• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
فلسفه‌ی غیبت حضرت مهدی علیه السلام و چگونگی ارتباط با ایشان 2022-03-08 2022-03-08 0 721

فلسفه‌ی غیبت حضرت مهدی علیه السلام و چگونگی ارتباط با ایشان

تالیف: حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

سؤال[1]: فلسفه غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟ چگونه می‌توان با ایشان در عصر غیبت ارتباط برقرار کرد؟

جواب: بعد از مطالعه‌ی نظریاتی که پیرامون فلسفه‌ی غیبت گفته شده، به صراحت می‌گویم که من شخصا، هیچ تفسیر عقلانی قانع کننده‌ای در رابطه با هدف از پدیده‌ی غیبت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیافتم. به عبارت دیگر من برهانی بر چرایی این غیبت نمی‌توانم اقامه کنم.

شهید صدر، یک تفسیر تنزّلی از غیبت ارائه می‌دهد؛ در واقع این تفسیر با قطع نظر از هر عامل و نگاهِ مذهبی به مقوله‌ی غیبت است آنهم برای کسانی که خارج از دائره‌ی تشیع قرار داشته و تفسیرات و توجیهاتی که از منظرِ شیعی برای غیبت ارائه می‌شوند را قبول نمی‌کنند. این تفسیرِ شهید صدر از مساله‌ی غیبت – مبنی بر اینکه حضرت مهدی علیه السلام در طولِ غیبت، تجارب و افکار و نظریات و … را آزمایش می‌کند – به نظر من تفسیری یقینی و قطعی نیست؛ زیرا خداوندی که قادر است عمر حضرت مهدی علیه السلام را اینگونه طولانی گرداند این قدرت را نیز دارد که به روشی ساده تر، تجارب ملت‌ها و زندگی‌ها را به ایشان عطا فرماید هر چند عمر آن حضرت کوتاه باشد. با این وصف، فرضیه‌ی سید محمد صدر چه ترجیحی بر این فرضیه خواهد داشت؟

مطالب فوق بدین معناست که آنچه تا کنون پیرامون فلسفه غیبت ایشان گفته شده – تا آنجا که من اطلاع دارم – فقط فرضیاتی است برای اینکه مساله‌ی غیبت را امری عقلانی معرفی کند؛ و الا اینها فرضیاتی نیستند که بر مدعای خود، برهانی اقامه کرده باشند. لذا فرضیه‌ی معقولی نزدیک تر از دو فرضیه‌ی زیر وجود ندارد:

  1. وجود حضرت مهدی علیه السلام – حتی اگر از دیدگان غائب باشند – ضرورتی تکوینی است و اگر ایشان وجود نداشته باشند عالَم، منهدم می‌شود. لذا غیبت ایشان مرتبط به امور اجتماعی یا بشری نیست. این فرضیه، مبتنی بر نظریه‌ای همچون ولایت تکوینی عام است که من شخصا آن را قبول ندارم. علاوه بر اینکه قائلین به نظریه‌ای همچون ولایت عام تکوینی، ملزم به ولادت حضرت مهدی و غیبت ایشان نیستند بلکه – با توجه به روایاتی که درباره‌ی خلقت نوری ائمه علیهم‌السلام وارد شده و تفسیری که از صادر اول و واسطه‌های در فیض الهی دارند – معتقدند ایشان، قبل از خلقت عالم، موجود بودند. در اینگونه افکار، فرقی نمی‌کند که حضرت مهدی به عالم ناسوت در دنیا نازل شده و یا اینکه هنوز در عالم ملکوت باقی باشند. لذا این فرضیه، در نهایت می‌تواند وجود حضرت مهدی علیه السلام را ثابت می‌کند ولی هیچ تبیینی از چرایی آمدن حضرت مهدی به ناسوت و عالم دنیا و سپس غیبت ایشان ارائه نمی‌دهد. به این نکته خوب دقت کنید.
  2. غیبت حضرت مهدی علیه السلام فقط برای مرتبط کردن مردم به یک امر موجود، ضرورت دارد. در این حالت، تاثیر غیبت ایشان، به نوعی روحی و روانی و اعتقادی است. این بیان نیز فقط یک فرضیه است که دلیل عقلی‌ای آن را پشتیبانی نمی‌کند. زیرا ایجاد و تحقق این ارتباط نفسی و روحی، به وسیله‌ی چیزی که بعدا محقق می‌شود نیز ممکن بود. مثلا ما با قیامت ارتباط عمیقی داریم در حالی که هنوز واقع نشده است. پس ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام نیاز به وجود ایشان و سپس این غیبت ندارد.

البته شکی نیست که ارتباط با چیزی که الآن حاضر است و می‌توانید آن را مخاطب خود قرار دهید آثار نفسی خاصی دارد که نمی‌توان خوب بودن آن را انکار کرد؛ ولی اینکه یقین داشته باشیم – از نظر عقلانی – که غیبت برای این هدف رخ داده، ادعایی است که نیاز به دلیل دارد.

اما اینکه سبب غیبت حضرت مهدی علیه السلام، محافظت ایشان از قتل است می‌تواند یک سببِ معقول برای یک برهه‌ی زمانیِ خاص باشد؛ زیرا بعد از گذشت آن برهه‌ی زمانی، دیگر دلیلی برای ادامه‌ی این غیبت وجود نخواهد داشت و حتی – به حسب طبیعت اشیاء – بعید است که ترس از قتل حتی بعد از گذشت آن دوره‌های زمانیِ خوفناک، باقی بماند.

