• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
بررسی حدیث نبوی که سبّ اهل بدعت را ترویج می‌کند 2021-10-25 2021-10-25 0 1018

بررسی حدیث نبوی که سبّ اهل بدعت را ترویج می‌کند

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: معنی معتبر بودن یک حدیث چیست؟ آیا حدیث معتبر، می‌تواند حجت و اساس برای عمل باشد؟ آیا حدیثی که ما را به زیاد سبّ کردن و دشنام دادن به اهل بدعت فرامی‌خواند از نظر سندی و متنی صحیح است؟ تفسیر این حدیث چیست؟ چگونه باید به آن عمل کرد؟

جواب: اولا حدیث معتبر، حدیثی است که تمام شرایط علمی و شرعیِ لازم برای اینکه مبنای عمل قرار گیرد و نتایج عملی و علمی بر آن مترتب گردد را دارد. علمای اسلامی در رابطه با شرایطِ اعتبارِ حدیث اختلاف نظر دارند؛ برخی از ایشان وثاقتِ روایانِ سند را برای اعتبار حدیث کافی می‌دانند و گروهی دیگر، شرایط دیگری را مطرح می‌کنند.

ولی به نظر من – با توجه به مباحث اصولی که در این رابطه داشتم – یک حدیث، تنها هنگامی معتبر و حجت است که انسان، یقین و یا حداقل اطمینان به صدور آن پیدا کند حال یا به خاطر متواتر بودنِ آن و یا به دلیلِ کثرت طُرُق و اسانیدش و یا به علتِ منتفی شدنِ احتمالِ جعل و ساختگی بودن آن حدیث و خطای در آن؛ در غیر این صورت، اخبارِ آحادِ ظنی حجت نیست والله العالم.

ثانیا: اما درباره‌ی حدیثی که به آن اشاره کردید باید عرض کنم این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است. داود بن سرحان از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ‏ الرَّيْبِ‏ وَ الْبِدَعِ‏ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ».[2]

سند این حدیث با توجه به قواعدِ حدیث و رجال، صحیح است ولی در عین حال، این حدیث از نظر من معتبر نیست؛ زیرا نمی‌توان نسبت به صدور این روایت اطمینان پیدا کرد و نهایتا نسبت به صدور آن، ظن و گمان داریم چون این روایت فقط همین یک سند را دارد و فقط از یک طریق نقل شده است و فقط مرحوم کلینی این روایت را در کافی نقل کرده و غیر از ایشان، هیچ یک از قدماء، این روایت را – نه با سندی جدید و نه حتی از خودِ مرحوم کلینی – نقل نمی‌کند. اگر تامل کنید، تا قرن دهم هجری، این حدیث در هیچ یک از کتابهای علماء و محدثین و فقهاء و مفسرین یافت نمی‌شود. هیچ چیزی وجود ندارد تا باعث شود احتمال صدور این روایت زیاد شود و همین مساله، ایراد اصلی این حدیث از نظر من است که در ادامه مویدات این اشکال نیز خواهد آمد؛ تمام اینها با قطع نظر از شبهه‌ی تعارض این حدیث با فرهنگ قرآن است.

ثالثا: این حدیث از نظر کسانی که قائل به اعتبار و حجیتِ خبر واحد ظنی هستند صحیح است و از آنها باید تفسیر این حدیث و نیز کیفیت عمل به آن را مطالبه کرد. همچنین، برخی نسبت به محتوای این حدیث، از دو جهت، مناقشاتی را مطرح کردند:

جهت اول:

این حدیث شاملِ دستور به دشنام دادن زیاد به اهل بدعت است تا از چشم مردم بیافتند. معنای این دستور، مطالبه‌ی سبّ و دشنام علنی در هنگامی است که تقیه‌ای در بین نباشد.

