• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
تاملی در گزاره‌ی «معجزه اثبات نمی­کند که پیامبر از جانب خداوند مبعوث شده است» 2022-01-25 2022-01-25 0 861

تاملی در گزاره‌ی «معجزه اثبات نمی­کند که پیامبر از جانب خداوند مبعوث شده است»

تالیف: حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: دلایل پیامبریِ پیامبران به واسطه معجزات، تنها اثبات می­کند که در پس این معجزه‌ها موجود برتری وجود دارد ولی ضرورتا به این نتیجه نمی­انجامد که آن موجود، همان خالق و صانعی است که الله نام دارد. چگونه می توان اثبات کرد خداوند سبحان همانی است که پیامبری را فرستاده است و معجزه­ای را در اختیار او قرار داده است؟

پاسخ: اگر به فرایندی که متکلمان مسلمان برای اثبات بعثت پیامبران از طریق معجزه به آن اتکا می­کنند بیاندیشیم، می­یابیم که این فرایند بر این فرض استوار است که میان معجزه و وجود خداوندی که صاحب معجزه را فرستاده، رابطه­ای منطقی وجود دارد. یکی از دلایلی که برای اثبات این رابطه­ منطقی به کار می­گیرند این است که اگر معجزه­ای در اختیار شخصی قرار بگیرد که واقعا پیامبر نیست مردم به گمراهی کشیده می‌شوند؛ زیرا از نظر آنان چنین عملی از دست یک انسان بر نمی­آید و در نتیجه عقل نظری و عملی، آنان را – به گونه­ای منطقی و واقعی- به این اندیشه وامی­دارد که معجزه در دستان این فرد محقق نمی­شود مگر اینکه خداوند این امکان را برایش فراهم کرده باشد. به هر حال این معجزه به عنوان یک دلیل به مردم ارائه شده است. بنابراین با این دلیل در دادگاه عدل الهی حجت خواهند داشت.

طبق این ارتباط منطقی که متکلمان مسلمان آن را پذیرفته­اند – که خود، مبتنی بر این اصل است که به هیچ وجه کار زشتی از خداوند سر نمی­زند و تحریک مردم به بی­راهه یکی از همین اعمال زشت به حساب می­آید… – طبق این قاعده، دیگر فرقی نمی­کند که خود خداوند این معجزه را در اختیار این فرد (که پیامبر نیست) قرار داده باشد یا اینکه به یکی از مخلوقات خود، اجازه دهد که این معجزه را در اختیار چنین شخصی قرار دهد؛ چرا که بنا بر هر دو فرض –چه اینکه خود خداوند این معجزه را در اختیار شخص مذکور قرار داده باشد یا به مخلوقی از مخلوقات خود، این تمکن و اجازه را بدهد که به آن شخص، قدرت خارق‌العاده­‌ی معجزه را بدهد- کسانی را که از این فرایند خبر نداشته­اند فریب داده و آن­ها را از نظر منطقی به بیراهه کشانده است (لطفا به این کلمه­ منطقی توجه کنید). به عبارت دیگر گمراهی آن­ها منطقی و حاصل عقل سلیم نظری و عملی آنها است البته که در کنار این عقل، فطرت اصیل آنان نیز که خداوند به آن­ها بخشیده است و از طریق آن با انسانها به قضاوت می نشیند نیز چنین نتیجه ای را به دنبال خواهد داشت؛ به این دلیل که خواهند گفت در هر صورت این خداوند است که چنین امکانی را برای مدعی نبوت فراهم کرده است و فرقی نمی کند که مستقیما خودِ خداوند این معجزه را به مدعی نبوت بدهد فراهم کرده باشد یا شرایطی را برای قدرت خارق العاده­ای دیگری فراهم کرده باشد که این معجزه را در اختیار مدعی نبوت قرار بدهد؛ و از نظر متکلمان فراهم کردن امکان معجزه برای مدعی دروغگو از جانب خداوند محال است.

بنابراین دیگر تفاوتی در موضوع مورد بحث و اصلِ این استدلال کلامی وجود ندارد که خود خداوند این معجزه را به پیامبرش داده باشد و یا اینکه موقعیتی را فراهم کند که پیامبر، از جانب قدرت خارق العاده دیگری در پیشگاه خود خداوند این معجزه را دریافت کند. چون در هر حال، شخصی که ادعای پیامبری می‌کند با استناد به معجزه خود، بر مبعوث بودن خویش از سوی خداوند متعال، استدلال می‌کند. بنابراین هر عقل سلیمی، سکوت خداوند در مقابل چنین ادعای چنین شخصی را نشانه­ تأیید آن ادعا می­داند و اگر تایید نباشد این سکوت، به معنای گمراه شدن مردم توسط خداوند است. پس موضوع این نیست که موسی بن عمران معجزه‌ای داشته است؛ بلکه موضوع این است که او معجزه خود را به عنوان دلیل بر مبعوث بودن خویش از سوی خداوند ارائه می کند.

متکلمان مسلمان بدین شیوه، اشکال شما را پاسخ می­دهند و این پاسخ البته مبتنی بر صحت آن رابطه منطقی­ای است که از نظر آنها، پیش فرض این پاسخ است. برای اینکه اشکال شما دقیق­تر باشد بایستی بر مبنای اصول عقل عملی، این رابطه منطقی را مورد اشکال قرار دهید؛ نه بر مبنای تفاوت میان خداوند و قدرت خارق­العاده دیگری که طبق فرض، خارج از سیطره قدرت خداوند متعال نبوده و در عرض خداوند قرار نمی گیرد بلکه وجودش در طول وجود خداوند است. مساله متکلمان این نیست که چه کسی معجزه را به شخصِ مدعی پیامبری بخشیده است (حتی برخی از متکلمان معتقدند معجزه ها به پیامبران داده نمی شود بلکه این خودِ پیامبران هستند که معجزه ها را خلق می کنند)؛ مساله آنها این است که جریان معجزه به دست مدعی پیامبری – و نه به دست هر شخصی – یک دلیلی منطقی است که به عقل عملی انسان این اجازه را می­دهد که از آن مدعیِ پیامبری پیروی کند و اگر به دروغ ادعای پیامبری کند اجازه جریان این معجزه توسط این شخص از سوی خداوند – حتی اگر این معجزه را از قدرتی خارق­العاده گرفته باشد- قبیح می باشد و مردم بر علیه خداوند، حجت و دلیل خواهند داشت و البته صدور عمل قبیح از سوی خداوند محال است؛ زیرا که ارتباط بین معجزه و صدق پیامبر، نزد متکلمان مسلمان رابطه­ای منطقی بوده و حجتی واقعی – و نه موهوم – است. در اینجا فرض بر این است که هیچ کس نمی­تواند حجتی علیه خداوند سبحان داشته باشد بلکه این خداوند است که حجت اصلی و آشکار را در دست دارد. امیدوارم توانسته باشم دقیقا جهت موضوع را بیان کنم.

[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 3 ص 32

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36778303       عدد زيارات اليوم : 3789