حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
پرسش[1]: تا کنون برخی از افراد جامعه را دیده ام که با جدیت تمام، اصول اخلاقی را رعایت میکنند ولی از جهت فکری و اعتقادی، کاملا سکولار هستند. با توجه به این پدیده پرسشی برای من پیش آمده است و آن هم اینکه آیا اساسا ممکن است شخصی تا این حد ملتزم به رعایت اصول اخلاقی باشد و در عین حال آموزه های دینی را نپذیرفته، نظارت الهی را قبول نداشته و به قیامت و روز جزا ایمان نداشته باشد؟
پاسخ: به نظر میرسد که هیچ مانعی برای تحقق این امر وجود ندارد؛ چرا که بسیاری از ارزشهای اخلاقی، از فطرت انسانی نشأت گرفته است، شاید به همین دلیل باشد که در روایت «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» پیامبر اکرم از تعبیر «اتمام المکارم» استفاده می کند. پس میتوانیم یک نظام اخلاقی غیر دینی را تصور کنیم که از طریق آن، انسان میتواند برخی از ارزشهای اخلاقی را فراگیرد. با این وجود، ارزش دین در امور متعددی نهفته است که مهمترین آنها عبارت اند از:
نخست: فراهم کردن محیطی مستعد برای رشد احساس اخلاقی و تقویت شدید این ارزشها حتی اگر اصل و اساس این ارزشها در اعماق وجود انسان، حاضر باشد. برخی از متکلمان مسلمان به نام عدلیه، چنین باوری دارند.
دوم: قدرت تأثیرگذاری فراوان بر بخشهای مختلف یک جامعه، از طریق آفرینش حس اخلاقی عام و احساس قوی نسبت به پاسخ گویی در روز قیامت. این در حالی است که حالات مورد اشاره در متن سوال، بیشتر به بعضی از طبقات اجتماعی و یا گروههای نخبگانی جامعه تعلق دارند. بزرگترین خطای کسانی که دین را موضوع مطالعات و تحقیقات خود قرار میدهند این است که تصور میکنند مخاطب دین، نخبگان جامعه هستند این در حالی است که دین به شکلی فراگیر، خود را متعهد به ارشاد تمامی افراد جامعه میداند.
اینکه دین، از جهتی ضمانتهایی را ارائه کرده تا رفتارهای انسان مطابق با اصول اخلاقی باشد و از جهتی دیگر به گسترش تأثیر ارزشهای اخلاقی نسبت به اقشار مختلف جامعه یاری رسانده و میرساند، به این معنی نیست که افراد متدین جامعه نسبت به سایر افراد، زندگی اخلاقیتری داشته باشند. موضوع بحث ما اساسا دینمداری و التزام به دین نیست؛ بلکه از این ذهنیت و تصورِ عام و احساسِ منتشر بین میلیاردها انسان سخن می گوییم که بدون اینکه متوجه باشند به مسائل فوق طبیعی مربوط می شود به گونه ای که وجدان آنها گواهی می دهد که این احساسات، متصل به مفاهیمی دینی همچون خداوند و پیامبران و آخرت و … است. این مساله تاثیر زیادی در فراهم آوردن بستر مناسب برای موضوع اخلاق دارد و نمی توان تاثیر آن را با مشاهده چند متدین که رفتار غیر اخلاقی دارند انکار کرد. بین این دو مساله باید تفکیک نمود و آنها را با یکدیگر خلط نکرد.
در اینجا برایمان حق و باطل بودن آموزههای دینی مطرح نیست؛ چرا که بحث ما بررسی تأثیرات عمیق مفاهیم کلانِ دینی بر درک اخلاقی انسان است، چه این مفاهیم کلان صحیح باشند و چه اینکه دلیلی بر صحت آنها نداشته باشیم، به همین دلیل است که ما در اینجا صرفا از دین اسلام سخن نمیگوییم؛ بحث ما به قلمرو گستردهتری اشاره دارد، به طوری که گاهی شامل ادیان غیر ابراهیمی -مانند بودائی- هم میشود، چه رسد به ادیانی آسمانی چون یهودیت و مسیحیت، اگرچه که این امکان برای ما فراهم است تا از تفاوت گستره ی نظام اخلاقی هر یک این ادیان جداگانه سخن بگوییم.
[1] حب الله، حیدر؛ اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع؛ ج 1 ص87