جهت دوم:

این حدیث، امر می‌کند به اهل بدعت، بهتان بزنیم. در رابطه با معنای بهتان دو احتمال وجود دارد:

  1. منظور از بهتان، نسبت دادنِ حرفهایی به اهل بدعت است که خود آنها نگفته‌اند. همچنین به معنای دروغ گفتن درباره‌ی ایشان و افتراء به آنهاست تا در چشم مردم، خوار شوند.
  2. کسانی همچون فیض کاشانی[3] و نیز علامه مجلسی[4] و همچنین سید جعفر مرتضی[5] معتقدند منظور از بهتان، مباهته است یعنی مجادله با اهل بدعت و ساکت نمودن ایشان. به عبارت دیگر ایستادن در برابر اهل بدعت و مبهوت کردن آنها در بحث و مجادله تا خاموش شوند؛ یعنی مبارزه‌ی علمی و اندیشه‌ای با آنها به گونه‌ای که فکر و اندیشه‌ی آنها از میدان، خارج شود.

اما در رابطه با جهت اول، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَميعاً عَليما»[6] (مائده: 148) لذا خداوند متعال، بدگوییِ علنی را دوست ندارد مگر در هنگامی که انسان مورد ظلم واقع شود؛ این حکم، ناظر به سبّ و دشنام هم می‌باشد که در واقع، همان بدگویی علنی است؛ مگر اینکه قائل به تخصیص این آیه شویم و این سبّ و دشنام را از ذیلِ مصادیقِ «جهر بالسوء» خارج کنیم.

اما در رابطه با جهت دوم، خداوند متعال می‌فرماید:«وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ‏ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»[7] (مائده: 2) همچنین می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ‏ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون‏»[8] (مائده: 8) این، منطق قرآن می‌باشد و مخالف با فرهنگ بهتانی است که در روایت آمده است البته بنا بر اینکه «باهتوهم» را به معنی بهتان و افتراء و دروغ گفتن از جانب اهل بدعت بدانیم.

رابعا: در تایید آنچه گفته شد می‌توان به روایات زیادی اشاره کرد که درباره‌ی اخلاقِ مومن و صفت پیامبر و اهل بیت ایشان علیهم السلام وارد شده و نشان می‌دهند که این بزرگواران، علی رغم وجود بدعتهایی که در زمان آنها پیدا شدند اهل سبّ و دشنامِ به صورت علنی نبودند. در حدیثی از مالک بن انس درباره‌ی امام صادق علیه السلام نقل شده که می‌گوید:«چشمان من، برتر از جعفر بن محمد در فضل و علم و ورع ندیده است. دائما مشغول به یکی از این سه حالت بود: یا روزه بود و یا به نماز ایستاده بود و یا در حال ذکر بود. از اعاظمِ بلاد و بزرگِ اهل زهد بود که از خدای خویش پروا دارند. زیاد حدیث می‌دانست و خوش مجلس بود و محضری بسیار پرفایده داشت. وقتی اسم رسول الله صلی الله علیه و آله را بر زبان می‌آورد – از شدت احترامی که برای ایشان قائل بود – قرمز و زرد می‌شد … او را امام صادق و نیز علم ناطق می‌خواندند؛ کسی که به سوی مکارم سبق می‌گرفت و درهای بدی را می‌بست و باب حسنات را می‌گشود. غیبت نمی‌کرد اهل سب و دشنام نبود؛ پر سر و صدا نبود؛ طماع و اهل خدعه نبود؛ نمّامی نمی‌کرد اهل مذمت دیگران نبود؛ پر خور، عجول، پر حرف، ملول، اهل طعنه زدن، لعن کردن، عیب جویی کردن و بدگویی کردن و زراندوزی نبود».[9]

در نهج البلاغة چنین آمده است که وقتی امیرالمومنین علیه السلام شنید گروهی از اصحاب ایشان، مردم شام را در هنگامه‌ی جنگ صفین، سبّ می‌کنند و دشنام می‌دهند فرمود:«من دوست ندارم شما اهل سب و دشنام باشید. اما اگر کردار آنها را تعریف کنید و حالات ایشان را بازگو نمایید به حقیقت نزدیک می‌شدید و البته معذور هم بودید. به جای سب و دشنام آنها می‌گفتید خداوندا خون ما و آنها را حفظ کن و بین ما و ایشان را اصلاح بفرما و آنها را از ضلالت و گمراهی نجات دِه تا آنان که جاهلند حق را بشناسند و آنان که با حق می‌ستیزند پشیمان شده و به سوی حق بازگردند».[10]

