حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: چقدر احتمال دارد یک راویِ مجهول و ناشناخته، در واقع، ثقه و مورد اعتماد باشد و در عین حال، در کتابهای رجالیِ متداول به خاطرِ غفلتِ مولفان، اسمش نیاید؟ چه بسا اسمش در کتابهای رجالیای باشد که به دست ما نرسیده است!
جواب:در اینجا چند صورت و فرضیه وجود دارد که باید آنها را از هم تفکیک نمود. زیرا وضعیتِ راویِ معروف با راویِ غیر معروف، یا راویانِ کتب اهل سنت با راویانِ کتب شیعه متفاوت است؛ همچنین راویای که اسمش ذکر شده ولی مجهول الحال است با راویای که اینگونه نیست متفاوت است. در اینجا به برخی نمونهها به عنوان مثال اشاره میکنم تا متوجه شویم که چگونه باید این موضوع را تحلیل کنیم و متوجه شویم که نباید این موضوع را با تمام حالاتش، با یک روش مورد مطالعه قرار دهیم؛ زیرا عناصرِ زیادی در این موضوع، دخیل هستند که میتوانند احتمالاتِ قویتر و دقیقتری پیش روی ما قرار دهند و نمیتوان انتظار داشت که چنین موضوعی، همیشه در حدِ احتمال ابتداییِ وثاقتِ راویِ مجهول – مثلا 50 درصد – باقی بماند بلکه گاهی این احتمال زیاد و گاهی کم میشود:
- این مساله، بین راویِ مذکور در نزد اهل سنت با راویِ مذکور در نزد شیعهی امامی فرق میکند. اگر در نزد اهل سنت، نام کسی ذکر شود ولی توثیق نگردد، در اینجا احتمالِ اینکه وی را واقعا توثیق کرده باشند بسیار کم خواهد بود؛ زیرا کتابهای اهل سنت که امروزه به دست ما رسیده، بسیار زیاد هستند و اکثر این کتابها متعهد بودند راویان را ارزیابی کنند و وثاقت و ضعفِ آنها را گزارش نمایند. لذا وقتی نام کسی را میبرند و هیچ کسی، وی را توثیق نمیکند عادتا بعید است که همهی آنها نسبت به توثیق آن شخص، غفلت کرده و یا دچار اشتباه شده باشند. در این حالت است که احتمالِ وثاقتِ واقعیِ این شخص، گاهی به پایین تر از 50 درصد سقوط میکند؛ زیرا اگر این شخص، ثقه بود حداقل در یکی از کتابها به وثاقت وی اشاره میشد.
اما اگر نام یک راوی در کتابهای قدیمی رجالِ شیعیان، بدون هیچ توثیقی ذکر شود در اینجا احتمالِ وثاقتِ واقعیِ او، بیش از احتمالِ وثاقتِ کسی است که در کتب اهل سنت – بدون ذکر وثاقت و یا ضعفش – ذکر شده است؛ زیرا تعدادِ کتابهای قدیمی رجال شیعه، زیاد نیست و آن مقداری هم که از بین رفته، کم نیست. همچنین اغلب این کتابها برای توثیق و تضعیف، نگاشته نشده است بلکه یا به شکلِ فهرست نویسی است – مانند فهرست نجاشی و فهرست شیخ طوسی – و یا به شکلِ طبقات است مانند طبقاتِ برقی و رجالِ طوسی و … ؛ البته به طور ضمنی در این کتابها، شاهد توثیق و تضعیف راویان نیز هستیم. حتی کتابهایی که متعهد به بیانِ احوالات راویان هستند به این تعهد عمل نکردهاند – مانند فهرست طوسی – و حتی احوالاتِ بسیاری از راویان را بیان نمیکنند که برخی از آنها یقینا ثقه هستند. به همین دلیل در حالتِ عادی، احتمالِ وثاقتِ این راوی – که نامش در کتب رجالی شیعه ذکر شده ولی توثیق یا تضعیف نشده است – 50 درصد است و البته با تتبع در روایات وی و بررسی آنها از طریقِ عرضهی بر قرآن یا سنتِ قطعی و یا عرضه بر احادیثِ راویانِ ثقه و مورد اعتماد، گاهی این احتمال زیاد میشود و گاهی کم.