همچنین این نظریه که سبب غیبتِ ایشان، امتحان امت در آخرین حجتِ خداست نیز فقط یک احتمال است؛ چرا اساساً عدمِ ولادت حضرت مهدی و وعده‌ی آمدنِ ایشان در آخرالزمان، امتحان نباشد همانطور که بنی اسرائیل به حضرت موسی امتحان شدند؟

دلایل دیگری نیز برای تبیین چرایی غیبت ارائه شده است مانند اینکه حضرت مهدی علیه السلام در بیعت هیچ کس نباشد و یا نظریات دیگر که می‌تواند حکمت غیبت باشد و نه علت نهایی و غایی غیبت و یا غرض از آن.

البته اگر نصوص و روایات معتبری وجود داشته باشد و بر این موارد تصریح کند برای ما حجت خواهد بود و به آن روایات متعبد خواهیم بود حتی اگر وجه عقلی‌ای برای مضمون آنها نیابیم. ولی چنین ادله‌ای نیز وجود ندارد.

به همین دلیل به نظر من تفسیر معقول و منطقی و برهانی تا کنون برای چرایی غیبت – تا آنجا که من اطلاع دارم – وجود ندارد. لذا مسلمانی که وجود حضرت مهدی علیه السلام و ولادت ایشان و سپس غیبت آن بزرگوار برایش ثابت شده، باید به تمام اینها متعبد و مومن باشد و تصدیق کند حتی اگر برای دلایلی که خداوند برای‌این غیبت قرار داده، تبیین و تفسیری نداشته باشد و نتواند چرایی این غیبت را توضیح دهد. موارد زیادی هستند که ما به آنها متعبد هستیم و حال آنکه دلایل آن را دقیقا و حتی اجمالا نمی‌دانیم. مانند اینکه چرا ائمه علیهم‌السلام دوازده نفر هستند و نه سیزده نفر یا نُه نفر؟ چرا انبیاء این تعداد هستند و نه کمتر یا بیشتر؟ چرا حضرت یوسف بعد از حضرت نوح آمد و نه قبل از آن؟ و میلیون‌ها سوالی که جواب دقیقی برای چرایی آنها نداریم و اغراض خداوند متعال در مورد آنها برای ما مجهول است.

البته مقصود من کاستن از ارزش تلاشهایی که برای تفسیر و تبیین چرایی غیبت می‌شود نیست؛ این تلاشها، خوب و نیکو است و از کسانی که به این کار مشغول هستند تشکر می‌کنیم ولی مهم این است که در چنین تلاشهایی، ادعا نشود که فلسفه و دلیل غیبت، یقینا فلان سبب خاص و مشخص است مگر اینکه دلیل قانع کننده‌ای اقامه کنند که از نظر علمی و منطقی، آن ادعا را ثابت کند.

آنچه تا کنون گفتم درباره‌ی عقلی بودن سبب‌های غیبت بود. اما اینکه نصوص دینی و احادیث درباره‌ی فلسفه‌ی غیبت چه گفته اند مساله‌ی دیگری است؛ زیرا کلام و سخنِ ما، نقلی و تعبدی نیست بلکه در رابطه با احتمالات عقلی پیرامون چرایی غیبت و هدف از آن است. به این نکته خوب دقت کنید.

اما مساله‌ی ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام، باید بگویم که همانند ارتباط با بقیه‌ی امامان علیهم‌السلام است. لذا لازم است در این رابطه از نص و نیز حکم عقلِ سلیم تبعیت کنیم. قدر متیقن در این چارچوب عبارت است از:

لزوم اطاعت از حضرت مهدی علیه السلام و محبت و عشق به او، دوست داشتن و نیز تبعیت از ایشان، آماده شدن برای ظهور وی از طریق مهیا کردن وضعیت برای این امر، آراسته شدن به بالاترین ارزش‌های دینی تا بتوانیم سپاهیان حضرت مهدی در روز ظهور ایشان باشیم، اعتقاد به امامت حضرت مهدی علیه السلام و اینکه وی مردم را در آخر الزمان رهایی می‌بخشد و آروزی رهایی و حضور ایشان و … .

اما بیش از این موارد، نیازمندِ دلیلی از قرآن و سنت قطعی و یا برهان عقلی محکم است.

آنچه که امروزه رواج یافته که هر گاه صحبت از ائمه علیهم‌السلام و فضائل ایشان می‌شود خود را بی نیاز از دلیل می‌دانند و به یک خواب و یا قصه و یا حدیث ضعیفی و یا حتی اطمینان قلبی که معلوم نیست از کجا آمده اکتفا می‌کنند خطر بزرگی است که سلامت بنیان عقاید دینی و مذهبی را تهدید می‌کند. بر ما لازم است دائما در تمام امور، دلیلی عقلی و یا نقلی را به داوری بطلبیم و در مقابل آن خاضع باشیم. نمی‌توان گفت چون قصد خدمت به اهل بیت و یا صحابه را داریم پس می‌توانیم به نفع آنها دروغ بگوییم و یا وقایع را تحریف کنیم و یا از منطق و عقل و برهان و دلیل چشم بپوشیم و با عواطف مردم بازی کنیم. این کارها ممکن است بعد از گذشت مدت زمانی، به تباهی منظومه‌ی عقلانی عقائد امامیه و یا عقائد اسلامی بیانجامد. بر هر مومن متعهد و غیوری واجب است از روش منطقی و استدلالی در جوانب مختلف علوم دینی – همچون کلام و حتی حدیث و تاریخ – دفاع کند و از هر تلاشی که در صدد است به وسیله‌ی روش‌های غیر علمی،چیزی را در دین داخل کند و یا از آن خارج نماید دوری گزیند؛ فرقی نمی‌کند چنین تلاش هایی از سوی اشخاصِ مومن صورت گیرد و یا از سوی ملحدین. خداوند متعال، یاری گر کسی است که او و دینش را یاری می‌کند.

[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 3 ص 90

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36828316       عدد زيارات اليوم : 8601