزی که از دوست داشتنِ خیر و خوبی برای دیگران و یا تعظیم و بزرگداشتِ دیگران خبر می‌دهد. پس هر چیزی که نشان دهنده‌ی محبت و دوست داشتنِ خیر برای دیگری و یا تعظیم او است در واقع، صلوة بر او می‌باشد. با توجه به همین معنی است که دعا از مشهورترین معانیِ صلوة شده است؛ زیرا دعا به این معنا است که انسان، کسی را که دعا می‌کند دوست دارد. پس اصلِ صلوة، از ثناءِ جمیل نسبت به دیگری و ابراز خیر برای او است و به همین علت است که کلمه‌ی دعا از نظر لُغَوی، شاملِ تحیت و درود هم می‌شود. اگر بر کسی درود بفرستید، در زبان عربی گفته می‌شود «صَلَّیتَ علیه» یعنی بر او صلوة فرستادی. همچنین اگر کسی را مدح کنید باز هم در زبان عربی گفته می‌شود «صَلَّیت علیه» زیرا شما خیرخواه او هستید و این را به او ابراز می‌کنید و یا به این دلیل که وی را تعظیم می‌نمایید.

بنابراین تفسیر، معنی آیه‌ی فوق بدین شکل خواهد بود:«خداوند متعال و ملائکه‌ی او، خیرخواهِ پیامبر بوده و این را ابراز می‌کنند پس ای مردم، بیایید و دوست داشتنِ پیامبر را ابراز کنید و نشان دهید آروزی خیر و سلامتی او را در دل دارید پس او را تمجید کنید و برتری دهید و برای وی دعا کنید و … ». و یا معنی آیه اینگونه خواهد بود:«خداوند و ملائکه‌ی او، این پیامبر را بزرگ می‌دارند و احترام می‌کنند پس بیایید شما نیز او را بزرگ دارید و احترام نمایید». در این صورت، «دعا»، مصداقی از مصادیقِ ابراز خیرخواهی برای پیامبر و یا تعظیم و احترام او خواهد بود نه اینکه معنیِ صلوة بر پیامبر باشد.

این تفسیر، خوب و زیبا است و مشکلی را که تفسیر اول با آن مواجه بود را ندارد ولی نیازمندِ یک عنایت بیشتر در رابطه با ریشه‌ی لُغَویِ کلمه‌ی صلوة و تفکیکِ استعمالاتِ متعدد و مختلف این کلمه می‌باشد. در ادامه به برخی از مطالبی که در این رابطه مطرح می‌شود اشاره خواهم کرد.

  1. این تفسیر از سوی برخی مفسرین همچون علامه طباطبایی ارائه شده است. در این تفسیر گفته می‌شود صلوة در لغت به معنیِ انعطاف است. لذا تعبیرِ «صلّی علیه» یعنی به سوی او منعطف باشید و گرایش داشته باشید. خداوند نسبت به بندگانِ خویش، انعطاف دارد و به آنها توجه می‌کند و آنها را مورد رحمت و محبت و توجه خویش قرار می‌دهد و به آنها لطف می‌کند. مردم نیز به سوی برخی، انعطاف و تمایل داشته و به آنها تحیت و سلام و دعاو مدح و ثناء و شکر و رحمت می‌فرستند و به آنها کمک می‌کنند و … . در این صورت، معنای آیه‌ی فوق، اینگونه خواهد بود: «خداوند و ملائکه‌ی او، به سوی رسول الله توجه دارند، پس ای مردم شما نیز توجه خود را به سوی او جلب کنید».

این تفسیر نیز همچون تفسیر پیشین، خوب و نیکو است ولی باز هم نیازمندِ تکمیلِ تحلیلِ ریشه‌ی لُغَوی کلمه‌ی صلوة است در غیر این صورت، به صورت یک ادعا باقی خواهد ماند.