- همچنین بین راویِ مهمل و مجهول الحال نیز باید تفکیک کرد. راویِ مهمل در تمامِ کتابهای رجالِ اهل سنت، به احتمال زیاد، یک شخصیتِ وهمی به ویژه با روایاتِ بسیار کم است. اما این احتمال دربارهی راویِ مهمل در کتابهای شیعه، نسبتا کاهش مییابد و البته از بین نمیرود؛ زیرا در کتابهای اصلیِ شیعه، یا فقط اسم شخصی ذکر میشود که روایاتیاز اهل بیت علیهم السلام دربارهی او آمده است مانند رجال کشی – که طبیعی است اهلبیت، متعرض همهی راویانی که از آنها نقل حدیث کردند نشدهاند – و یا فقط اسم کسی را ذکر میکنند که کتاب و مُصَنَّفی داشته باشد مانند فهرست طوسی و نجاشی؛ و البته اینجا هم طبیعی است که همهی راویان، کتاب و یا مصنف نداشته باشند. با این وصف، کتابی جامع در نزد متقدمین غیر از کتاب رجال طوسی باقی نمیماند و احتمال سهو و اشتباهِ وی – که یک نفر هم هست – احتمالِ معقولی است؛ مخصوصا با توجه به اینکه خطاهایی چند در این کتاب وجود دارد تا آنجا که از نظر آیت الله بروجردی، این کتاب، چکنویس است؛ لذا نبودنِ اسم یک راوی در کتابهای رجالیِ شیعه نیز ممکن است به خاطر وهمی بودنِ وی باشد اما میزان این امکان و احتمال، کمتر از همین وضعیت در کتب رجالی اهل سنت است. البته وثاقتِ چنین شخصی نیز، کمتر است؛ زیرا اینکه همهی علماء رجالی، نسبت به وی تجاهل کنند تاآنجا که حتی اسم وی را نیز ذکر نکنند – چه در نزد اهل سنت و چه در نزد شیعه – باعث میشود احتمالِ وثاقت وی اگر کمتر از 50 درصد نباشد، بیش از 50 درصد هم قابل تصور نباشد که البته این احتمال، تابعِ حجم روایاتِ او و نوع این روایات خواهد بود.
- اگر یک راوی، معروف باشد و همهی علماء رجالی نام وی را – بدون هیچگونه توثیقی – ذکر کنند، در این حالت احتمال توثیقِ این راوی،بیش از 50 درصد خواهد بود؛ زیرا احتمال دارد عدمِ توثیقِ وی از سوی علماءِ رجال، به خاطر این باشد که این راوی، شخصِ معروفی بوده و وثاقتش نیز واضح است لذا نیازی به توثیق نداشته است؛ البته باید نوعِ روایاتی که نقل کرده و شواهد و اطلاعاتِ دیگری که دربارهی او موجود است را نیز لحاظ کنیم.
اما اگر یک راوی، معروف نبود و یا روایاتِ زیادی را نقل نکرده بود در این صورت، احتمالِ اینکه علماءِ رجال، وی را توثیق کرده باشند کمتر است؛ زیرا این احتمال که «علماء رجال به خاطرِ معروف بودنِ این راوی، نسبت به توثیقِ او سکوت کردند»،در تعارض با معروف نبودنِ وی و یا عدمِ نقلِ روایاتِ زیاد از سوی اوست. وقتی احتمالِ توثیق چنین شخصی از سوی علماءِ رجال، مثلا 40 درصد باشد لازم است این مقدار را در کنارِ میزانِ احتمالِ درست بودنِ توثیقِ این شخص توسط علماءِ رجال، لحاظ کنیم. مثلا فرض میکنیم 40 درصد احتمال دارد که علماء رجال، این شخص را توثیق کرده باشند و 90 درصد احتمال دارد که نظر این علماءِ رجال، درست باشد؛ در این صورت، احتمالِ وثاقتِ این شخص از نظر ریاضی، کمتر از 40 درصد خواهد بود.
خلاصه اینکه تشخیص و تعیینِ درجات و اندازهی احتمالات در توثیقها و تضیعفها و مهمل گذاشتنِ وضعیتِ راوی، آنهم با توجه به عوامل و عناصرِ موثر در موضوع و محاسبهی آنها به شکل ریاضی و یا روشهایی شبیه آن، مسالهای به شدت پیچیده است و نیازمند تجمیعِ عواملِ متعددی در هر راوی است؛ عواملی همچون نوعِ روایاتی که نقل میکند و یا نوعِ کسانی که وی را توثیق میکنند و … . سخن در این رابطه، به درازا میکِشَد زیرا الآن در ذهنم بیش از ده صورت برای مساله، ترسیم شد که فعلا به همین سه مورد اکتفا میکنم. میخواستم چند مورد مشخص را ذکر کنیم تا بفهمیم چگونه باید با این حالاتِ متعدد، به شیوهای علمی و روشمند و ریاضی وار، تعامل کنیم.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 2 سوال 264.