حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال[1]: نظر شما دربارهی شیوهی سیر و سلوکی که طلاب علوم دینی به آن میپردازند چیست؟ آیا در ورایِ مقاماتی که طرفدارانِ این شیوه، ادعا میکنند حقیقتی وجود دارد؟ فرض کنید از یک شیوهی صحیح و سالم – به ضمیمهی علوم حوزوی و به همراهِ آگاهیِ کافی – تبعیت میکنیم بدونِ اینکه به دستورالعملها و سلوکهای خارج از مکتب اهل بیت علیهمالسلام مشغول شویم؛ آیا چنین کاری، انسان را به این مقاماتِ معنوی میرساند؟ چگونه بین این مقامات و وهم و خیال، تمییز دهیم؟
جواب:سیر و سلوک، شیوهای است که با تبعیت از شریعت و التزام به ارزشهای اخلاقی و روحی و ارتباطِ دائمی با خداوند متعال حاصل میشود. این ارتباطِ دائمی، شامل همهی انواع ارتباط میشود همچون نماز و دعا و ذکر و مناجات و مراقبت و محاسبه و دیگر مواردی که علماء گفتهاند و نصوص قرآنی و حدیثی نیز دربارهی آنها وارد شده است. با توجه به خصوصیاتِ هر شخص، گاهی هم این سیر و سلوک، نیازمند راهنمایی یک استاد است. البته مسالهی ضرورتِ استاد، یکی از مسائل معروف و مورد اختلاف میباشد.
اما اینکه آنچه نقل میکنند حقیقت و واقعیت دارد چندین بار گفتهام که برای من، وجودِ علومِ حضوریِ کشفی و حقیقی به آن مساحت و وسعتی که عارفان ادعا میکنند ثابت نشده است. البته وجودِ کشفِ صوری – آنگونه که خودشان نامیدهاند – ممکن است.[2]
اما تمییز و تفکیک بین این مقامات و کشفیات از یک سو و وهم و خیال از سوی دیگر، از نظر عارفان، واضح است. زیرا آنچه که عارفان میگویند از سنخ علوم حضوری است و نه صورتهای ذهنی و خیالی و یا یک رؤيا در خواب و یا بیداری. کشف حقیقی – آنگونه که مردم تصور میکنند – رویتِ ملائکه نیست؛ کشف حقیقی بسیار عمیقتر از دیدنِ ملائکه میباشد و در واقع، نوعی اتحاد با خودِ معلوم است؛ حال، این معلوم هر چه میخواهد باشد. دقیقا مانند آنچه شما دربارهی خود و وجودِ خود احساس میکنید. غیر از اینها، کشفیاتی هستند صوری که البته قوهی خیال نیز در آنها دخالت دارد و حتی ممکن است وهم نیز داخل آن شود. این چیزی است که آنها میگویند.
حال اگر ادعاهای عرفاء، برای کسی، به تجربه و یا برهان، ثابت نشد و البته برهان و دلیلی هم بر بطلانِ وجودِ کشف حقیقی و معنوی نیافت، در این صورت نباید این ادعاها را انکار کند بلکه آنها را در حالتِ امکان و احتمال نگه دارد تا اینکه – بر نفی و یا اثباتِ آنها – دلیلی قطعی بیابد و یا به مرتبهی کشف و ذوق عرفانی برسد.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 سوال 239.
[2] نگاه کنید به: حب الله, مسالة المنهج فی الفکر الدینی, 189–226.