سید عبدالزهراء الحسینی در تحقیقِ مصادر نهج البلاغة بعد از نقل این حدیث می‌نویسد:«امیرالمومنین علیه السلام شنید که حجر بن عدی و عمرو بن الحمق الخزاعی، به اهل شام دشنام می‌دهند و آنها را شتم می‌کنند. حضرت علی علیه السلام این دو را فراخواند و آنها را از این کار نهی کرد. آن دو گفتند آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمودند: درست است. آنها گفتند: آیا آنها بر باطل نیستند؟ حضرت پاسخ دادند: درست است. آن دو گفتند: پس چرا ما را از شتم و بدگویی آنها باز می‌داری؟ حضرت پاسخ دادند: من دوست ندارم شما اهل سب و دشنام باشید و … ».

قبل از سید رضی و نیز بعد از او، گروهی همچون ابی حنیفه‌ی دینوری،[11] نصر بن مزاحم،[12] ابن ابی الحدید،[13] سبط ابن الجوزی،[14]  این واقعه را نقل کردند.[15]

خامسا: کسانی که این حدیث را صحیح می‌دانند ممکن است بگویند در این حدیث، سبّ و دشنام به عنوان یک نقشه برای دور کردن مردم از اهل بدعت است؛ اما سب و دشنامی که چنین اثری را در پی ندارد مشمول این روایت نخواهد بود. پس این روایت، سب و دشنامی را که اهل شک و بدعت را نشانه رفته ولی در این فضا نیست و به منظور دور کردن مردم از شخصِ بدعت گذار صورت نمی‌گیرد شامل نمی‌شود. به عبارت دیگر، سبّ و دشنامی که نتیجه‌اش، توجه بیشتر مردم به شخص بدعت گذار است  و یا موجب توهین مقدساتِ مومن می‌شود و یا وجهه‌ی مومنین را – بدون حصولِ فایده‌ای برای آنان – در جامعه خدشه‌دار می‌کند مشمول این حدیث نبوی نخواهد بود. خداوند متعال می‌فرماید: «وَلاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏»[16] (انعام: 108)

همچنین در روایت صحیحی از ابی بصیر نقل شده که امام صادق علیه السلام می‌فرماید:«مردی از بنی تمیم نزد رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد مرا نصیحت کنید. از جمله وصیت هایی که پیامبر به او کرد این بود: مردم را دشنام نده و آنها را سبّ نکن چون دشنام دادن به مردم، باعث می‌شود دشمنی بین آنها ایجاد شود»[17]

همچنین روایتی از ابن ابی داود نقل شده که گفت به امام رضا علیه السلام عرض کردم: یابن رسول الله، در نزد ما روایاتی است درباره‌ی فضائل امیرالمومنین علیه السلام و نیز فضائل شما اهل بیت؛ این روایات را مخالفین شما نقل کرده‌اند و مثل این روایات را از جانب شما نشنیده‌ایم. آیا به این روایات اعتنا کنیم؟ امام رضا علیه السلام در جواب فرمودند: … مخالفین ما روایاتی درباره‌ی فضائل ما جعل کردند و این فضائل را به سه دسته تقسیم نمودند: یک دسته از آنها غلوّ است و دسته‌ی دیگر، کوتاهی درباره‌ی شأن ماست و دسته‌ی سوم هم تصریح به معایب و نقائص دشمنان ماست. وقتی مردم، امور غلوّ آمیز درباره‌ی ما بشنوند شیعیان ما را تکفیر می‌کنند و به آنها نسبت می‌دهند که قائل به ربوبیت ما هستند؛ و وقتیِ مطالبی را بشنوند که حاکی از کوتاهی درباره‌ی شأن ماست به آن معتقد می‌شوند و هنگامی که معایب و نقائص دشمنان ما را با اسم و عنوان‌شان بشنوند به ما هم – آنهم با ذکر نام – اهانت می‌کنند. در حالی که خداوند متعال می‌فرماید «لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدوا بغیر علم»[18]

