• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
اشکالات حدیث کساء 2021-11-30 2021-11-30 0 960

اشکالات حدیث کساء

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: آیا حدیث کساء، صحیح است؟ آیا مضمونِ این حدیث – در برخی از فقراتِ آن – با ویژگی‌های توحید منافات ندارد؟ مانند:«و عزّتي و جلالي إنّي ما خلقت سماء مبنيّة و لا أرضا مدحيّة، و لا قمرا منيرا، و لا شمسا مضيئة، و لا فلكا يدور، و لا بحرا يجري، و لا فلكا تسري، إلّا لأجلكم‏ و محبّتكم‏».[2] همچنین اجازه‌ی جبریل از رسول الله صلی الله علیه و آله بعد از اینکه از خداوند متعال، اجازه گرفته است؛ آیا واقعا ممکن است پیامبر، جبرئیل را رد کند با اینکه خداوند به جبرئیل اجازه داده است؟

جواب: قطع نظر از صحت یا عدم صحت این حدیث[3] باید بگویم عبارتی که در متن سوال به آن اشاره کردید منافاتی با توحید ندارد. اگر خداوند، خلائق را خلق کند تا او را عبادت نمایند آیا این، منافاتی با توحید دارد؟ هرگز؛ اینکه خلقِ مخلوقات به خاطر برترین بندگان و متقیان – به صورت مطلق – باشد چه منافاتی با توحید دارد؟ آیا چنین چیزی باعث می‌شود انسان به دو واجب الوجود و یا دو خالق و یا دو مُدَبِّر برای عالَم هستی، اعتقاد پیدا کند و یا موجبِ پرستش کسی غیر از خداوند – و کلاً اعتقاداتی از این دست که منافات با توحید در اعتقاد و یا سلوک دارد – می‌شود؟

البته در اینجا باید بین دو چیز تفکیک کرد:

  1. اینکه بگوییم این جمله، صحیح نیست و موافق با دیگر نصوص دینی – از قرآن و سنت – نمی‌باشد و این خود، یک بحث است.
  2. و اینکه بگوییم این جمله، با توحید منافات دارد و این، بحثی دیگر است.

به همین دلیل است که بارها گفته‌ایم که خطای اعتقادی، مساوی با شرک و کفر نیست. واقعا برای من، واضح نیست که جمله‌ی فوق، با اصول توحید، تنافی داشته باشد؛ همان اصولی که انبیاء آنها را آورده‌اند و قرآن کریم بر آن تصریح می‌کند. اما آیا این جمله، با واقعیت و نصوص قرآن و … در غیر از مساله‌ی توحید و شرک، منافات دارد یا خیر؟ این یک موضوع دیگری است که بحث مستقلی را می‌طلبد.

اما اینکه جبرئیل بعد از اجازه گرفتن از خداوند متعال، یک بار دیگر از پیامبر اجازه می‌گیرد؛ چنین چیزی هم به نظر نمی‌رسد مشکلی داشته باشد. کار جبرئیل به معنای این نیست که پیامبر صلی الله علیه و آله، بعد از تحقق اذن الهی به جبرئیل، اجازه نمی‌دهد؛ بلکه بدین معناست که کمالِ رعایتِ ادب، اقتضا می‌کند که از پیامبر نیز اجازه گرفته شود؛ علی رغم اینکه برای جبرئیل جایز بود – بدون این اجازه‌ی دوم – داخل شود اما باز هم رعایتِ ادب، اقتضا می‌کرد از پیامبر اجازه بگیرد. الآن شما، می‌توانید داخل مکان‌های مقدس شوید ولی در عین حال، نصوص و تابلوهایی وجود دارد که در ورودیِ این مکان ها، نصب شده‌اند و شما را به خواندنِ «اذنِ دخول» و اجازه گرفتن، دعوت می‌کنند. این کار، فقط رعایت نوعی ادب است و نه بیشتر. همچنین برخی از فقهاء معتقدند اجازه‌ی دخترِ رشیده – که به حد بلوغ عقلی و استقلالِ اجتماعی کامل از والدینش رسیده – از پدرش برای ازدواج، مستحب است آنهم به خاطر رعایت ادب در برابرِ او. با اینکه چنین زنی می‌تواند بدونِ اجازه‌ی پدرش ازدواج کند. برخی از فقهاء هم معتقدند مستحب است فرزند هنگامِ سفر برای طلبِ علم، از پدرش اجازه بگیرد با اینکه خداوند به او اجازه‌ی چنین سفری داده و پدر، حق و حقوقی در این رابطه بر فرزندش ندارد.

پس این اجازه، نوعی رعایت ادب است در محضر رسول الله صلی الله علیه و آله. به نظر من، اشکالی در کارِ جبرئیل دیده نمی‌شود؛ علاوه بر اینکه هیچ منافاتی با مسائل اعتقادی و یا توحیدی هم ندارد. این مساله در عرف و سیره‌ی آدمها نیز وجود دارد. به عنوان مثال وقتی رئیس جمهور، شما را برای تصدی شئونِ فلان منطقه – مثلا به عنوانِ استاندار – می‌فرستد طبیعی است که ادب اقتضا می‌کند شما به منزل و یا دفترِ استاندارِ قبلی بروید تا فرمانِ کتبیِ رئیس جمهور را به وی داده و از او اجازه – ولو به صورت صوری – بگیرید. اینها مسائلی هستند که بین انسان‌ها بسیار اتفاق می‌افتد و نشان دهنده‌ی یک رویه‌ی اخلاقی و رفتارِ مودبانه و زیباست. لذا احتمالِ این کار در حدیث کساء، بسیار زیاد است و همین احتمالِ زیاد، کافی است تا اشکالِ شما از این قسمتِ حدیث، مرتفع گردد؛ زیرا آنچه در حدیث اتفاق افتاده، فعل جبرئیل است و فعل، یک دلیلِ صامت می‌باشد و احتمالات متعددی درباره‌ی آن مطرح می‌گردد. هر احتمالی که بیشتر از بقیه، قریب به ذهن بود آن را قبول می‌کنیم به این شرط که منافاتِ با ظاهر حدیث و یا قرائن متصل و منفصلِ آن نداشته باشد.

