• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
توقیفی بودن یا نبودن شعائر عاشور 2020-08-28 2020-08-28 0 1466

توقیفی بودن یا نبودن شعائر عاشور

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: برخی از افعال و مناسکی که در عاشور انجام می‌شود – مانند لطمه زدن و سر خود را به چیزی زدن یا گل مالیدن به خود – آیا از شعائر دینی محسوب می‌شوند و تحت عنوان جزع و شیون بر حسین علیه‌السلام قرار می‌گیرد؟ شنیده‌ام یکی از خطیبان، برای جواز گل مالیدن به خود، به کاری که آیت الله بروجردی انجام داد – تبرک جستن به باقی مانده‌ی گل و خاک موجود در پاهای زائران امام حسین علیه‌السلام و مالیدن بر چشم – استناد می‌کرد و در نتیجه چنین کاری را از شعائر حسینی می‌دانست. نظر شما در این باره چیست؟

جواب: در سوال شما چندین نکته وجود دارد که در هم تنیده شده‌اند:

  1. این افعال، فی نفسه جایز هستند و این، مطلب صحیحی است. مالیدن گل به خود، از حرام‌های شرعی با توجه به عنوان اولی‌اش نیست. همچنین کوبیدن بر سر به وسیله‌ی چیزی، تا زمانی که ضرر قابل اعتنایی از نگاه عقلاء نباشد اشکالی ندارد. همچنین راه رفتن بر روی زغال گداخته و یا حتی شیشه‌های خرد شده که اخیرا مشاهده می‌شود؛ و نیز بر روی خار راه رفتن و یا خزیدن و غلطیدن به حالت زار و نزار برای مسافت طولانی و دیگر کارهایی که امروزه مشاهده می‌شود. اینها فی نفسه جایز هستند تا زمانی که ضرر زیادی به جسم و جان وارد نکنند. یعنی مجرد یک ضرر ساده مانند زخم کوچک یا سرخ شدن و … باعث حرام بودنِ چنین کارهای نمی‌شود. اما اگر به عناوین ثانویِ این افعال توجه کنیم با توجه به ارزش گذاری‌های افراد در این مساله و فهم آنها از نگاه عمومی‌ای که به موضوع دارند، نتایج مختلفی را مشاهده خواهیم کرد. در رابطه با تشخیص عنوان ثانوی، نص دینی مشخصی نداریم. گاهی یک فقیه یا کارشناس تشخیص می‌دهد که این کار یا فعل، وهن دین است و هتک حرمت آن می‌باشد در حالی که شخص دیگری، تشخیص کاملا متفاوتی از همان کار یا فعل دارد.
  2. نکته‌ی دیگر در سوال شما، به بررسی این موضوع مربوط می‌شود که مالیدن گل به خود یا لطمه زدن و کوبیدن سر به چیزی، از شعائر دینی می‌باشد یا خیر؟ این، موضوعی متفاوت با مساله‌ی قبلی است. جواز انجام یک کار، باعث نمی‌شود جزو شعائر دینی باشد و این مساله‌ای کاملا واضح است. در اینجا دو رویکرد وجود دارد:

رویکرد اول: از نگاه طرفداران این رویکرد، شعائر دینی، توقیفی است یعنی برای اینکه یک کار یا یک عمل، جزو شعائر دین محسوب شود باید روایت و یا آیه‌ای از قرآن درباره‌ی آن وجود داشته باشد. این نگاه، منتسب به کسانی همچون محقق نراقی است که افرادی همچون امام خالصی[2] و نیز علامه سید محمد حسین فضل الله[3] طرفدار چنین رویکردی هستند. نمی‌توان گل مالیدن یا لطمه زدن و یا کوبیدن بر سر و یا هر فعل دیگر را – هر چند بسیار شایع شده باشد و هر چقدر هم که شعار دین شده باشد – داخل در شعائر دینی کرد که در نصوص قرآنی و حدیثی، تاکید شده آنها را گرامی و بزرگ بدانیم؛ مگر اینکه در مرحله‌ی قبل ثابت شود این افعال و رفتارها، در نصوص دینیِ خاص، مورد تاکید واقع شده و جزو شعائر محسوب می‌گردد.

رویکرد دوم: طرفداران این نگاه، معتقدند شعائر دینی، توقیفی نیست. سید محسن حکیم و نیز سید محمد شیرازی چنین عقیده‌ای دارند. برخی از معاصرین نیز همین رویکرد را با توسعه‌ی بیشتری ارائه می‌دهند و معتقدند برای اینکه یک عمل، جزو شعائر دینی شود کافی است از یک سو با توجه به عنوان اولی‌اش (و نیز ثانوی‌اش) مباح باشد و از سوی دیگر، ذیل یکی از عناوین دینیِ عام قرار گیرد و نیز در عرف – ولو عرفِ معاصر – نشانه‌ای از نشانِگان دین محسوب گردد. بنابراین گل مالیدن و لطمه زدن و کوفتن بر سر اگر به این سطح برسند از شعائر دینی خواهند بود که شرع مقدس، دیگران را به تعظیم و توجه به آنها فراخوانده است.

