حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: به شیعیان ایراد میگیرند که میخواهند در هر چیزی با بقیهی مسلمانها متفاوت باشند و برای این ادعا مثالی هم میزنند: همهی مسلمین در انتهای قرائت قرآن میگویند «صدق الله العظیم» در حالی که شیعه میگوید: «صدق الله العلی العظیم». این «صدق الله العلی العظیم» از کجا آمده است؟ آیا واقعا درست است که منظور از کلمهی «العلی» در این جمله، امام علی علیه السلام است و به همین دلیل، امروزه شیعه، آن را در پایان قرائت قرآن، ذکر میکند؟
جواب: در حدیثی که آیت الله نمازی شاهرودی (متوفی 1405 هـ) در کتاب مستدرک سفینة البحار از «مسائل عبد الله بن سلام» نقل کرده چنین آمده است که عبد الله بن سلام از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: «قرآن را با چه چیزی شروع کنیم و به پایان بریم»؟ ایشان فرمود: «یا ابنسلام، ابتداءِ قرآن، بسم الله الرحمن الرحیم است و ختمِ آن، صدق الله العلی العظیم میباشد».[2]
مصدر و منبعِ قدیمی تر برای این روایت – که الآن در دسترس ماست – کتاب بحار الانوار علامه مجلسی (1111 هـ) است.[3] اما با مراجعه به کتاب بحار الانوار – که آیت الله نمازی شاهرودی از آن نقل کرده – متوجه میشویم کلمهی «العلی» بین پرانتز واقع شده است که نشان میدهد – حداقل بنا بر برخی از نسخههای بحار الانوار – این کلمه نیامده است. اصلِ این حدیث در بحار الانوار طولانی است. در ابتدای آن، عباراتی است از خودِ علامه مجلسی. ایشان در ابتدای این روایت مینویسد: «در برخی کتابهای قدیمی، این روایت را یافتم و لذا با همان الفاظش، در اینجا آوردم. همچنین این روایت را در کتاب «ذکر الاقالیم و البلدان و الجبال و الانهار و الاشجار» – با اختلافِ کمی در مضمونش و تفاوت بسیار در الفاظ – پیدا کردم. به برخی از آنها در سیاق این روایت اشاره کردم. این روایت بدین صورت است: مسائل عبد الله بن سلام – که نامش اسماویل بود و پیامبر صلی الله علیه و آله وی را عبد الله نامید – از ابن عباس رضی الله چنین نقل میکند که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث شدند به علی علیه السلام دستور داد تا نامهای به کفار و نصاری و یهود بنویسد؛ پس علی علیه السلام نامهای نوشت که آن را جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله املا میکرد پس نوشت … ».[4]
این حدیث همانطور که اشاره کردیم طولانی است و علامه مجلسی به صورتِ «وجادة» – به حسب اصطلاحِ علماء حدیث – به آن دست یافته است. یعنی علامه مجلسی، این کتاب را در یک مکان دیده و ما نمیدانیم چگونه به دستش رسیده است؟ آیا نسخهای که به دست او رسیده، مورد وثوق است یا نه؟ سپس علامه این متن را از آن کتاب نقل میکند آنهم به همین شیوهای که خودش تصریح مینماید. پس علامه مجلسی، سند و طریقی به این کتاب ندارد و یا اینکه لااقل به ما نمیگوید طریقِ معتبری دارد که به عبد الله بن سلام – در قرنِ اول – برمی گردد؛ این در حالی است که بین علامه مجلسی و عبد الله بن سلام، ده قرن فاصله است. لذا واقعا سخت است به حدیثی همچون حدیث فوق آنهم بدین شیوه، اعتماد کرد؛ مگر اینکه بنا را بر قبولِ قاعدهی تسامح در ادلهی سند گذاریم و این قاعده را شاملِ چنین روایاتی نیز بدانیم.
