• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
دلیل این سخن منطق­دانان چیست که «نتیجه تابع محدودترین مقدمه ­ی خود است»؟ 2022-05-15 2022-05-15 0 634

دلیل این سخن منطق­دانان چیست که «نتیجه تابع محدودترین مقدمه ­ی خود است»؟

حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: در کتب فلسفی، این گزاره بسیار تکرار شده است که «نتیجه، تابع محدودترین مقدمه ­ی خود است»، دلیل این ادعا چیست؟

پاسخ: در منطق ارسطویی شیوه ­ی صحیح استنتاج، حرکت از گزاره­ ای کلی به گزاره ­ای جزئی است، و این نوع از استنتاج در مقابل استقراء قرار می­گیرد که حرکتش از گزاره­ های جزئی به گزاره ای کلی است. شما در روش استقرائی، پدیده ها را دنبال می کنید (مشاهده) و یا برخی آزمایشها را انجام می دهید (تجربه). حال اگر در هر یک از دو حالت (مشاهده و تجربه) متوجه شدید که هنگام وجود داشتن الف، ب هم وجود دارد دراینصورت این اجازه را دارید که گزاره ­ای عام را به عنوان نتیجه­ ی آزمایش و استقراء خود به جامعه­ ی علمی ارائه دهید و بگویید «هرگاه الف وجود داشته باشد آنگاه ب هم وجود خواهد داشت». این فرآیند، حاصل حرکت از جزئی، خاص و مفرد به سمت کلی، عام و قاعده است.

منطق ارسطوئی این روش را ناقص می­داند و این نتایج را به عنوان گزاره­ هایی یقینی نمی ­پذیرد؛ چرا که تا وقتی این احتمال وجود دارد که افرادی که مورد آزمایش قرار دادیم به صورت تصادفی تقارن الف و ب را نشان داده باشند، هیچ توجیه منطقی­ ای وجود ندارد که بتواند انتقال از خاص به عام را تجویز کند. با توجه به این اشکال، ارسطوئیان معتقد هستند استقراء – برای رسیدن به نتیجه ­ای قابل دفاع- نیازمند یک قیاس پنهان است، و هنگامی که مؤلفه ­های این قیاس خود را نشان دهند، استقراء به تجربه تغییر ماهیت می­دهد، و در این صورت است که می­توانیم به نتایج آن اتکا کنیم. البته منظور از تجربه، آن تجربه ­ی علم جدید نیست، بلکه اصطلاحی است در منطق ارسطوئی.

با توجه به این مطالب، می­فهمیم این نسبت به فلاسفه که آن­ها تجربه را قبول ندارند و مخالف علوم طبیعی هستند، نسبت اشتباهی است. آن­ها تجربه را پذیرفته‌اند با این قید که تجربه برای یقینی شدن نیازمند یک قیاس پنهان است، و این مطلب را در کتب خود نیز مطرح کرده‌اند. برای مثال می توان به ابن­سینا اشاره کرد که به علوم طبیعی در طب و … عنایت داشت.

پس طبق نظر ارسطوئیان، روش استدلال یقینی، حرکت از عام به خاص است، به عنوان مثال، شما ابتدا می دانید که هر انسانی فانی است. حال وقتی می­گوییم محمد انسان است، با اضافه کردن قاعده­ ی عامی که به اصطلاح علم منطق کبرای قیاس است، یعنی «هر انسانی فانی است»، به این نتیجه می­رسیم که محمد، فانی است. نام این فرآیند عقلی را قیاس گذاشته‌اند که طبق آن در ابتدا قاعده ­ای کلی را که در اینجا «فانی بودنِ تمام انسان­ها است» در نظر می­گیریم، سپس آن را روی افراد انسان تطبیق می‌دهیم، نتیجه ­ای که به دست می­ آید نسبت به افراد این قاعده مانند محمد و حسن و … یقینی است.

با توجه به این توضیح می­فهمیم که چرا در منطق ارسطوئی، نتیجه تابع محدودترین مقدمه­ است؛ چرا که محدودترین مقدمه روی نتیجه تأثیر می­گذارد. پس اگر در استدلال، مقدمه­ ای جزئی وجود داشته باشد نمی­توان نتیجه ی گسترده­ تری از آن گرفت؛ چرا که معنای این عمل این است که از جزئی به کلی، یا از یک مفهومِ محدود به یک مفهومِ وسیع حرکت کرده­ ایم، در نتیجه مرجعِ تبعیت نتیجه از مقدمات، حاصل ساختار منطق ارسطوئی است، به همین دلیل وقتی گفته می­شود: محمد انسان است و هر انسانی فانی است، نمی­توانیم به این نتیجه برسیم که هم محمد و هم سعید فانی هستند؛ اگرچه این نتیجه به خودی خود، صحیح است، ولی با توجه به مقدماتی که در این قیاس وجود دارد از محمد که کاملا جزئی است به سمت چیزی رفته­ ایم که از آن گسترده تر است، از همین رو نمی توانیم با توجه به قیاس فوق، این مطلب را هم نتیجه بگیریم که: هر حیوانی فانی است؛ چرا که این نتیجه هم از صغرای قیاس و هم از کبرایِ آن وسیع‌تر است، در حالی که ذات قیاس، حرکت از عام به خاص است و این مساله، به هیچ وجه با تبیعت از قوی‌ترین و وسیع‌ترین مقدمه سازگاری ندارد.

با توجه به مباحث ذکر شده اگر کسی می­خواهد این قاعده ­ی ارسطوئی را نقد کند باید بر قیاس و استقراء تمرکز کند و اگر اثبات کند که استقراء بدون آن قیاس پنهان، می تواند یقین آور باشد این قاعده (یعنی قاعده تبعیت نتیجه از ضعیف ترین مقدمه) دچار فروپاشی می­شود. امیدوارم به اندازه‌ی کافی مطلب را توضیح داده باشم.

[1] حب الله، حیدر؛ اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع؛ ج 1 ص 69

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36680852       عدد زيارات اليوم : 4744