ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: آیا آیة الکرسی همان آیهی 255 سورهی بقره است؟ چرا علماء، دو آیهی بعدی را تا «هم فیها خالدون» به آن اضافه کردند؟
جواب:
علماء دربارهی انتهای آیة الکرسی اختلاف نظر دارند. البته همهی مسلمین، ابتدای آیة الکرسی را، همان آغاز آیهی 255 سورهی بقره میدانند یعنی:«الله لا اله الا هو الحی القیوم». بین علمای شیعه و سنی، معروف است که انتهای آیة الکرسی، آخر همان آیهی 255 است یعنی «و هو العلی العظیم».
برخی از علماء معتقدند انتهای آیة الکرسی، آخر آیهی 257 سورهی بقره است یعنی «هم فیها خالدون». بسیاری از علماء از باب احتیاط، چنین نظری میدهند. زیرا آیة الکرسی مُرَدَّد بین آیهی 255 و دو آیهی پس از آن یعنی 256 و 257 است و از باب احتیاط و برای اینکه یقین حاصل شود مکلف، به وظیفهی خود عمل کرده است – وظیفهی استحبابیاش مانند نماز شب اول قبر – دو آیهی دیگر هم خوانده میشود.
دلیل این تردید، وجود برخی از روایات درباره برخی از اعمال مانند نماز روز مباهله است. در این روایات، آمده است که آیه الکرسی و دو آیهی پس از آن خوانده شود. همین باعث شده برخی از علماء احتمال دهند که دستور به خواندن دو آیهی 256 و 257، به این دلیل است آیة الکرسی، از مجموع سه آیهی 255 و 256 و 257 تشکیل شده و در قرآنِ مکتوب در دستانِ ما، به صورت صحیح وارد نشده است. لذا امام علیهالسلام در آن روایت میخواهد مومنین را به ضرورت خواندن دو آیهی دیگر راهنمایی کند تا قرائت آیة الکرسی توسط آنها محقق شود. درمقابل این روایات، احادیث دیگری هم وجود دارد که درآنها هیچ اشارهای به این احتمال، نشده است. شاید آنچه در این روایات، مستحب شمرده میشود خواندن آیة الکرسی تا «و هو العلی العظیم» است که البته خواندن دو آیهی بعد از آن نیز مستحب شمرده شده است؛ هیچ ضرورتی هم وجود ندارد که دو آیهی 256 و 257 را از جزوِ آیة الکرسی بدانیم. این روایات، تاکید میکنند که آیة الکرسی همان آیهی 255 سورهی بقره است و نه بیشتر. علاوه بر ذکر این مطلب در برخی روایات، احادیث دیگری هم هستند که به آنها از دو آیهی 256 و 257، به «بعدها»[2] تعبیر شده است. یعنی این دو آیه، بعد از آیة الکرسی هستند. لذا نظر درست، همان نظر آیة الله خویی است که معتقد است هیچ نص دینیِ معتبری دربارهی تعیین محدودهی آیة الکرسی بر خلاف آنچه که الآن در قرآن مشاهده میکنیم وجود ندارد.
مهمترین روایاتی که در اینجا مطرح میشوند از این قرار است:
مرحوم کلینی در کتاب کافی از امام کاظم علیهالسلام نقل میکند که ایشان چنین قرائت فرمود: «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ.»[3]
سند این روایت، مشکل دارد هم از جهت محمد بن سنان و هم از جهت محمد بن خالد البرقی و نیز ابی جریر القمی. علاوه بر اینکه در این روایت، به انتهای آیة الکرسی اشاره نشده است؛ بلکه آیة الکرسی را به گونهای متفاوت از آنچه در قرآن امروزی وجود دارد بیان میکند. با این وصف، روایت فوق دلالت بر تحریف در قرآن میکند. شاید به دلیل همین اشکال ها، سید علی خان مدنی در کتاب «ریاض السالکین» دربارهی این روایت مینویسد:«روایت مذکور را مرحوم کلینی در کتابِ روضهی کافی از علی بن ابراهیم با سند دیگر از امام کاظم علیهالسلام نقل میکند که این سند، ضعیف است».[4]
- این روایت را نیز کلینی از محمد بن خالد از حمزه بن عبید از اسماعیل بن عباد نقل میکند که امام صادق علیهالسلام فرمود:«و لایحیطون بشیء من علمه الا بما شاء الله؛ آخر آن عبارت است از «و هو العلی العظیم و الحمدلله رب العالمین» و دو آیهی بعد از آن».[5]
این روایت علاوه بر اینکه احتمالا بر تحریف قرآن دلالت میکند – زیرا «و الحمد لله رب العالمین» را اضافه کرده – این را نیز اثبات میکند که دو آیه 256 و 257 هم باید خوانده شود. معلوم نیست این روایت در مقام تعیین آیة الکرسی است و یا اینکه در مقام بیان یک نماز مشخص و اذکار مستحبیِ آن – که مثلا آیة الکرسی و دو آیهی بعدی است – میباشد. لذا این روایت، دلالت مشخصی ندارد و نمیتواند آنچه در پی آن هستیم را اثبات کند.
اما سند این روایت نیز مشکل دارد. وضعیت محمد بن خالد البرقی – قطع نظر از راویان پیش از وی – مورد اشکال است. علاوه بر این، حمزة بن عبید نیز مجهول و ناشناخته میباشد و راهی برای توثیق اسماعیل بن عبّاد هم وجود ندارد مگر بنا بر نظریهی تفسیر قمّی که البته آن را قبول نداریم.