در برخی از گزارشات تاریخی چنین آمده که مسلمین در جنگ احزاب، این جمله را – صدق الله العلی العظیم – میگفتند بدون اینکه ذکر آن، متربط با قرآن کریم و پایانِ تلاوتِ آن باشد. نراقی (1209 هـ) هنگام بیانِ آدابِ تلاوت قرآن چنین مینویسد: «افتتاحِ قرائت با این جمله: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم» و اینکه هنگام فارغ شدن از قرائت هر سوره بگوید: صدق الله العلی العظیم و بلغ رسوله الکریم اللهم انفعنا به و بارک لنا فیه و الحمدلله رب العالمین».[5] اما نراقی، به ما نمیگوید مستند این جملهی خاص برای ختمِ تلاوتِ قرآن چیست. بنابراین با توجه به تمام مطالب فوق، نمیتوان مستحب بودنِ ختمِ تلاوت به عین این جمله را از نظر شرعی ثابت کرد. حتی با تتبع در نصوص، مشخص میشود که جملهی «صدق الله العظیم» در مصادری یافت میشود که در مقایسه با مصادرِ جملهی «صدق الله العلی العظیم» تا حدودی، قدیمی تر است. شیخ طوسی (460 هـ) در مصباح المتهجد و نیز کفعمی در المصباح، دربارهی اعمال أم داود چنین مینویسد:
«يُسْتَحَبُّ أَنْ يَدْعُوَ بِدُعَاءِ أُمِّ دَاوُدَ وَ إِذَا أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَصُمِ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَشَرَ وَ الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ فَإِذَا كَانَ عِنْدَ الزَّوَالِ اغْتَسَلَ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ صَلَّى الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ يُحْسِنُ رُكُوعَهُنَّ وَ سُجُودَهُنَّ وَ يَكُونُ فِي مَوْضِعٍ خَالٍ لَا يَشْغَلُهُ شَاغِلٌ وَ لَا يُكَلِّمُهُ إِنْسَانٌ فَإِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ قَرَأَ الْحَمْدَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يَقْرَأُ بَعْدَ ذَلِكَ سُورَةَ الْأَنْعَامِ وَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ الْكَهْفِ وَ لُقْمَانَ وَ يس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم السَّجْدَةِ وَ حم عسق وَ حم الدُّخَانِ وَ الْفَتْحِ وَ الْوَاقِعَةِ وَ الْمُلْكِ وَ ن وَ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ وَ مَا بَعْدَهَا إِلَى آخِرِ الْقُرْآنِ. فَإِذَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ قَالَ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ- صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِيمُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ- الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ- وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْبَصِيرُ الْخَبِير».[6]
اما متنِ فوق – البته اگر به شکل دیگری نیامده باشد – نیز استحباب گفتنِ «صدق الله العظیم» هنگام ختمِ تلاوت قرآن را ثابت نمیکند. این متن اگر از نظر سندی هم صحیح باشد میتواند استحباب این جمله را فقط در اعمال أم داود ثابت نماید؛ وگرنه عموم و یا اطلاقی ندارد که شامل مواردِ دیگری از تلاوت قرآن شود. پس ما نصوص قرآنی و روایی نداریم که شکلِ خاصی از تصدیق[7] را برای ختم تلاوت قرآن، توصیه کند و لذا انسان میتواند پس از ختم تلاوت، از هر کدام از دو شکلِ مذکور – بدون هیچ فرقی میانِ آنها – استفاده کند. البته اگر کسی عقیده داشت که باید حتی الامکان، از اهل سنت، متمایز بود، استفاده از «صدق الله العلی العظیم» ترجیح دارد؛ اما این ترجیح به خاطرِ خودِ این جمله با قیودِ مذکورِ در آن نیست بلکه بدین خاطر است که این جمله یکی از مظاهرِ تمایز با اهل سنت میباشد. در نتیجه اگر شیعه پس از تلاوت قرآن بگوید «صدق الله العلی القدیر» باز هم این تمایز حاصل شده است. اما در مقابل، ممکن است کسی بگوید ما اساسا چنین اصلی نداریم که بر مبنای آن لازم باشد حتی الامکان از اهل سنت متمایز باشیم و لذا برای اثباتِ هر تمایزِ خاص، نیاز به دلیلِ خاصی داریم؛[8] در این صورت، اگر شکلِ رایج ختمِ تلاوت، همان «صدق الله العظیم» است شاید مناسب نباشد به وارد مسائلی شویم که بیش از این، وضعیت مسلمین و اتحادِ آنها را تحت الشعاع قرار میدهد؛ مگر اینکه برای چنین کاری، توجیهاتِ عقلی و شرعی داشته باشیم.
اما دربارهی این ادعا که شیعیان، «صدق الله العلی العظیم» را به این خاطر میگویند که مقصود از «العلی» در آن جمله، امام علی علیه السلام است؛ باید بگویم نه از مصادر و منابعِ شیعیان و نه از علماء و مراجعِ آنها، چنین ادعایی ثابت نشده است؛ بلکه مقصود از این کلمه، توصیفِ خداوند متعال به عُلُوّ و عظمت است همانطور که عینِ همین توصیف در آخر آیة الکرسی و آیاتِ دیگر قرآن نیز آمده است؛ هر چند تعبیر «العلی الکبیر» در قرآن بیشتر از تعبیرِ «العلی العظیم» آمده است.
____________________
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 1 سوال 76.
[2] نمازی شاهرودی, مستدرک سفینة البحار, ج 8 ص 485.
[3] مجلسی, بحار الأنوار, ج 57 ص 243.
[4] مجلسی, ج 57 ص 241.
[5] نراقی, جامع السعادات, ج 3 ص 294.
[6] الطوسی, مصباح المتهجد, 807; کفعمی, المصباح للکفعمی (جنة الامان الواقعیة), 531.
[7] . یعنی گفتنِ صدق الله العلی العظیم و یا صدق الله العظیم و یا …
[8] . و این دیدگاه بر اساس مباحثی که قبلا ارائه کردیم ترجیح دارد