اما باید توجه داشت حتی بنا بر رویکرد دوم و در نزد بسیاری از طرفداران این رویکرد، برای اینکه یک فعل، تبدیل به شعائر دینی شود انجامِ آن فعل توسط یک یا ده نفر کافی نیست بلکه باید آن فعل، تبدیل به یک شعار و علامت مشخص و بارز شود که به دین و ارزشهای دینی و شخصیت‌های مقدس دینی اشاره می‌کند. لذا اگر یک نفر در منزل خود، یک بار، لطمه بزند و یا سر خود را به چیزی بکوبد این کار، تبدیل به یکی از شعائر دینی نمی‌شود حتی اگر آن شخص، یک مرجع دینی باشد؛ بلکه باید آن کار تبدیل به یک نشانه‌ی بارز در عرصه‌ی عمومی برای دین شود؛ مانند شهادت سوم در اذان و یا قمه زنی و … . اگر یک گل مالیدن به خود و یا زدن سر به چیزی، به این سطح رسید و شرایطِ پیشین در آن محقق شد، بنا بر رویکرد دوم، تبدیل به یکی از شعائر دینی می‌شود که دین، مردم را به رعایت آنها فرامی خواند.

اما در رابطه با مساله‌ی جزع، باید توجه داشت که جزع، یک امر قلبی است نه فقط یک نمایش ظاهری. لذا اگر گل مالیدن به خود، برخاسته از تاثّر باطنیِ ناخودآگاه و غیر عمدی (که نتیجه‌ی فشار عصبی و امثال آن است) نباشد در واقع، جزع نیست بلکه تظاهر به جزع است که بین آن و مفهوم جزع، هیچ ارتباطی نخواهد بود مگر اینکه انجام چنین کارهایی (گل مالیدن به خود) ناشی از یک حالت عاطفی سنگین باشد که انسان را به گونه‌ای شبیه به یک حالت ناخودآگاهِ ناشی از شدت فشار روحی، به انجامِ این کارها وامی‌دارد. البته اگر کسی بگوید دلیل شرعی بودن جزع، شامل حالت تظاهر به جزع هم می‌شود در این صورت، گل مالیدن حتی اگر ناشی از تاثّر روحی یا عاطفیِ زیاد نباشد باز هم می‌تواند مصداق جزع باشد.

اما کاری که آیت الله بروجردی رحمة الله علیه انجام داد اگر به همان کیفیتی باشد که نقل کردید باز هم نمی‌تواند گل مالیدن به خود را – که امروزه توسط برخی مردم انجام می‌شود – تبدیل به یکی از شعائر دینی کند؛ زیرا ربطی بین این دو نیست. کار آیت الله بروجردی ناشی از مفهومی به نام تبرک جستن به غبار زائران سید الشهداء علیه‌السلام است در حالی که مالیدن گل به بدن، به شکل دیگری است یعنی به این صورت است که گروهی گِل‌های معمولی را بر سر و بدن می‌مالند؛ گِل هایی که هیچ ارتباطی به زیارت‌ها و زائران و یا بدن‌های زائران ندارد و نیز خاک تربت امام حسین علیه‌السلام هم نیست. کاری که آیت الله بروجردی کرد هیچ اشاره و ربطی به پدیده‌ی گِل مالی ندارد چه رسد به کوبیدن سر بر چیزی.

ولی آنچه که از آیت الله بروجردی نقل شده – و البته عهده دار این نقل هم، راویِ آن است – اینگونه است که ایشان به گِلی که عزادارانِ حسینی تهیه کرده بودند تبرک جست و ربطی به زوار قبر امام حسین علیه‌السلام نداشت. در این صورت، می‌توان این گونه جواب داد که فعل ایشان، حجت نیست؛ نه خودِ آیت الله بروجردی معصوم هستند و نه اعمال و افعال ایشان به گونه‌ای است که بتوان به آنها در شریعت اسلامی احتجاج کرد. ایشان خود دلیلی برای این کار داشتند که البته دلیل ایشان محترم است و حرام هم نیست. اما ثبوت چنین کاری به استناد فعل ایشان و اثبات استحباب این فعل و یا اثبات اینکه این کار – به خاطر کاری که ایشان کردند – از شعائر دینی است و یا واجب است روش صحیحی نیست.

به طور اجمال، قبلا گفته‌ایم و چندین بار تکرار کردیم که آنچه در این موضوع، مهم است – علاوه بر چارچوب شرعی فقهی – آگاهی و هوشیاری عمومی و ارتقاء سطح فرهنگی و بینش اجتماعی عمومی است که به شیوه‌ی خود، شکل دهنده‌ی عادت‌ها و رفتارها هستند. هر اندازه این ذوق عام و مذاق عمومی را به روش معینی شکل دهیم و مدیریت کنیم روش‌های نمادگونه‌ی معین و مشخصی را شاهد خواهیم بود که منسجم با این ذوق است. الآن وسائل ارتباط جمعی در مقیاس جهانی، در صدد شکل دهی و شکوفا کردن یک ذوق بشری عمومی و نیز تغییر ذائقه‌های مردم و زیبایی شناسی آنهاست. لازم است – به جای شکل دهی و هدایت ذائقه‌ی عمومی به صورتی که فقط منسجم با عادات عوامانه باشد – ما نیز به محافظت از ذائقه‌های عمومی مردم بر اساس روح اسلام و شریعت اسلامی و ادبیات آن و ارزشهای انسانی و اخلاق متعالی بپردازیم تا بدین وسیله، شیوه‌ی تعبیری و شعاری این ذوق عمومی، به سطحی برسد که نشان دهنده‌ی عمکرد مذهبیِ ما باشد.

______________________

[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 4 سوال 627 با تصرف در عنوان سوال.

[2] . از علمای بزرگ شیعه در عراق.

[3] فضل الله, فقه الحج, ج ص 65 تا 681.

إرسال

you should login to send comment link

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36618244       عدد زيارات اليوم : 19753