به نظر می‌رسد آیت الله خویی بر اساس همین مطالب فوق، جوازِ سبّ و دشنام و بهتانِ اهل بدعت را مشروط به هنگامی کردند که بازداشتنِ منکر و منعِ وی بر آن مترتب شود. در استفتائی که از ایشان شده است چنین آمده: «آیا سبّ و دشنام دادن و بهتان زدن به اهل بدعت و شک و غیبت و بدگویی آنها جایز است؟ آیت الله خویی: اگر باعث شود جلوی آن منکر گرفته شود اشکالی ندارد».[19]

بنابراین آنچه امروزه برخی از مومنین با استناد به این حدیث انجام می‌دهند تا احترامِ کسانی را از بین ببرند که تصور می‌کنند اهل بدعت بوده و یا با آنان هم نظر نیستند صحیح نمی‌باشد و فرقی هم نمی‌کند این کار، در ضمن یک نقشه‌ی هدفمند و روشمند صورت گیرد و یا اینطور نباشد.در هر صورت با توجه به این قرائت و تفسیری که ارائه شد، حتی اگر به این حدیث استناد کنیم باز هم چنین کاری صحیح نیست.

[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 2 سوال279.

[2] هنگامی که با اهل شک و بدعت بعد از من مواجه شدید از آنها اظهار برائت کنید و آنها را زیاد دشنام دهید و پشت سر آنها زیاد سخن بگویید و به آنها بهتان بزنید تا برای فساد در اسلام، طمع نکنند و نیز مردم را از آنها برحذر دارید و از بدعتهای آنها چیزی فرا نگیرید که خداوند با این کار، برای شما حسنات می‌نویسد و درجات شما را در اخرت بالاتر می‌برد. کلینی, الکافی, ج 2 ص 375.

[3] فیض کاشانی, الوافی, ج 1 ص 245.

[4] مجلسی, بحار الأنوار, ج 71 ص 204.

[5] . العاملی، سید جعفر مرتضی؛ افلاتذکرون: ص 10

[6] . خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بديها (ى ديگران) را اظهار كند؛ مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست‏

[7] . و خصومت با جمعيّتى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) بازداشتند، نبايد شما را وادار به تعدّى و تجاوز كند! و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همكارى ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است‏

[8] . اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد! دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مى‏دهيد، با خبر است‏

[9] ابن شهرآشوب مازندرانی, مناقب آل أبي طالب عليهم السلام‏, ج 4 ص 275.

[10] إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏شریف الرضی, نهج البلاغة, 323.

[11] الأخبار الطوال, 155.

[12] نصر بن مزاحم, وقعة صفین, 103.

[13] ابن ابی الحدید, شرح نهج البلاغة (ابن ابی الحدید), ج 1 ص 280.

[14] ابن‌جوزی, تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة (طبع جدید), 155.

[15] الحسینی الخطیب, مصادر نهج البلاغة و اسانیده, ج 3 ص 91 و 92.

[16] . (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اينچنين براى هر امّتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل مى‏كردند، آگاه مى‏سازد (و پاداش و كيفر مى‏دهد)

[17] عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي تَمِيمٍ أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ أَوْصِنِي فَكَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَكْتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَيْنَهُمْ. کلینی, الکافی, ج 2 ص 360.

[18] قالَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي مَحْمُودٍ فَقُلْتُ لِلرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ فَضْلِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هِيَ مِنْ رِوَايَةِ مُخَالِفِيكُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَكُمْ أَ فَنَدِينُ بِهَا فَقَالَ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُود …ٍ إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِيهَا التَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ «2» أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِينَا كَفَّرُوا شِيعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِيَّتِنَا وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِيرَ اعْتَقَدُوهُ فِينَا وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏ابن بابویه, عیون اخبار الرضا علیه السلام, ج 1 ص 304.

[19] خویی, صراط النجاة (المحشی), ج 1 ص 477.

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36552615       عدد زيارات اليوم : 19786