حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: از امام صادق علیه السلام روایت شده که ایشان فرمودند: «رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً يُصَلِّيهَا أَعْزَب»[2] آیا این حدیث از نظر سندی، صحیح است؟ آیا این برتری، با قطع نظر از نوع عبادت است؟ همچنین حدیث دیگری نیز وجود دارد که میگوید: «تفکر ساعة خیر من عبادة سبعین سنة»؛ این روایت شامل شخص متاهل و مجرد میشود مگر اینکه بگوییم وقتی نوعیتِ عبادت یکی باشد آنگاه، عبادتِ شخص متاهل، برتری دارد. آیا تفسیر فوق بدین معنی است که اگر شخصی چهار بار ازدواج کند و همسران متعدد داشته باشد – با توجه به مستحب بودن تعدد زوجات در نزد برخی از فقهاء – باید عدد هفتاد را در چهار ضرب کنیم؟
جواب:
اولا این حدیث که نماز شخص متاهل برتر از هفتاد نماز انسان مجرد است با چند طریق و سند روایت شده است که برخی از آنها صحیح است مانند روایتی که در کتاب الکافی – ج 5 ص 328 – آمده است.
ثانیا مقصود از این حدیث، بیان یکی از ابعادِ تفضیل و برتری است به این معنی که اگر نماز انسان متاهل و انسان مجرد در تمام جهات با هم مساوی باشند در این صورت نماز انسان متاهل، هفتاد مرتبه برتر از شخص مجرد است؛ لذا منظور روایت فوق این نیست که نماز شخصی که فاسق است و در نماز تمرکز ندارد ولی چون متاهل است از نماز پیامبری که ازدواج نکرده و حضور قلب نماز میخواند برتر است!!
ثالثا ظاهر حدیث فوق، بیان این نکته است که خارج شدن از حالت تجرد، فضیلت دارد. لذا این حدیث در صدد بیانِ تمایز بین نماز شخص مجرد و اصلِ تأهل و ازدواج است نه اینکه در صدد بیان یک قاعده در هر ازدواجی باشد ولو آن ازدواج، حد فاصلِ میان تجرد و تاهل نباشد مانند ازدواج دوبارهی کسی که همسر دارد؛ به همین دلیل من در مستحب بودن ازدواج دائمی برای بار دوم، شک دارم؛ زیرا ادلهی استحباب ازدواج و تشویق مردم به آن، ناظر به دعوت مردم برای خارج شدن از حالت عزب بودن و تجرد و وارد شدن به وضعیت تاهل و ازدواج است؛ و در این نکته، بین ازدواج با یک زن و ازدواج با دو یا سه یا چهار زن فرقی نیست. از طرف دیگر، روایت معتبری هم وجود ندارد که به صورت مستقیم، مردان را دعوت و تشویق به ازدواج دوم کند. امر و دستوری که در آیهی قرآن وارد شده – همان آیهای که بر تعدد زوجات دلالت میکند – فقط برای بیان جواز تعدد زوجات است نه استحباب آن. بحث دربارهی این مساله، در جای خودش آمده است.
البته اگر ازدواج دوم در قالب یک عنوان دیگر – همچون تکثیر نسل مسلمین – صورت بگیرد و ما هم این عنوان را با توجه به ادلهی شرعی، مستحب بدانیم در این صورت ممکن است قائل به استحباب ازدواج دوم و یا سوم و چهارم شویم.
لازم به ذکر است کسی همچون مرحوم اشتهاردی در کتابِ «مدارک العروة» قائل به کراهتِ ازدواج دوم است؛[3] ولی اثباتِ کراهت ازدواج دوم – به عنوانِ ازدواج دوم – هم مشکل است.
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 1 سوال 65.
[2] کلینی, الکافی, ج 5 ص 328.
[3] اشتهاردی, مدارک العروة, ج 2 ص 29.