پرسش[1]: «ضروریّ دین مانند ضروریّ عقل است» به چه معنا است؟
پاسخ: علما با به کارگیری این گزاره میخواهند بگویند همانطور که در پذیرش ضرورتهای عقلی نیازمند برهان نیستیم، در پذیرش ضرورتهای دینی هم نیازی به استدلال نداریم. ضروریات دین آن دسته از گزاره هایی هستند که دینی بودن آنها آشکار است و برای اثبات دینی بودنشان به دنبال برهان و استدلال نیستیم. ویژگی مشترک این دو ضروری، این است که بسیار آشکار هستند و نیازی به استدلال و جمعآوری شواهد ندارند. تفاوتشان هم در این است که ضروری عقلی، مطلقا بدیهی است، اما منظور از ضروری دین، گزاره ای است که قطعا دینی است؛ هر چند ممکن است این گزاره قطع نظر از هر چیز دیگری، یک گزاره و قضیه نظری و غیر بدیهی باشد که نیاز به استدلال دارد.
خلاصه اینکه: ضروری عقل، هم ضروری دین است و هم ضروی عقل، اما ضروری دین لزوما ضروری عقل نیست؛ وجوب نماز با این تعداد از رکعات، از ضروریات دین است ولی ضروریّ عقل نیست، به این معنی که اگر دینی وجود نداشت، خود عقل نمیتوانست تعداد رکعات نماز را درک کند. اما ضروریات عقل – مانند استحاله ی اجتماع نقیضین که مطلقا بدیهی است – از بنیادهای ساختار دین به شمار میروند؛ چرا که اگر چنین گزاره ای وجود نداشت، خود دین نیز قابل اثبات نبود. به همین دلیل است که گفته می شود اگر گزارهای از ضروریات عقلی به شمار رود به این معناست که مقدم بر دین است و دیگر نمیتوانیم بگوییم صرفا ضروری دین است؛ چرا که بداهت این گزاره، پیش از دین و وسیعتر از آن است؛ و اگر گزارهای صرفا ضروری دین باشد نمی توان آن را لزوما ضروری عقلی دانست.
[1] حب الله، حیدر؛ اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع؛ ج 1 ص 34
حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا