• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
تحلیلِ معنای هجرانِ قرآن 2020-06-29 2020-06-29 0 1263

تحلیلِ معنای هجرانِ قرآن

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: در بین مردم شایع است که باید انسان از تمام قرآن‌هایی که در منزل دارد، استفاده کند. اگر مثلا 9 قرآن در منزل دارد باید در هر بازه‌ی زمانی، از هر کدام از این قرآن‌ها – مخصوصا در ماه مبارک رمضان – بخواند و معتقدند اگر از هر نسخه‌ی موجود در منزل، مقداری قرآن نخواند در واقع، قرآن را مهجور نموده زیرا برخی از نسخه‌های آن را که در منزلش بود کنار گذاشته است. آیا چنین برداشتی از هِجرُ قرآن صحیح است؟ اساسا معنای هجرانِ قرآن چیست؟

جواب: این تصور، اصلا اساس و ریشه‌ای ندارد و هجرانِ یک نسخه از قرآن، اصلا هجرانِ قرآن نیست. هجرانِ قرآن، یعنی ترکِ قرائتِ آن و تامل در آیات و تدبر در معانیِ آن. همچنین به معنایِ عمل نکردن به احکام قرآن و غریب بودنِ آموزه‌های قرآن در زندگی انسانِ مسلمان است. اگر امروزه به زندگی خود نگاهی بیاندازیم و آن را با مفاهیم قرآن مقایسه کنیم خواهیم دید که بسیاری از مفاهیم آن، متروک و مهجور است و حتی عجیب و غریب شمرده می‌شود؛ و این همان هجران و ترک قرآن است. هجران گاهی به معنی هجران فکری است یعنی تامل نکردن در قرآن و کنار گذاشتنِ آن از مرجعیت فکری و معرفتی و گاهی هم به معنای هجرانِ عملی است یعنی عمل نکردن به احکام قرآن و مفاهیم و تعالیمِ آن.

مهجور بودنِ قرآن در یک منزل، به این معنی است که اهلِ آن منزل، قرآن را تلاوت نکرده و در آن تدبر ننموده و به تعلیماتِ قرآن، عمل نمی‌کنند به گونه‌ای که قرآن در منظومه‌ی زندگیِ آنها – به هر دلیلی – غریب است. اسباب و دلائلِ این غریب بودنِ قرآن نیز متعدد است؛ گاهی به خاطرِ ترکِ عمل به دین، قرآن غریب و مهجور می‌شود و گاهی هم به خاطرِ خلل و نقصان در خودِ شیوه‌های معرفت دینی است که باعث می‌شود حضورِ دینیِ قرآن در حاشیه‌ی – مثلا – حدیث قرار گیرد. اینها از جمله مواردی است که واقع شده و هنوز هم در موقعیت‌های مختلفِ حیاتِ فکری و دینی ما، ظهور و بروز دارد.

یک مثال ساده برای هجرانِ قرآن می‌زنم و آن، غیبتِ مفهومِ «الیوم الآخر» است که قرآن کریم در صدها آیه از آن سخن گفته و حمایت می‌کند و به خاطر آن، با کافران در می‌افتد. «الیوم الآخر» یا همان روز قیامت، فقط یک حادثه‌ی زمانی نیست که مثلا خداوند متعال بخواهد در کتاب خود آن را به ما خبر دهد؛ بلکه یک مفهومِ عملی است که می‌خواهد در حیات و زندگیِ ما حضور یابد. از جمله اثراتِ آن، این احساس[2] است که دنیا، واقعا یک گذرگاه و مَعبَر می‌باشد و فقط قسمتِ ساده‌ای از حیاتِ کلیِ ماست که خداوند آن را برای ما خلق کرده و ما آن را زندگی می‌کنیم. این مفهوم به وضوح، معنیِ حیات دنیا را به ما نشان می‌دهد و اینکه این حیات دنیا، منزلگاهِ امتحان و آزمایش است؛ وقتی نعمتها را در حیات دنیا مشاهده نمی‌کنیم بر حکمت الهی اعتراض کرده و می‌گوییم چرا حیات دنیویِ ما این گونه است؟ و بدین صورت، رضا و تسلیمِ خویش را از دست می‌دهیم؛ یعنی همان دو مفهومی که از شعارهای بزرگ و عملیِ اسلام است.

همچنین وقتی توجه و اهتمامِ زیادِ خویش به آباد کردنِ دنیای‌مان را مشاهده می‌کنیم و آن را با میزانِ توجه و اهتمامی که به آباد کردنِ آخرتِ خویش داریم مقایسه می‌کنیم خواهیم دید که 99 درصد از همّ و غمّ ما، صَرفِ دنیا است و این خیلی بیش از مقدار زمانی است که برای آباد کردنِ آخرت می‌گذاریم؛ در حالی که بیشترِ حیاتِ حقیقی ما، در آخرت واقع می‌شود و حتی با توجه به آموزه‌های قرآنی، حیاتِ حقیقی فقط در آخرت است.

