حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: دکتر محمد عابد الجابری میگوید:«قرآن یک کتاب تاریخی است و برای ارتباط برقرار کردن با آن باید یک ذهنیت و فکر تاریخی داشت که به تحولات فرهنگ عربی – مخصوصا در بُعد کلامی و فقهی آن – اشراف دارد».[2] معنی این سخن چیست و آیا با آن موافق هستید؟
جواب:
این جملهای که از دکتر عابد الجابری نقل کردید در فرهنگ معاصر ما، چند معنی میتواند داشته باشد:
معنی اول:
نزول قرآن، متاثر از شرایط بشری و تاریخی است لذا برای فهم آن باید نسبت به این شرایط آگاه بود. این ادعا، چیزی است که در علم اصول فقه، به سیاقهای خارجی و پیرامونی یک نص، معروف است. بخشی از این ادعا، در علوم قرآن، به نام اسباب نزول شناخته میشود. در حالی که بخش دیگری از آن در علوم حدیث، اسباب صدور، نامیده میشود. این ادعا، ادعای درستی است و علمای اسلام آن را میپذیرند و هر چند در تفاصیل این ادعا، اختلافاتی میان آنها وجود دارد ولی در عین حال، قاعدهای را به نام «المورد لایخصّص الوارد» معتبر میدانند.[3]
معنی دوم:
قرآن یک واقعیت است که به واقعیت تاریخی خود متصل و مرتبط میباشد. به تعبیر دیگر، قرآن یک کلامِ منقطع از زمینهی تاریخی نیست؛ مانند اینکه بگوییم قرآن در به حرکت درآوردنِ واقعیت تاریخیِ معاصر پیامبر (ص) سهیم بود و با آن واقعیت تاریخی، مرتبط بوده و به آن پاسخ میداد؛ لذا قرآن یک کلام صرفاَ کلی و عام – با قطع نظر از زمینهی تاریخیاش – نیست. این، همان چیزی است که وقایعِ اسباب نزول به آن اشاره میکنند. همچنین آیهی «لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ» و نیز نزول تدریجی قرآن این ادعا را اثبات میکند.[4] این معنی را نیز بعضى از علمای دینی – البته با کمی اختلاف – میپذیرند. این همان چیزی است که دائما دکتر نصر حامد ابوزید بر آن تاکید میکرد.
معنی سوم:
قرآن هر چند ابدی است و مرجعی برای بشر تا پایان تاریخ است ولی این ابدی بودن، منافاتی با وجود برخی آیات و احکامِ تاریخی در قرآن ندارد؛ آیات و احکام تاریخیای که زمان آنها به سر آمده است. البته برای قرآن لازم بود که چنین احکام تاریخی را در بر داشته باشد تا بتواند نیازهای مرحلهی شروعِ دعوت اسلام را پاسخ دهد. تاریخی بودن چنین آیاتی، به هیچ عنوان باعث کاسته شدن از ارزش آن آیات نمیشود. تمام آیاتی که نسخ شدهاند اینچنین هستند.
دربارهی این ادعا، اختلاف نظر وجود دارد. از نظر من، مانعی در پذیرفتن این ادعا نیست و دلیلی هم بر بطلان آن نداریم. من در کتاب «حجیة السنة فی الفکر الاسلامی» به این موضوع پرداخته ام.
معنی چهارم:
برخی همچون دکتر محمد ارکون معتقد هستند قرآن کریم، نمایندهی یک تجربهی تاریخی فرهنگی است و این تجربهی تاریخی، به سر آمده و از بین رفته است. لذا اگر ما به مطالعهی قرآن میپردازیم در واقع به عنوانِ قسمتی از میراث خود به آن نگاه میکنیم و به همین دلیل، هیچ مرجعیتِ علمی و معرفتی – به غیر از این معنی – نخواهد داشت.
با توجه به توضیحات فوق، اگر مقصود دکتر عابد الجابری، معنی اول یا دوم و یا سوم است مشکلی وجود ندارد ولی اگر مقصود وی، معنای چهارم است در این صورت باید گفت این معنی، بر خلاف اعتقاد صحیح اسلامی دربارهی قرآن کریم است.
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 1 سوال 107.
[2] . روزنامهی «الایام الاسبوعیة المغربیة» شمارهی 59 صفحهی 11
[3] . این قاعده میگوید شأن نزول یک آیه، باعث نمیشود محتوای آن آیه، مختص به همان شأن نزول گردد بلکه میتوان آن آیه را نسبت به دیگر موارد تسری داد و تطبیق نمود. (مترجم)
[4] . « اين چنين است، تا قلب تو را بدان ثبات و استحكام بخشيم» فرقان: 32