حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: سوالی دربارهی برخی مسائل مرتبط با استخاره دارم که بین مومنین رواج یافته تا جایی که بیشتر شئون آنها را تحت تاثیر خویش قرار داده است. میدانم که استخاره، عبارت است از طلب خیر و راهنماییِ خداوند متعال؛ و اینکه استخاره آخرین چیزی است که مومن بعد از مشورت و جستجو، به آن پناه میبرد. اما سوالی که به پاسخ آن نرسیدم این است که آیا در استخاره، هنگامِ گشودن قرآن و یا انتخاب مقداری از دانههای تسبیح، یک امر متافیزیکی و غیبی اتفاق میافتد؟ آیا در استخاره با یک معجزهی الهی مواجهیم که – به خاطرِ منفعتِ ما – از انجامِ کار به سمتِ نهی از آن و یا بر عکس حرکت میکند؟ لطفا این سوال را با عمق مناسب و شفاف پاسخ دهید. متشکرم.
جواب: استخاره دو نوعِ اساسی دارد که تمام استخاره ها، در ذیل آنها قرار میگیرد:
نوع اول: استخارهی دعائی:
مقصود از این استخاره، خودِ دعاست و این نوع استخاره، در روایاتِ دینیِ بسیاری وارد شده که از نظرِ علماء، مُوَثَّق و مورد اعتماد هستند. این نصوص دلالت میکند بر اینکه خوب است انسان قبل از انجام هر کاری – همچون تجارت و زراعت و صناعت و سفر و یا ازدواج و … – در برابر خداوند متعال دو رکعت نماز خوانده و با دعا از او بخواهد که آنچه خیر است را در کاری که پیش رو دارد قرار دهد و یا اینکه وی را در انتخابِ کاری که خیر و نیکوست موفق دارد و یا اینکه کار خیر را در آنچه میخواهد انجام دهد آسان گرداند. در اینجا دعا جهتِ مقدر شدن خیر برای شما و یا توفیقِ شناختنِ خیر و نفع و یا قرار دادن خیر در کار شما، همان استخاره است. این، همان معنای لغوی استخاره است که به معنی طلب خیر میباشد.
کسی در این معنی از استخاره و وجودِ آن در شرع مقدس، مناقشه ای ندارد و میتوان همین معنی را قدر متیقنِ همهی روایاتِ عامی دانست که از ضرورت استخاره سخن میگویند؛ حتی این معنی، با دلالت لغویِ استخاره که نیازی هم به قرینهی اضافی ندارد، منسجم و سازگار است. این نوع استخاره، بین همهی علمای اسلام، مورد اتفاق است و آیات و احادیثی که انسان را تشویق به دعا در هر حالی میکنند نیز این معنی را تایید مینمایند.
نوع دوم: استخارهی استشاری:
مقصود از این استخاره، این است که دقیقا همچون استخارهی دعایی، با دعا، رو به سوی خداوند متعال آوریم ولی با این تفاوت که در این توجه به سوی خداوند، میخواهیم خیر و شر و حُسن و قبحِ کاری که در صدد انجامش هستیم را بدانیم. شما خداوند را میخوانید تا خیر را به شما نشان دهد تا بر انجامِ آن اقدام کنید و یا شر را نشان دهد تا آن را ترک کنید؛ سپس به انجامِ یک کارِ خاص اقدام میکنید – همچون تعیین تصادفی مقادی دانهی تسبیح – تا به وسیلهی آن به خیر، رهنمون گردید؛ گویا پاسخ شما داده شده و خداوند خیر و یا شر را در کاری که مد نظر قرار دارید نشان داده است.
این استخاره، استخارهی استشاری یا مشورتی نامیده شده زیرا نوعی مشورت با خداوند متعال است. شما از خداوند طلب مشورت میکنید تا نظرش را به شما نشان دهد و او را میخوانید تا بفهمید نظرِ او در مورد فلان کار، چیست و پس از آن – مثلا – دانههای تسبیح را میگیرید؛ و این در واقع اشاره ای است به نظر خداوند متعال در آنچه که میخواهید انجام دهید و یا ترک کنید.
برخی از علماءِ اهل سنت – همچون شیخ محمود شلتوت – قائل به حرمت این استخاره بود و آن را همان «استسقامِ بالألزام»[2] میدانست که توسط قرآن کریم، از آن نهی شده است. ولی اثباتِ حرمت این استخاره، به نظر من، دشوار است.