  1. یک احتمال دیگر هم در معنای این آیه بر اساس تحلیل لُغَوی مطرح می‌شود که قبل از توضیح آن باید مقدمه‌ای را بیان کنم و آن اینکه مُحَقِّق و پژوهشگرِ در لغات، به تحلیل ریشه‌های کلمات می‌پردازد؛ همان ریشه‌هایی که استعمالاتِ لُغَوی بر اساسِ أشکال و ترکیبات مختلف کلمه، از آنها نشأت می‌گیرد؛ اینگونه نیست که چون عرب، أشکالِ مختلفِ یک کلمه را در ده‌ها موضع استفاده می‌کند پس آن کلمه، ده‌ها معنی دارد بلکه یک یا دو یا سه ریشه‌ی معنایی دارد که معانی مختلف کلمه با توجه به صیغه‌های مختلفش، به همان ریشه‌ها برمی گردد. این همان کاری است که ابن فارس در کتاب معجم مقاییس اللغة و نیز مرحوم مصطفوی در کتاب مشهورِ «التحقیق فی کلمات القرآن» انجام می‌دهد. کسی که اصل و ریشه یا ریشه‌های لغوی یک کلمه را پیدا کند بهتر می‌تواند استعمالات آن را کلمه را بفهمد.

حال در رابطه با این آیه‌ی شریفه می‌توانم بگویم علمای علم لغت در ریشه‌ی کلمه‌ی صلوة با یکدیگر اختلاف دارند. برخی معتقدند ریشه و اصلِ آن، «ص.ل.ی» و گروهی معتقدند «ص.ل.و» است. بنا بر فرض اول، می‌توان بیشتر استعمالات کلمه‌ی «صلوة» را به یک معنی ارجاع داد. ولی بنا بر فرض دوم، چنین کاری ممکن نیست. الآن قصدِ ورود به بحث لغوی و اینکه کدام یک از این دو فرضیه، درست است را ندارم. ولی اگر ریشه‌ی اول – یعنی «ص.ل.ی» – را انتخاب کنیم و آن را صحیح بدانیم در این صورت بیشتر استعمالات این کلمه و امثال آن در لغت عرب برای ما آشکار می‌شود. بنا بر این فرض، ریشه‌ی «ص.ل.ی» به معنی اتصال بین دو چیز و تلازم بین آنها است. بر همین اساس درباره‌ی معنی صلاة گفته می‌شود اصلِ آن – طبق نظرِ زجاج[4] – به معنی لزوم است. همچنین بر اساس همین معنی است که به اسبِ دوم، گفته می‌شود «مصلی» یعنی اسبی که در پیِ اسب اول بوده و متصل به آن – بدون هیچ فاصله‌ای – می‌باشد. (البته در اینجا مناقشاتی در ریشه‌ی بابِلی یا آرامی و یا عبریِ این کلمه وجود دارد و اینکه به زبان عربی، منتقل شده است). لذا ریشه‌ی این کلمه به مفهوم وصل و اتصال برمی‌گردد و بر هیمن اساس می‌گوییم: «تصلاه النار» یعنی آتش به وی رسید و آتش گرفت.

با توجه به توضیحات فوق، باید گفت این کلمه، دو اصل و دو ریشه ندارد بدین صورت که یک اصل، به معنای عبادت باشد و اصلِ دیگر هم به معنای سوختن یا گرم کردن و آنچه مربوط به آتش است. زیرا بین ریشه‌ی یائی (ص.ل.ی) و ریشه‌ی واوی (ص.ل.و) تفکیک شد و گفتیم اگر ریشه‌ی یائیِ این کلمه را انتخاب کنیم در این صورت ترجیحا باید اصلِ کلمه را یکی بدانیم که همان وصل و اتصال است و تصریف‌ها و دگرگونی‌ها و نیز اضافاتِ ترکیبی، بر آن اصل، عارض شده است. تشدید در «صلّی» نیز برای رساندن مفهوم ربط است؛ گویا با کلمه‌ی صلوة، یک شیء به شیء دیگری وصل شده و بایکدیگر متصل گردیدند.

