تالیف: حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
سؤال[1]: شما حلی برای این مشکل دارید؟ عالمان دینی به ما میگویند اگر کسی چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله، مداومت بر عبادت و مواظبت بر تضرع و انابه داشته باشد و یا چهل شب جمعه در آن مسجد یا مسجد کوفه یا حائر حسینی[2] به این کارها مشغول باشد و یا چهل شب از فلان شب در فلان مکان این کارها انجام شود میتواند به دیدار حضرت مهدی علیه السلام مشرف گردد. این کارها، در مکانها فوق، بسیار شایع است. حال فرض کنید کسی این کارها و سختیها را تحمل کند و به دیدار حضرت مهدی علیه السلام نائل آید و از ایشان هر چه خواست از مسائل دینی و … سؤال کند و ایشان جواب دهد؛ اگر این شخص به آنچه دیده و شنیده خبر دهد، فقهای ما فتوی به تکذیب وی میدهند و آنچه که مشاهده کرده و شنیده را حتی برای خودش حجت نمیدانند چه رسد به اینکه حجت باشد برای دیگران. چرا فقها بعد از اینکه وی را برای مشاهدهی حضرت مهدی علیه السلام تحریک کردند تکذیبش میکنند؟ آیا این، یک نوع دروغگویی و فریبکاری نیست؟ همچنین اگر این شخص، تشرف خود را علنی نکند باز هم مشاهدهی وی بر خودش حجت نیست و نمیتواند بر حسب فتاوای فقها، بر آن اعتماد کند. این تناقض را چگونه حل کنیم؟
جواب: چند مساله هست که باید از هم تفکیک شوند تا فهم و نتیجه گیری آسان گردد:
- برای اینکه پروندهی این بحث باز بماند باید فرض کنیم ملاقات با حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت ممکن است. در غیر این صورت اصل سؤال شما بی معنی خواهد بود. چه بسا برخی از علمایی که مدعیان رویت حضرت مهدی را تکذیب میکنند دلیل معتبری داشته باشند مبنی بر اینکه ملاقات با حضرت مهدی در عصر غیبت ممکن نیست. برخی از علما و فقها – حتی در میان معاصرین – هستند که چنین دیدگاهی دارند. پس آن کسی که شما را به سوی ملاقات با حضرت مهدی تشویق و تحریک کرده – چه بسا – غیر از کسی است که شما را در این ملاقات تکذیب میکند و به دوری از این مسائل فرامی خواند.
- برای اثبات مجرب بودن راههایی که در متن سؤال ذکر کردید نمیتوان به ملاقات فلان عالم با حضرت مهدی علیه السلام آنهم به خاطر استفاده از همین راهها استناد کرد. زیرا مجرد تحقق یک یا دو مورد از این ملاقات ها، به معنی این نیست که این راه ها، شرعاً و عقلاً شیوههای عمومی و قابل اعتمادی برای مشاهده هستند؛ چون احتمال خصوصی بودن این راهها نیز وجود دارد.[3]
برای اینکه راههای مذکور را بتوان به عنوان شیوههای مورد اعتماد جهت مشاهدهی حضرت مهدی علیه السلام معرفی نمود باید دلیل عقلی یا علمی یا شرعی از قرآن یا سنت معتبر و موثق داشته باشیم. لذا هر کسی شما را به سوی اعتماد بر این راهها فراخواند حق دارید که از وی دلیل بخواهید و بر یک یا دو قصه و حکایت اکتفا نکنید.
- اگر کسی این راهها یا راههای دیگر را پیمود و به ملاقات حضرت مهدی نائل آمده و به طور طبیعی، یقین پیدا کرد آن کسی را که ملاقات کرده همان مهدی موعودی است که ایمان به امامتش دارد در این حالت، شایسته است شخص مزبور بر آنچه که حضرت مهدی علیهالسلام میفرماید اعتماد کند و اصلا دلیلی برای اعتماد نکردن وجود ندارد. چگونه این شخص میتواند به آنچه که امام به او میگوید اعتماد نکند در حالی که در نظرش، این همان امام معصوم علیه السلام و حجت بر بندگان است که با وی صحبت میکند؟ اینها در فرضی است که شخص، علم داشته باشد کسی را که ملاقات کرده، همان امام معصوم است؛ بر خلاف حالتی که گمان کند (نه اینکه یقین داشته باشد) کسی را که دیده، همان مهدی موعود است و یا احساسی درونی به او بگوید کسی را که ملاقات کرده امام معصوم است. دراین حالت نمیتواند به گفتههای کسی که به ملاقاتش نائل آمده اعتماد کند زیرا ظن و احساس شخصی و درونی، نمیتواند موجب حصول علم و اطمینانِ منطقی شوند. در هر صورت اگر شخص، علم و اطمینانِ منطقی داشت که با خود حضرت مهدی ملاقات کرده است قبول نکردن گفتار امام، بر خلاف مفهوم اطاعتی است که حسب فرض، بر او واجب است. این شخص باید از کسی که یقین دارد امام است اطاعت کند حتی اگر فقها به او بگویند جایز نیست به گفتار او استناد کنی؛ زیرا این فتوای آنها بی معنی است و به هیچ عنوان برای شخصی که به ملاقات امام، نائل آمده الزام آور نیست و حتی واجب است از فقهاء در این مورد اطاعت نکند و از امامِ خود اطاعت نماید.
وقتی علمای اسلامی، دیگران را بر این اعمال تشویق میکنند و سپس به ادعای رویت، وقعی نمینهند و بر جوابهای امام در این رویت، اعتماد نمیکنند غالبا و عادتا این عدم اعتماد و اعتنا، به خاطر عدم احراز موضوع است؛ یعنی ادعای رویت برای آنها ثابت نشده است؛ زیرا شاید امر بر شخصی که ادعای رویت میکند، مشتبه شده و گمان کرده کسی که پیش روی او ظاهر شده همان مهدی منتظر است. به گمان من شاید علماء نسبت به بسیاری از قصههای اینچنینی – که مردم خیال کردهاند کسی را که دیدهاند همان مهدی موعود است – اطلاع دارند ولی با نگاه دقیق و محققانه، نمیتوانند برای این توهمات و پندارها ارزشی قائل شوند؛ چه بسا کسی را که دیده اند شخص دیگری بوده و یا حتی کسی در مقابل آنها ظاهر نشده است. با توجه به کثرت این واقعه ها- علاوه بر دروغ گویان بسیاری که در این طرف و آن طرف یافت میشوند – علماء تلاش میکنند از ارزش این ملاقاتهای ادعایی بکاهند چون احتمال خطا در محاسباتِ مدعیِ رویت و یا مشاعر او و یا فهم او نسبت به اتفاقاتی که پیرامون وی میافتد زیاد است. در غیر این صورت، گمان نمیکنم اگر به یکی از فقهای امامی، گفته شود حضرت مهدی علیه السلام واقعا دیده شده و چنین و چنان فرموده باز هم قول امام خود را رها کند؛ ولی مشکل اساسی، شکی است که در دقت فهم مدعیِ رویت و تشخیص او نسبت به امور وجود دارد زیرا اشتباهاتی که در چنین وقایعی اتفاق میافتد عادتا زیاد است.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 3 ص 55
[2] . اطراف ضریح امام حسین علیه السلام.
[3] . به این معنی که شاید برای همه جواب ندهد و نهایتا برای یک یا دو نفر این راهها منجر به ملاقات شده باشد. (مترجم)