- از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمود:«علی بن الحسین علیهالسلام با تاکید قسم میخورد که اگر کسی آیة الکرسی را قبل از زوال شمس، هفتاد مرتبه بخواند به گونهای که آخرین آیة الکرسی مقارن با زوال شمس باشد خداوند متعال گناهان پیشین و پسین وی را میآمرزد و اگر در همان سال بمیرد مورد غفران الهی واقع شده و مورد محاسبه واقع نمیشود: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ إِلَى قَوْلِهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُون».[6]
این، همان روایتی است که قسمتی از آن را کلینی در روضهی کافی نقل کرد و بر انتهای آیة الکرسی دلالت میکند. این روایت – علاوه بر آنچه گذشت – سندی ندارد. نمیدانیم صاحب کتاب العروس، طریق و سندی به امام صادق علیهالسلام دارد یا خیر. محدث نوری – که غالبا اسانید را ذکر میکند – و نیز علامه مجلسی، طریق صاحبِ کتاب العروس به امام علیهالسلام را ذکر نکردهاند. لذا نمیتوان به این روایت اعتنا کرد.
- شیخ طوسی دربارهی اعمال روز مباهله میگوید:«از امام صادق علیهالسلام روایت شده که ایشان فرمود: هر کس در این روز، نیم ساعت قبل از زوال، دو رکعت نماز به عنوان تشکر از خداوند بابت نعمت هایی که به او داده بخواند و در هر رکعت سورهی حمد را یک مرتبه و سورهی توحید را ده مرتبه و آیة الکرسی را ده بار تا «هم فیها خالدون» و نیز سورهی قدر را ده مرتبه بخواند گویا در نزد خداوند، صد هزار حج و صد هزار عمره به جای آورده است و هیچ حاجتی دنیوی و اخروی از خداوند متعال نخواهد مگر اینکه برآورده شود».[7] عینِ همین نماز برای روز غدیر نیز توصیه شده است.
این روایت برای تعیین آخر آیة الکرسی بیشتر به کار میآید هر چند این احتمال در آن وجود دارد که منظور، قرائت آیة الکرسی حتی با دو آیهی بعدش باشد. در هر صورت، این روایت، سند ندارد و شیخ طوسی به جای نقل سند، میفرماید «روایت شده … » لذا اعتماد به این روایت سخت است.
- شیخ صدوق در کتاب ثواب الاعمال، از محمد بن علی بن ماجیلویه نقل میکند که وی از محمد بن یحیی العطار از محمد بن احمد از حسن بن الحسین اللولوی از معاذ از عمرو بن جمیع شنید که او به صورت مرفوع از امام سجاد علیهالسلام چنین نقل میکند که ایشان فرمود:«پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید هر کس چهار آیه از اول سورهی بقره، آیة الکرسی و دو آیهی بعد از آن و نیز سه آیهی آخر سورهی بقره را بخواند در جان و مال او هیچ ضرری وارد نشود و قرآن را فراموش نکند و شیطان به او نزدیک نگردد».[8]
این روایت به صورت واضحی دلالت میکند – همانطور که قبلا گفتیم – بر اینکه دو آیهی 256 و 257، جزو آیت الکرسی نیستند و به همین دلیل در روایت از این دو آیه، تعبیر به «بعدَها» شده است. علاوه بر اینکه روایت فوق، مرفوع است و راوی یا راویانِ بین عمرو بن جمیع و امام سجاد علیه السلام، ذکر نشده و همچنین خودِ عمرو بن جمیع نیز توسط نجاشی و شیخ طوسی، تضعیف شده است.[9]
آنچه گفته شد مهمترین روایات مرتبط به تعیین محدودهی آیة الکرسی بود. بعد از بررسی آنها و تجزیه و تحلیل محتوایی و سند هر یک به تنهایی، متوجه میشویم که اطمینان به صدور این روایات و تعیین «و هم فیها خالدون» به عنوان انتهای آیة الکرسی سخت خواهد بود. زیرا فقط روایت سوم و چهارم بر این مطلب دلالت میکند در حالی که روایت دوم و پنجم با آنها – قطع نظر از قرائن خارجی – در تعارض است. با این وصف، چگونه میتوان به این دو روایت – یعنی روایت سوم و چهارم – که چنین وضعیتی دارند اطمینان پیدا کرد؟ البته اگر کسی میخواهد احتیاط کند مانعی نیست به شرط اینکه دو آیهی 256 و 257 را به عنوان آیة الکرسی به خداوند متعال نسبت ندهد. در هنگام تردید نسبت به انتهای آیة الکرسی، اصل این است که بگوییم همان مقدار کم – یعنی فقط آیهی 255 – قطعا جزوِ آیة الکرسی است ولی در مقدار بیشتر – آیات 256 و 257 – شک میکنیم که آیا جزء آیة الکرسی است یا خیر؟ در اینجا اصل بر این است که جزو آیة الکرسی نیست. پس قدر متیقن آیة الکرسی همان آیهی اول است و دلیلی هم بر وجود تحریف در این آیهی شریفه به هیچ عنوان وجود ندارد.
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 2 سوال 271.
[2] . یعنی بعد از آیة الکرسی
[3] «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الْقُمِّيِّ وَ هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ فِي نُسْخَةٍ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ.» کلینی, الکافی, ج 8 ص 289.
[4] كبير مدنى, رياض السالكين في شرح صحيفة سيّد الساجدين, ج 7 ص 428.
[5] کلینی, الکافی, ج 8 ص 290.
[6] نوری, مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل, ج 6 ص 116; مجلسی, بحار الأنوار, ج 86 ص 356 به نقل از العروس.
[7] الطوسی, مصباح المتهجد, 758 و 759; حر عاملی, وسائل الشیعة, ج 8 ص 171.
[8] ابن بابویه, ثواب الاعمال و عقاب الاعمال, 104.
[9] النجاشی, رجال النجاشی, 288; الطوسی, فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنّفين و أصحاب الأصول, 1420, 251.