آیت الله سید صادق روحانی در توجیه این جمله چنین می‌گوید:

«شاید علتِ اذنِ دوباره‌ی جبرئیل – بعد از اینکه از خداوند متعال اجازه گرفته بود – این باشد که حضور در زیرِ کساء، مرتبه‌ای است که مختص به محمد و آلِ او علیهم السلام می‌باشد و جبرئیل با وجودِ عظمت و علوّ مرتبه‌ای که دارد فکر نمی‌کرد که به این مرتبه نائل آید. به همین دلیل دوباره اجازه گرفت تا اینکه یقین کند به این مرتبه رسیده است. همچنین احتمال دارد کار جبرئیل بدین خاطر باشد که اذنِ الهی، به شکل طولی، معلّق بر اذن پیامبر صلی الله علیه و آله است و لذا بر جبرئیل لازم است تا دوباره از پیامبر خدا اجازه بگیرد؛ زیرا اذن خداوند، معلّق بر اذن رسولش است».

دو اشکال درباره‌ی مطالب فوق ممکن است مطرح شود:

  1. هیچ شاهدِ عرفی برای اثباتِ این فرضیه‌ها وجود ندارد؛ رَوَندِ طبیعیِ اشیاء نیز، با فرضیه‌های فوق، منسجم و سازگار نیست. حتی این فرضیه‌ها، اشکالاتِ مضمونی داشته و از تکلّفِ زائد[4] رنج می‌برند. اگر خداوند متعال به جبرئیل، اجازه داده است به چه دلیلی برای جبرئیل – بعد از اجازه‌ی خداوند – یقین حاصل نمی‌شود؟ چرا برای رسیدن به یقین، از افرادِ دیگری که زیر کساء قرار داشتند، اجازه نگرفت؟ آیا قولِ پیامبر بیش از قولِ خداوند متعال، باعث حصولِ یقین می‌شود؟
  2. این فرضیه که اذن الهی، معلق بر اذن نبوی است بر خلاف ظاهر حدیث است. کلمه‌ی «نعم» که در پاسخ خداوند به جبرئیل وارد شده تعلیقی ندارد و ظاهرِ آن، اذن مطلق است. لذا اینکه اجازه گرفتنِ جبرئیل از پیامبر را بر این معنی حمل کنیم که اذنِ اول، معلق بوده است بر خلاف ظاهر حدیث می‌باشد. علاوه بر اینکه دخولِ جبرئیل در کساء، یک مساله‌ی شخصی و متعلق به پیامبر نبوده تا بگوییم خداوند اجازه‌ی داخل شدن در آن را به پیامبرش سپرده است. بلکه دخول در کساء مساله‌ای است مرتبط با شئونِ عالی و تکوینیِ عالَم. لذا اگر سپردنِ اختیارِ این مساله به پیامبر صلی الله علیه و آله، از باب احترام به ایشان و تقدیر از منزلت ایشان و مطالبه از دیگران جهتِ رعایت ادب در برابر او نباشد – کما اینکه در عرف و تاریخ و شریعت، نظائر این حالت‌ها یافت می‌شود – در این صورت چنین کاری،[5] بدونِ وجود قرائن و شواهدی بر آن، نامفهوم و مبهم خواهد شد.

بنابراین، دو اشکالی که در سوالِ خود به آنها اشاره کردید – با توجه به این زوایا و ابعاد[6] – صحیح نبوده و نمی‌توان آنها را به عنوان اشکال، بر حدیث کساء – بر اساس نسخه‌ی رایج آن در کتاب مفاتیح الجنان – وارد دانست. اما بررسیِ اصلِ این حدیث به همین نسخه‌ی کنونی‌اش،نیازمند بحثِ مفصلِ دیگری است تا مصادر و اسانید و فقرات و مناقشاتِ متنیِ آن را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد.

[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 5 سوال 711.

[2] . به عزت و جلال خودم، من آسمان و زمین و ماه و خورشید و فلک و دریا و … را خلق نکردم مگر به خاطر شما و محبت شما.

[3] . منظورم به همین شکلی است که در نسخه‌ی چاپ شده از مفاتیح الجنان امروزه می‌بینیم. هر چند این شکلِ دعا، به کتاب مفاتیح الجنان اضافه شده است و همانطور که معروف است در خودِ کتابِ اصلیِ مفاتیح الجنان وجود نداشت. درباره‌ی این مطلب به شکل مفصل در جای دیگری، بحث می‌کنیم به امید خداوند.

[4] . منظور از تکلف زائد و یا مئونه‌ی زائد در یک معنی، این است که انسان برای رسیدن به آن معنی، نیازمند قرائن و شواهدی بیش آنچه در دست دارد می‌باشد و به تعبیرِ دیگر، متنِ مقابل انسان، به تنهایی نمی‌تواند آن معنی را به ذهن متبادر کند زیرا آن معنی برای اثباتِ خود، بیشتر از آن متن را نیاز دارد. (مترجم)

[5] . یعنی سپردن اختیارِ دخول در کساء که امری مرتبت با شئون تکوینی عالم است به پیامبر صلی الله علیه و آله (مترجم)

[6] . یعنی مساله‌ی شرک و توحید (مترجم)

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36592346       عدد زيارات اليوم : 18743