حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
سوال[1]: ما می گوییم انسان با ایمان به خداوند شروع می کند یعنی اصل توحید. بر همین اساس گفته می شود حق توحید ادا نمی شود مگر از طریق تبعیت از امام معصوم علیه السلام. آیا این نگاه، مشتمل بر دور فلسفی نیست؟ آیا شناخت و فرهنگ قرآن برای توحید کافی نیست؟
جواب: اشکالی که ذکر کردید اینجا جاری نیست؛ زیرا دور فلسفی هنگامی است که مقصود از توحیدِ نخست همان توحیدی باشد که امام می شناسد و قرار است ما با تبعیت از امام به آن توحید برسیم. این در حالی است که توحیدِ نخست با توحیدی که بعد از شناخت امام و تبعیت از او به دست می آوریم یکی نیست. مقصود از توحید اول، اصل توحیدی است که با عقل و برهان درک می کنیم. چه بسا با قرآن هم این توحید را درک کنیم. اما مقصود از توحیدی که با تبعیت از پیامبر یا امام به دست می آید همان توحیدی است که حقِ آن ادا می شود؛ یعنی ادراک عمیق توحید در عالیترین سطح؛ زیرا توحید و فهمِ آن یک مساله واحد و بسیط نیست؛ بلکه مسالهای نسبی و طولی است. بدین معنی که انسانها در آگاهی از توحید، مختلف هستند. مثلا علمای علم کلام از توحید عددی سخن میگویند؛ یعنی اینکه خداوند یکی است و دو تا یا سه تا یا چهار تا نیست. اما مدرسه صدر المتألهین توحید را وحدت حقه صرفه معنی میکنند که عمیقتر از توحید عددی است.
حتی از بُعد عملی هم این تفاوتها وجود دارد. مثلا گاهی انسان از جهت نظری، موحد است و گاهی در شرک خفی گرفتار میشود. فهم توحید مراتب متعددی دارد. اولین مرتبه آن، قبل از معرفت پیامبر و امام برای انسان حاصل می شود. اما مراتب بالای توحید با معرفت پیامبر و امام و تبعیت از آنها حاصل می شود.
اما در رابطه با کفایت قرآن برای فهم توحید، اصل این ادعا، مشکلی ندارد؛ اما ممکن است گفته شود فهم عمیق قرآن برای رسیدن به بالاترین مراتب توحید، مسالهای بسیار سخت و دشوار است و برای این کار، نیاز به معصوم داریم تا برای ما قرآن را توضیح دهد.
[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 1ص 143