اگر با این شیوه، تمام استعمالاتِ «ص.ل.ی» را در تحلیل لغوی، یکی کردیم و به یک معنا ارجاع دادیم در این صورت، دلالتِ عامِ لُغَویِ کلمه‌ی «صلاة» به معنیِ اتصال بین دو شخص و یا دو طرف خواهد بود. حال باید به سراغِ تطبیق این معنیِ عامِ لغوی بر أشکال مختلفِ این کلمه بیاییم؛ أشکالِ مختلفی که از خلالِ صیغه‌های مختلف و یا ترکیبات اضافیِ متفاوت به دست می‌آید مانند «صلّی الی» و یا «صلّی علی» و … .

اگر به تعبیرِ «صلّی له» توجه کنیم معنای این ترکیب «انجام دادنِ فعلِ وصل و اتصال برای طرف مقابل» خواهد بود. این طرف مقابل هم، غایت فعل و طرف و هدف آن فعل می‌باشد.

اگر به تعبیرِ «صلّی علیه» توجه کنیم معنای این ترکیب، بدین صورت خواهد بود: «به او متصل شد» البته با عنایت به اینکه اتصال، نازل بر طرف مقابل می‌شود. لذا اضافه‌ی «عَلی» به این مطلب اشاره می‌کند که اتصال، بر طرف مقابل، واقع می‌شود. این در حالی است که ترکیب «صلّی له» اشاره به این دارد که در فرآیند اتصال، دو طرف با هم مساوی هستند و یا اینکه طرف مقابل در این عملیات اتصال، دستِ بالاتر را دارد چون او غایت و هدف اتصال است. لذا تفاوت دو ترکیب فوق در این است که در «صلّی له» اتصال و ارتباط، مقدمه برای طرف مقابل است و او هدف این ارتباط می‌باشد دقیقا مانند اینکه شما به طرف مقابل خویش، هدیه‌ای تقدیم کنید که در این صورت، شما با او مرتبط می‌شود و یا این ارتباط به خاطر او و برای او محقق می‌شود. اما در ترکیب «صلّی علیه» شما ارتباط خویش را بر طرف مقابل، نازل می‌کنید مانند صدقه‌ای که به فقیر می‌دهید.

به همین دلیل وقتی کلمه‌ی «صلاة» را به عنوان فعلی در نظر می‌گیریم که از جانب ما در برابر خداوند متعال انجام می‌شود تا به وسیله‌ی آن به طرفِ مقابلِ خویش، تقرب جسته و از این قرابت، بهره‌مند شویم از ترکیبِ «صلّی له» و یا «صلّی الیه» استفاده می‌کنیم. یعنی منِ نماز گزار، این ارتباط و اتصال را برای خداوند و به هدف او، ایجاد می‌کنم. حال اگر این معنی را به عنوان یک شأن عبادی در نظر آوریم در این صورت، کلمه‌ی «صلاة» بر اصلِ جَوّ و فضای عبادی – به صورت مطلق – به منظور اتصال به خداوند متعال دلالت خواهد کرد. لذا در لغت، هنگامی که کلمه‌ی «صلاة» مرتبط با خداوند متعال از سوی عبد می‌شود به معنای خصوصِ صلاةِ اسلامی نیست و نیز به معنای دعا نیز نخواهد بود؛ بلکه به معنایِ هر فعلِ رمزی و عبادی است که هدف از انجام آن، اتصال به موجودِ برتر و اعلی می‌باشد آنهم به منظور تقرب به سوی او و تحصیلِ محبتش – از این رو که غایت و هدف است – نه به منظور فرستادن و نازل کردن خیر بر او. به همین دلیل قرآن کریم، کلمه‌ی «صلاة» را هم در سوره‌های مکی و  هم در سوره‌های مدنی به کار می‌بَرَد بدون اینکه معنای لغوی آن تغییری کند؛ بلکه به همان معنای حقیقی و اصلی‌اش در تمام ادیان می‌باشد. به همین دلیل گفته می‌شود «مسیحی در کلیسا نماز می‌خواند» و اصلا مقصود شما یک معنای مجازی از کلمه‌ی «صلاة» نیست بلکه همان معنای حقیقی این کلمه، مقصود شماست. عرب نیز از کلمه‌ی «صلاة» قبل از اسلام به همین معنا استفاده می‌کرد و مقصود او هر فعلِ عبادی و مناسکی است که معمولا همراه با برخی حرکات بدنی می‌باشد. قرآن کریم وقتی از این کلمه در رابطه با پیامبران پیشین استفاده می‌کند همین معنی را مد نظر دارد.