استخارهی استشاری، به شش نوعِ اساسی تقسیم میشود:
- استخارهی با تسبیح و یا ریگ؛ این استخاره، چند شیوه دارد و تمام روایاتِ آن در قرنِ هفتم و پس از آن ظاهر شده است آنهم به دست سید بن طاوس حلی (664 هـ) در کتابِ «فتح الابواب». تمام این روایات – که بیش از دو یا سه روایت هم نیست – به شدت از نظر سندی، ضعیف هستند و تا آنجا که میدانم هیچ یک از فقهاء متقدم و یا محدثین – چه امامیه و چه اهل سنت – این نوع از استخاره را ذکر نکردند. لذا شهید اول در کتاب «ذکری» مینویسد: «این استخاره، در زمانهای پیشین، مشهور نبود … ».[3]
- استخاره با مصحف شریف: درباره این نوع از استخاره هم فقط یک روایت ضعیف – از نظر سندی – وارد شده است. این روایت در قرنهای اول که عصرِ مصادر و منابع حدیثی است ظاهر شده است. روایات دیگری هم از زمان ابن طاوس به بعد ظاهر شده که همهی آنها از نظر سندی، ضعیف هستند. برخی از علماء با توجه به نهی از تفأل به قرآن، در استخاره با قرآن، اشکال میکنند؛ اما این اشکال درست نیست زیرا استخاره، با تفأل فرق میکند علاوه بر اینکه روایت نهی از تفأل نیز از نظر سندی ضعیف است.
- استخارهی پرندگان: قدیمی ترین منبع برای این استخاره، کتاب کشکول شیخ یوسف بحرانی (1186 هـ) است. وی در کتابِ مذکور، این استخاره را از یکی از علماء نقل میکند و اساسا نه سندی دارد و نه به منبع و مصدری ارجاع میدهد؛ حتی از سخنان سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه چنین فهمیده میشود که این استخاره، نوعی، حیله و شعبده بازی است.[4]
می توان گفت این سه استخاره، در شش قرن اول هجری، مهجور و ناشناخته بود و علماء نه آنها را ذکر کردند و نه از آنها استفاده نمودند و همچنین عادت رایج بین مسلمین – حتی امامیه – نیز نبوده اند.
- استخارهی رقاع و ذات الرقاع(یا قرعه یا بنادق): درباره این نوع استخاره، نزدیک ده روایت وجود دارد که هفت روایت، به زمان ابن طاوس و پس از وی بر میگردد و سه روایت دیگر هم به قبل از زمان ابن طاوس برمی گردد. همهی این روایات، از نظر سندی، ضعیف هستند. برخی از علماء سعی کردند تا سندهای آنها را تصحیح نمایند ولی این تلاشها – تا آنجا که من فهمیدم – حتی بر مبنای نظریاتِ مشهور در علم رجال، تلاشهای موفقی نبود. این استخاره، همانی است که سید ابن طاوس از آن دفاع میکند و آن را بهترین و مهمترین استخاره برمی شمارد و قصهها و حکایتهای عجیب و غریبی دربارهی آن نقل میکند.
این استخاره در کلمات ابن ادریس حلی (598 هـ) مورد انتقاد واقع شده است. ابن ادریس و محقق حلی (676 هـ) روایاتِ این استخاره را شاذ و مهجور میدانند. در عبارتی از شیخ مفید نیز به این نکته اشاره شده است؛ هر چند در صحتِ انتسابِ آن عبارت به خودِ شیخ مفید نیز مناقشاتی وجود دارد. همچنین برخی از متاخرین همچون شهید سید محمد صدر نیز در این استخاره مناقشه کرده و آن را قبول ندارد. لذا بر اساس قواعد علمی در حجت خبر ثقه و یا حجیتِ خبرِ مورد اطمینان و وثوق، واقعا به سختی میتوان نسبت به ثبوتِ هر کدام از استخارههای پیشین، مطمئن شد.
- استخارهی قلب: یعنی انسان به کمک دعا، رو به سوی خداوند متعال آورد تا وی را راهنمایی کند و سپس به خطوراتِ قلبی اش توجه کرده و بر اساس آن عمل کند؛ چون در این خطوراتِ قلبی، خیر و صلاح نهفته است. روایاتی دربارهی این نوع استخاره وارد شده که برخی از آنها از نظر سندی، صحیح هستند.
- استخارهی استشاره ای: یعنی با دعا به سوی خداوند متعال روی آورده تا خیر و صلاح را به انسان الهام کند و پس از آن به مشورت با دیگران پرداخته و نصیحت و خیرخواهی آنها را قبول کند که در برخی از این نصایح، خیر و صلاح نهفته است و به وسیلهی آراء و پیشنهاداتِ آنها، به دنبالِ راهنمایی باشد. دو روایت دربارهی این نوع استخاره وارد شده که یکی از آنها از نظر سندی، صحیح است و با توجه به روایاتی که از یک سو، تشویق به دعا میکنند و از سوی دیگر، تشویق به مشورت مینمایند نیز تقویت میشود.