اگر امروزه زندگی مسلمین را واکاوی کنیم آشکارا خواهیم دید که مفهومِ آخرت به اندازه‌ی قابل توجهی، غایب است؛ و این مساله نوعا به نفعِ مفهومِ دنیا است. اینگونه است که لذت‌ها و بهره‌های دنیوی در نزد ما – در مقایسه با بهره‌ها و اولویت‌های آخرت – مهمتر است و بیشتر به آنها بها می‌دهیم. این وضعیت، از مصادیقِ مغفول ماندنِ یکی از مهمترین مفاهیم ادیان در طول تاریخ – یعنی حقیقتِ دنیا و آخرت – می‌باشد.

این مشکل، حتی در «الله» نیز قابل مشاهده است. واقعا خداوند متعال تا چه اندازه در زندگی روز مره‌ی ما، حضور دارد و مورد اهتمام ماست؟ وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم خداوند متعال در طولِ روز، غیر از دقائقی چند – آنهم در نزدِ مومنین و صالحین – مورد توجه و اهتمام ما نیست. ما مفاهیم دیگری را در زندگی خویش حاضر می‌بینیم که با آنها زندگی می‌کنیم و در مورد آنها می‌اندیشیم و آن مفاهیم، حضورِ زنده‌ای در حیاتِ ما دارد و اهتمامِ ما به این مفاهیم، بسیار بیشتر از توجهی است که به خداوند متعال داریم؛ این در حالی است که مهمترین اولویتِ قرآن کریم و آن چیزی که در این کتاب عزیز، بیش از همه، مورد تاکید و تکرار واقع شده است «الله» تبارک و تعالی و حجمِ حضورِ آن در زندگی است. خداوند یک فکر نیست بلکه احساس و شعور و شیوه‌ی زندگی است؛ احساسی است که باید در هر فعلی که انجام می‌دهیم حضور داشته باشد حتی اگر این فعل، دنیوی باشد. وقتی احساسِ «الله» در هنگامِ انجام هر فعل، حضور داشته باشد افعالِ ما از یک کنشِ دنیوی فراتر رفته و تبدیل می‌شود به یک فعلِ اخروی و بدین گونه، دنیا و آخرت و ساختنِ این دو باهم جمع می‌شود.

این سخنان، شعر و ادبیات نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که بسیاری از افراد با آن مواجه شده‌اند و دیگران نیز ممکن است با آن مواجه شوند و در واقع، مضمونِ رسالتِ قرآنی و رسالتِ عمومی دین، همین است. اینها همان مفاهیم دینی هستند که می‌توانند هر چیزی را در راه خداوند متعال قرار دهند و در این هنگام است که خداوند متعال، همان احساسِ بزرگ و مُهَیمِن در زندگی ما خواهد بود و نه تنها احساساتِ دیگرِ ما فراموش نشده و کنار گذاشته نمی‌شوند بلکه این احساسِ والا و حاضر، به احساساتِ دیگرِ ما معنی و مفهومِ متفاوتی می‌بخشد.

آیا فقط فکرِ «الله» بود که باعث شد ابراهیم علیه السلام، فرزندش را به قربانگاه کشاند و به ذبح او اقدام نماید؟ آیا فکرِ «الله» بود که زندان را برای یوسفِ جوان، دوست داشتنی‌تر – و نه بهتر – از لذات جنسیِ قوی کرد؟ خدایی که فلاسفه و متفکران و پژوهشگران و علمای علم کلام معرفی می‌کنند نمی‌تواند به پایِ خدایی برسد که عارفانِ صادق و اهل دل می‌گویند. در اینجا «الله» واقعا هر چیزی است که با آن مواجه می‌شویم و آن را در هر چیزی و قبل از هر چیزی و بعد از هر چیزی – به تعبیر امام علی علیه السلام – احساس می‌کنیم.

«الله» همان مفهوم و احساسی است که بر نبوت‌ها و انبیاء – و نه بر عکس – سایه افکنده و مُهَیمِن است؛ «الله» همان احساس و مفهومی است که بر امامت و ائمه – و نه بر عکس – سایه افکنده و مُهَیمِن است؛ همان مفهومی است که بر معاد و «الیوم الآخر» – و نه بر عکس – سایه‌ی خویش را گسترانده و آنها در ذیل «الله» معنی و مفهوم پیدا می‌کنند؛ نه اینکه «الله» در ذیل آنها، معنا یابد. اینها همان اولویاتِ قرآن است که «الله» را تقریبا در هیچ آیه‌ای از آیات خود فراموش نمی‌کند تا بدین وسیله، «الله» را برای ما حکایت کند و یا وصف نماید و یا فعل و تدبیرش را برای ما شرح دهد. حال این سوال پیش می‌آید که آیا قرآن در منظومه‌ی زندگیِ ما، مهجور است یا نه؟ خداوند به همه‌ی ما انسِ با خود را عطا فرماید و ما را برای داشتنِ یک زندگیِ قرآنی سالم، موفق گرداند.

________________________

[1] حب الله, ج 4 سوال 528 با تصرف در عنوان سوال.

[2] . نه فقط اعتقاد فکری که در اعماق وجود ما، مخفی شده است.

إرسال

you should login to send comment link

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36544311       عدد زيارات اليوم : 11481