حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: ادعیه زیادی در کتابهایی همچون اقبال و مفاتیح الجنان و … آمده که به ائمه علیهم السلام نسبت داده شده است. آیا این ادعیه، ثابت و معتبر هستند؟ آیا زمانهای خاصی برای آنها وارد شده است مانند دعای کمیل در شب جمعه و یا دعای عهد و ندبه و … ؟ علاوه بر این که مشاهده میکنیم سطح این دعاها، متفاوت است؛ آیا انسانِ عادی که مبتلی به گناهان است میتواند خواستارِ کمال انقطاع به سوی خداوند باشد آنگونه که در مناجات شعبانیه آمده است؟ امیدوارم به سوال من پاسخ دهید و کیفیت تعامل با ادعیه را نیز بیان فرمایید. متشکرم.
جواب:
اولا بسیاری از دعاهای موجود در مصادرِ حدیثی و کتابهای دعا – و چه بسا بیشترِ آنها – از نظر سندی و با توجه به بحث رجالی و توثیق تاریخی، ضعیف هستند؛[2] زیرا برخی از کتابها که مصادرِ این ادعیه محسوب میشوند مشکلاتِ متعددی دارند؛ مهمترینِ این مشکلات، این است که کتابهای فوق، اسانید و منابعی را که این دعاها از آن منابع گرفته شده، حذف کردهاند. در کتابهایی که این ادعیه را آوردهاند میبینیم که نه از أسنادِ این ادعیه خبری هست و نه از منابعی که این ادعیه را از آنجا نقل کردهاند. مثلا کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی (460 هـ) اینگونه است.
لذا انسان میتواند این دعاها را بخواند اما نه به نیتِ ورود[3] و نه به نیتِ انتسابِ آنها به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام. در واقع، شیوهی تعامل با این ادعیه به شکل زیر خواهد بود:
- هر دعایی که مشکلِ متنی و یا مضمونی نداشته باشد میتواند مورد استفاده قرار گیرد البته به این شرط که آن را به اهل بیت علیهم السلام نسبت ندهیم.[4] البته دلیلی ندارد فقط به خاطرِ ضعف سندیِ ادعیه، آنها را ترک کنیم و یا اینکه دیگران را دعوت به ترکِ این ادعیه نماییم؛ زیرا تا وقتی که از نظر متنی و مضمونی، مشکلی نداشته باشند میتوان به وسیلهی آنهابا خداوند، ارتباط برقرار کرد.اما – همانطور که اشاره شد – نمیتواناز این ادعیه، در احتجاجاتِ فکری و دینی به عنوانِ یک منبعِ متقن در اجتهاد فقهی و عقائدی و … استفاده کرد.
- اما اگر از نظرِ یک محقق و پژوهشگر، فلان دعا – علاوه بر مشکلِ سندی – با مشکل متنی و یا مضمونی هم مواجه بود در این صورت حق دارد آن را مورد نقد قرار دهد و در مقابلِ فرهنگی که آن دعا ترویج میکند احتیاط نماید. حتی اگر مشکلِ مضمونی و متنیِ دعا، به اندازهای نباشد که آن را – بر فرضِ صحتِ سندش – ابطال کند باز هم انتقادِ از آن و احتیاط در مقابلِ آن، رواست.
آنچه گذشت، رویهی عام در تعامل با ادعیه است. اما اگر قصد دارید ارزش تاریخیِ یک دعایِ مشخص را بدانید باید آن دعا را مشخصا ذکر کنید تا به آن پاسخ دهم.
ثانیا: واقعا چه اشکالی دارد انسانی که سراپا غرقِ در گناهِ است، خواستارِ کمال انقطاع به خداوند متعال باشد؟ من اشکالی در این رابطه نمیبینم. این حالت، از بلندپروازیهای عالی است که انسان را نیز، به حرکت وامیدارد. البته شیوهی تعامل با ادعیه – از این زاویه – متاثر از حالاتِ انسان است. این انسان است که متناسب با حالاتِ خویش، به سراغ دعاهایی میرود که بیشترین قرابت را با آن حالات دارد. همانطور که برخی از اساتید ما میگفتند – که به گمانم مرجعِ مغفور، شیخ محمد تقی الفقیه بود – انسانی که روی به ادعیه و مستحبات و مندوبات میآورد مانند کسی است که به یک میهمانی دعوت شده و در آن میهمانی، انواع و اقسام غذاها تدارک دیده شده است. این شخص، نمیتواند از همهی آنها استفاده کند لذا غذایی را انتخاب میکند که سازگار و مناسب با ذائقهاش است. این مناسبتی که در اینجا از آن سخن میگوییم – یعنی کیفیتِ استفاده از ادعیه – به نظر من، همان واکنشهای روحیِ شخص است. مهم این نیست که چه مقدار دعا با زبان، بخوانید بلکه مهم این است که چه مقدار با قلب و وجدانِ خود، دعا را بخوانید. اگر یک دعا با انسان ارتباطی نداشته باشد – مانند دعایِ شخصِ عقیم برای فرزندانِ خویش! – میتواند آن دعا را به قصدِ تقدیر بخواند و یا حتی آن مقطع از دعا را رها کند. البته همهی اینها در صورتی است که در نصوص صحیحِ دینی، تعبد به چیزی در این زمینه وارد نشده باشد.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 1 سوال 71.
[2] . البته غیر از صحیفهی سجادیه که دربارهی سندِ آن، اختلاف نظر است.
[3] . منظور از خواندن دعا به نیتِ ورود این است که کسی یک دعا را به این نیت بخواند که در اسلام وارد شده است. (مترجم)
[4] . طبقِ فرض، اکثر ادعیه، از نظر سندی ضعیف هستند و به همین دلیل نمیتوان به صورت یقینی، آنها را به ائمه علیهم السلام نسبت داد.