اما ترکیب «الصلاة علی» به معنیِ تنزیل و فرو فرستادنِ رحمت و خیر و برکت است و یا به معنیِ تنزیلِ ابرازِ رحمت و خیر و یا تنزیل و فرستادنِ توجه و … به سوی شخص دیگر است. وقتی خداوند متعال بر پیامبرش صلوات می‌فرستد در واقع خیر و خوبی را بر او نازل می‌کند و نیز وقتی ملائکه بر ایشان صلوات می‌فرستد در واقع آنها نیز خیر و نیکویی را بر پیامبر نازل می‌کنند. اما وقتی مومنین بر پیامبر صلوات می‌فرستند برای علماء، سخت است که بگویند منظور همین فرستادن خیر و برکت بر پیامبر است؛ این در حالی است که ما نیز برای او خیر و خوبی و نیکویی ارسال می‌کنیم که در واقع بیانگر تشکرِ ما از ایشان و کمترین کاری است که ما در مقابل زحمات ایشان می‌توانیم انجام دهیم می‌باشد؛ چون ما جمال و نیکویی او را می‌دانیم. لذا «صلاة علی النبی» عبارت است از هر گونه یادآوری ایشان و هر گونه احیایِ امر او و دعا در حق وی و بالابردن نامش و ذکر ایشان در اذان و اقامه و تشهد و بیان فضائل و محاسن او و نشر دین و تعالیم ایشان و فرستادن سلام بر وی، و توجه به او و رفتار نیک با آن بزرگوار. صلواتی که امروزه معروف است فقط مصداقِ بارزی است از مصادیقِ ارتباط ما با پیامبر. لذا ما به وسیله‌ی دعا، از خداوند می‌خواهیم خیر و برکت را بر او نازل کند و با همین دعای ما، هدیه‌ای را به پیامبر تقدیم می‌کنیم که او از این هدیه استفاده می‌کند. پس صلاة مومنین بر پیامبر – مانند تشکر از او و ذکر او و بالابردن اسم ایشان و دعای برای وی و … – همان خیر و نیکویی و هدیه‌ای است که به پیامبر می‌رسد و مومنین به ایشان و اسم آن بزرگوار در این دنیا، تقدیم می‌دارند. پس هر سلام و صلواتی بر پیامبر، هر گونه یاد کردن اسم ایشان به خیر و نیکویی، هر گونه تشکر از ایشان به خاطر تلاش‌های آن بزرگوار، هر گونه انتشارِ محاسن و فضائل او، هر ابراز محبتی به ایشان، هر دعایی برای وی، هر گونه رعایت حق ایشان در رابطه با اهل بیتش و …. تمام اینها صلاة و هدیه‌ای است که ما تقدیم پیامبرمان می‌کنیم و همه‌ی اینها بیانگر محبت و تشکر ما و احترام ما نسبت به اوست. پس ما از کسانی خواهیم بود که ذکر او را در زمین به دستور خداوند متعال، ابقاء می‌کنیم و زنده نگه می‌داریم و بین مردم، جایگاه عالی و رفیعی را برای ایشان قرار می‌دهیم پس صلوات ما بر پیامبر، هدیه‌ای است که توسط این کارها به ایشان تقدیم می‌شود.

بدین ترتیب این تحلیل تفسیری، تکمیلِ تفسیرِ سوم و دوم خواهد بود که قبلا گذشت. پس ابراز محبت و تعظیم، صلاة نامیده می‌شود زیرا این کارها در واقع، هدیه‌ای است که ما تقدیم پیامبر می‌کنیم و در برابر ایشان ابراز می‌نماییم چون مکانت و جمال ایشان را می‌شناسیم. همچنین «انعطاف» و «توجه» و «گرایش» نیز صلاة نامیده می‌شود زیرا شما با گرایش و تمایل و انعطاف به سوی کسی، در واقع، اهتمام و سلام و توجه خویش را به وی القاء می‌کنید. لذا تفاسیر سه گانه‌ی اخیر، اگر با هم یکی شده و منسجم گردند تا یک تفسیر نهایی را ارائه دهند در این صورت، همه صحیح هستند. بدین ترتیب، تفسیرِ استعمالات مختلفِ کلمه‌ی صلاة در نزد عرب نیز – مگر در برخی موارد – روشن می‌شود و معنی آیه‌ی مذکور، اینچنین خواهد بود:

خداوند و ملائکه‌اش عنایت، هدیه، محبت، رحمت و عطایای خویش را تقدیم پیامبر می‌کنند پس ای مردم – و یا ای کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردید – بیایید و شما نیز هر گونه هدیه و توجه و محبت خویش را به او تقدیم کنید و او را یاد نموده و اسمش را بالا ببرید و پیامش را گرامی بدارید و از وی دائما تشکر کنید و به سبب او، با دعا به خداوند متعال روی آورید و در روی زمین از وی تمجید کنید و ثنای وی را بگویید و در اداء حقوقش کوتاهی نکنید و هر چه در توان دارید به او تقدیم کنید و حرمت او را درباره‌ی خانواده و اهل بیتش حفظ کنید و … .

شاید ادامه‌ی این آیه نیز تفسیر فوق را تایید کند:

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَئكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلىَ النَّبىِ يَأَيهَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا؛ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنهُمُ اللَّهُ فىِ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا»[5] (احزاب: 56 و 57)

پس صلوات بر پیامبر – به نظر می‌رسد – در برابر اذیت ایشان قرار دارد.

به نظر من این معنی – که محصولِ تحلیل لغوی و مبتنی بر فرضیه‌ی ریشه‌ی یائیِ کلمه‌ی صلاة است – بسیار مسنجم و عام و فراگیر است و به عنوان لُغَوی، قابل تامل و حتی ترجیح – نسبت به دیگر احتمالات – می‌باشد. لذا صلوات معروف بر پیامبر که بر زبانها با اشکال مختلف، جاری است مصداقی از صلاة بر پیامبر – و نه تنها مصداق آن – است؛ گویا این صلوات، یک رمز و نشانه بوده که در دین، به عنوان یکی از شعائر و رموز دینی، جعل شده است؛ و الا هر گونه دعا برای پیامبر، صلاة بر او است و الله العالم.

آنچه گفته شد بارزترین و مهمترین احتمالات تفسیری در رابطه با موضوعِ صلاة خداوند و مومنین بر پیامبر بود و به نظر من، تفسیرِ بهتر، ترکیبی از سه تفسیر اخیر – همانطور که توضیح دادیم – است. در عین حال این مساله نیازمند بررسی و تامل بیشتر در رابطه با ریشه‌ی لُغَوی صلاة است که آیا ریشه‌ی این کلمه، «ص.ل.ی» است و یا «ص.ل.و»؟ بررسی این مساله را به فرصت دیگری واگذار می‌کنیم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ترحّم علی محمد و آل محمد و تحنّن علی محمد و آل محمد کما صلّیت و بارکت و ترحّمت و تحنّنت علی ابراهیم و آل ابراهیم فی العالمین انک حمید مجید.

[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 5 سوال 733.

[2] . در لغت عربی «الدعا له» با «الدعا علیه» متفاوت است. اولی به معنای «دعا برای او» و عبارت دوم به معنای «دعا بر علیه او» که همان نفرین است می‌باشد. (مترجم)

[3] . در «صَلّوا علیه». (مترجم)

[4] . یکی از علمای علم لغت

[5] . خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستد؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد. آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركننده‏اى آماده كرده است‏

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36837366       عدد زيارات اليوم : 17658