• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
آیا منظورتان از جمع بین یقین و شک، نسبیت است؟ آیا اساسا کسی این را قبول می­کند؟ 2023-02-04 2023-02-04 0 148

آیا منظورتان از جمع بین یقین و شک، نسبیت است؟ آیا اساسا کسی این را قبول می­کند؟

حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: در کتاب خود گفته اید: «علم کلی درجه­ ی دو، علمی است که همواره از بحث­های جزئی علمی می­گذرد تا بتواند مجموع و کل را به صورتی کلی بررسی کند، هنگامی که تجربه­ ی علمی خودم را در طی سال­های گذشته مطالعه می­کنم به این نتیجه می­رسم که بی­شک، در زندگی خود اشتباهات فراوانی داشته­ ام و این فراوانی را همچون داده­ ای ریاضیاتی به دست می­ آورم که عدد قانع کننده­ ای را به من نشان می­دهد. با این کار می­توانم به صورتی کلی احتمال اشتباهم را در هر مسئله­ ای محاسبه کنم، به عنوان مثال اگر من هزار مسئله را طی پنج سال بررسی کردم و در صد مورد از آن­ها اشتباه کرده باشم، برایم علمی کلی ایجاد می­شود که – تا وقتی شرایط یکسان باشد یا شرایط هر دو برهه­ ی زمانی شبیه هم باشند- در پنج سال آینده هر مسئله­ ای را که بررسی می­کنم ده درصد احتمال اشتباه و خطا در آن وجود دارد. وقتی با این احتمالات درگیر می­شوم در هر یک از مسائلی که بررسی می­کنم و به یقین می­رسم، دیدگاهم نسبت به این یقین متفاوت خواهد بود و اینگونه می­توانم هم یقین داشته باشم و هم احتمال خطا بدهم و کمک گرفتن از یقین واقعی قبلی…»[2] استاد بزرگوار! آیا این بدین معنا نیست که شما اساسا شک کرده­ اید؟ آیا کسی از دانشمندان با این نظر شما موافق است؟

پاسخ: نخست: بارها درکتاب­هایم توضیح داده­ ام که یقین ارسطویی بالاترین درجه ­ی یقین است نه اینکه تنها نوع آن باشد. شریعت، دین و حتی علوم جدید به دنبال رسیدن به یقین ارسطویی نیستند چرا که از دیدگاه آن­ها چنین یقینی بسیار نادر و کم­یاب است. به همین دلیل نوع معمول یقین – حالت اطمینان روانی که حاصل یک احتمال بسیار بالا به درستی گزاره است به همراه احتمال بسیار کم در اشتباه بودن آن گزاره- به نظر می­رسد که غالبا در عالَم دینداری کافی است اگر نگوییم برای همیشه کفایت می­­کند.

دوم: اخباریان شیعه نیز همین نظر را پذیرفته اند و این مطلب را در کتابم تحت عنوان نظریة السنة یادآور شده ­ام. آن­ها معتقداند که کلمه­ علم در زبان عربی هم شامل یقینی است که احتمال خلاف آن وجود ندارد و هم شامل یقینی است که احتمال خلاف آن بسیار ضعیف است و اینکه این کلمه را فقط به یقین ارسطویی اطلاق می­کنند رویدادی است که به تازگی رواج یافته و نباید زبان عربی را با آن بسنجیم. بحث تنها بحث زبان نیست بلکه علم معتبر شرعی نیز شامل هردوی آن­ها می­شود. حتی مرور نوشته­های متکلمان و اصولیان هم همین معنای موسع علم را به ما می ­فهماند. بنابراین وقتی می­بینیم که منظور یاران پیامبر و اهل بیت از علم همین معنای موسّع از علم است پس همین معنای علم معنایی معتبر به شمار می­رود[3].

جریان اخباری­گری در مفهوم ­پردازی علم از این فراتر می­رود تا جایی که شیخ حر عاملی (1104 ه.ق) فرض نادر یا احتمال ضعیف را اساسا متعارض با علم نمی­داند چرا که در این صورت اساسا علمی وجود نخواهد داشت زیرا ما می­بینیم که در یقینیات منطقی شش­گانه هم می­توانیم فرض کنیم سلب آن­ها امکان دارد اگر چه که احتمال سلب می­تواند بسیار اندک باشد[4]. از گفته­ های یک عالِم اخباری مانند کرکی (1076 ه.ق) این چنین به نظر می­رسد که این مفهوم موسع علم در اصول دین هم جریان دارد، ولی خود او این راه نفوذ را می­بندد و می­گوید: یقین در اصول دین باید برهانی باشد طوری که دیگر هیچ احتمالی در مخالفت با آن وجود نداشته باشد ولی در فروع دین همان علم شامل دو طرف کافی است[5] .با وجود اینکه قرآن برای هر دو مورد واژه ­ی علم را به کار گرفته است ولی ایشان دلیلی نمی­ آورند که چرا مصادیق علم در این عرصه باید متفاوت باشند.

از دیدگاه شهید صدر مفهوم علم گسترده­ است و مفهوم یقین استقرائی را نیز در بر می­گیرد[6]، بنابراین این جزمیتی که در مفهوم یقین برهانی به کار گرفته شده است در شکل­گیری مفهوم علم به کار نمی ­آید بلکه وجود احتمالی که عقل چندان به آن توجهی ندارد مانعی برای به دست آوردن علم نیست، چرا که عقل به راحتی از کنار آن می­گذرد و به آرامش می­رسد و دیگر خود را نیازمند کنکاش و جستجوی بیشتر نمی­داند.

فیض کاشانی (1091 ه.ق) به نوعی به نفع تشکیکی بودن خود علم نظریه ­پردازی می­کند و می­گوید: « فکر نکنی که علم به صدق اخبار معصومین علیهم السلام بایستی در وضوح و روشنی هم سطح روشنیِ علم به وجود خودشان باشد و یا حتی تا آن حد تواتر داشته باشد و اگر چنین نبود تنها خبرهای واحدی هستند که چیزی بیش از ظن نیست [و موجب علم نمی­شوند]. به هیچ وجه! اگر چنین نظری داری پس چگونه به امامت ایشان یقین پیدا می­کنی؟… بیشتر اخباری که پیرامون احکام صادر شده­ اند از جهت متنی و سندی ضعیف­تر از اخبار امامت نیستند. بنابراین به هر روایتی که اطمینان داشتی عمل کن و اگر به روایتی اطمینان نداشتی آن را از خوشه ­اش جدا نکن» (فیض کاشانی، الحق المبین فی تحقیق کیفیة التفقه فی الدین: 8-9)

بنابراین، دسته­ ای از علمای اخباری این معنای یقین را پذیرفته اند و آن را برای امور دینی کافی می­دانند. طبق دیدگاه شهید صدر در الاسس المنطقیة لمبانی الاستقراء نیز همین نوع از یقین پذیرفتنی است.

جالب اینجا است که مرجع تقلید معاصر ما آیت الله شیخ ناصر مکارم شیرازی اخیرا – تقریبا بعد از گذشت سه سال از چاپ کتاب مسالة المنهج – کتابی را منتشر کرده ­اند که از روح پاسخی که به پرسش شما دادم سخنانی به میان آورده ­اند. ایشان می­فرمایند: «میان اصولیان مشهور شده است که قطع ذاتا حجت است، و این نظر کاملا صحیح است البته اگر همانطور که گذشت، منظور از آن علم و قطع عقلی باشد. اما اگر منظور قطع عرفی باشد که با نام­های دیگری چون اطمینان و ظن قوی نزدیک به یقین از آن یاد می­شود و منافاتی با احتمال مخالف ندارد که خیلی از نظریات بر همین مبنا هستند و به بدیهیات ختم نمی­شوند، حجیتش ذاتی نیست و نیاز دارد که جاعل، حجیتش را جعل کند. بیشتر گزاره ­هایی که ما آنها را قطعی می­دانیم از همین نوع قطع هستند؛ چرا که هر انسانی در برخی چیزها که برایش قطعی شده است ممکن است اشتباه کرده باشد، حال چگونه علم اجمالی با احتمال اشتباه جمع می­شوند؟ آیا امکان دارد موجبه ­ی کلیه با سالبه ­ی جزئیه در یک گزاره کنار هم قرار بگیرند؟ به همین دلیل بسیاری از گزاره ­های قطعی ما، اطمینانی هستند، نه اینکه قطعی باشند، به بدیهیات ختم شوند و هیچ احتمال خلافی در آن­ها وجود نداشته باشد»[7].

[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 ص 102

[2] حیدر حب الله، مسالة المنهج فی الفکر الدینی (بیروت: موسسة الانتشار العربی، 1427)، 39.

[3] حسین بن شهاب الدین کرکی، هدایه الابرار الی طریق الائمه الاطهار علیهم السلام (نجف: رؤوف جمال الدين، بدون تاریخ)، 12–14.

[4] محمد بن حسن حر عاملی، الفواید الطوسیه (قم: المطبعة العلمية، بدون تاریخ)، 533.

[5] کرکی، هدایه الابرار الی طریق الائمه الاطهار علیهم السلام، 15.

[6] السید محمد باقر الصدر، الأسس المنطقیة لمبانی الإستقراء، بدون تاریخ، 322–27; السید محمد باقر الصدر، دروس فی علم الاصول: الحلقة الثانیة (قم: مجمع الفکر الإسلامي، 1419)، 166–78.

[7] ناصر مکارم شیرازی و محمد حسین ساعی فرد، طريق الوصول إلی مهمات علم الأصول(أصول الفقه بأسلوب حديث و آراء جديدة)، ج 1، طريق الوصول إلی مهمات علم الأصول(أصول الفقه بأسلوب حديث و آراء جديدة) 1 (قم – ایران: دار النشر الامام علي بن ابي طالب (عليه السلام)، 1432)، ج 1 ص 17

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36750604       عدد زيارات اليوم : 25330