با توجه به مطالب فوق، میتوان گفت از مجموعِ روایاتِ مرتبط با استخاره، فقط روایاتِ استخارهی دعایی و نیز استخارهی قلب و استخارهی استشاره، صحیح هستند اما روایاتِ مرتبط با استخارهی با تسبیح و ریگ و پرندگان و رقاع و بنادق و قرآن، از نظر سندی، ضعیف هستند؛ هر چند در طولِ سدههای اخیر – و بلکه دهههای اخیر – مشهور شده اند.
به همین دلیل برخی از متاخرین تلاش کردند این استخارهها را با ادلهی عام – همچون عموماتِ ادلهی دعا و یا عمومات ادلهی قرعه – تقویت و تایید کنند ولی این تایید، قابل مناقشه است و در جایِ خودش، متذکر آن شده ایم. مشکل اصلی، دعای موجود در ضمن استخاره نیست[5] بلکه مشکل، در ترتیب اثر عملی بر این نوع استخاره هاست؛ مشکل در ادعایِ کاشفیت این استخاره ها، از واقعیت خارجی است و … .
شاید به دلیلِ همین مطالبِ فوق، در استفتاءات آیت الله تبریزی چنین آمده است:
«کدام یک از اقسامِ استخاره، ثابت و درست است؟ آیت الله تبریزی: استحباب استخاره، ثابت نیست؛ هر چند روایتی دربارهی آن هست و البته مُجَرَّب میباشد و اگر به وسیلهی قرآن – هنگامِ تحیرِ شخص – انجام شود ذیل عنوان مشوت با خداوند قرار میگیرد. و الله العالم».[6]
همچنین در استفتائی واضح از آیت الله سیستانی چنین آمده است:
«آیا استخاره به همین شیوهی رایجِ کنونی، از نظر شرعی مطلوب و ثابت است؟ آیا تکرار استخاره با صدقه دادن – به منظورِ رسیدن به جوابی که مورد نظر شخص است – ضرری دارد؟ جواب: از روی رجاء، میتوان هنگام تحیر و رجحان نیافتنِ یکی از اطرافِ مورد نظر، بعد از تامل و مشورت، استخاره کرد؛ تکرار استخاره صحیح نیست مگر اینکه موضوعِ مورد استخاره عوض شود و البته یکی از راههای تغییرِ موضوع، صدقه دادن به برخی از اموال است».[7]
قیدِ «رجاءً» در استفتای فوق، بدین معنی است که استخاره از نظر آیت الله سیستانی، ثابت نیست.
اما دربارهی وجودِ یک تاثیر غیبی و دخالت آن در هنگامِ گرفتنِ مقداری از دانههای تسبیح، باید بگویم کسانی همچون شهید سید محمد صدر (الصدر الثاني) رضوان الله تعالی علیه، از این موضوع سخن گفته و مایل هستند وقوع چنین اتفاقی را بپذیرند؛ ولی یقین به چنین چیزی، سخت است و دلیلی هم وجود ندارد که ثابت کند چنین اتفاقی در تمام حالات مورد استخاره، رخ میدهد. هر چند با توجه به مسالهی اجابتِ خداوند به دعاهای بندگان – ولو با دخالت غیبی – وقوع چنین اتفاقی، ممکن است.
[1] حب الله, ج 2 سوال 330 با کمی تصرف در عنوان سوال.
[2] . استسقام بالالزام نوعی قمار در عصر جاهلیت بود و اسلام در آیهی 3 از سورهی مائده آن را حرام نموده است. منظور از آن این است که در عصر جاهلی هنگامی که قصد انجامِ کاری را داشتند سه عدد چوبهی تیر انتخاب میکردند که بر روی یکی از آنها نوشته شده بود: «امرنی ربی» یعنی خدای من، مرا بدین کار امر نموده. و بر روی یکی دیگر نوشته شده بود «نهانی ربی» یعنی خدای من مرا از این کار نهی نموده و بر روی سوی نوشته شده بود «غفل» یعنی پنهان. سپس هر کدام از این تیرها بیرون میآمد بر اساس آن عمل میکردند. برخی هم گفته اند معنی استسقام با ازلام آن است که با شتری خاص، به نصیبهای مختلف، قمار میکردند.
[3] عاملی شهید اول, ذکری الشیعة فی احکام الشریعة, ج 4 ص 269.
الامین, اعیان الشیعة, ج 2 ص 595.
[5] . تا با روایاتی که تشویق به دعا میکنند این مشکل را کنیم. (مترجم)
[6] تبریزی, صراط النجاة, s.v 1 ص 553.
[7] “متفرقات – الفقه للمغتربين – موقع مكتب سماحة المرجع الديني الأعلى السيد علي الحسيني السيستاني (دام ظله).”