• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
آیا علم می تواند از طریق تجربه، موجودی مانند انسان را خلق کند؟ 2022-01-22 2022-01-22 0 827

آیا علم می تواند از طریق تجربه، موجودی مانند انسان را خلق کند؟

تالیف: حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: به عنوان مثال اگر به جسم انسان نگاه کنیم، می­بینیم مجموعه­­ای از اعضا آن را ساخته­اند، اعضا از مجموعه‌ای از بافت­ها، بافت­ها از سلول­ها، و سلول­ها از مجموعه ذراتی که با نظمی خاص با هم تعامل دارند، مانند کربن، هیدروژن و … ایجاد شده­اند. علم جدید با ابزارهای خود چیز دیگری غیر از این­ها نیافته است. پس اگر فرض کنیم که علم جدید روزی عملا بتواند به ذراتی چون کربن و هیدروژن و … مسلط شود و به گونه­ای فیزیکی بتواند نظم خاصی را میان آنان استوار سازد (مانند نظمی ذرات اجسام موجودات زنده) و اینگونه بتواند سلول­هایی را تولید کند و سپس با سلول­ها بتواند بافت­هایی را ایجاد کند و همین‌گونه پیش برود در این صورت آیا می­تواند موجود زنده­ای بیافریند؟ منظورم این است که آیا عقلا این امر ممکن است؟ البته معلوم است که در تمام اینها، چیزی از عدم به عرصه وجود نمی آید بلکه ایجاد تغییراتی در موادی است که در دست داریم. و آیا اساسا پاسخ به این پرسش از حیث فلسفی ممکن است یا برای پاسخ به این سوال، باید منتظر تجربه عملی باشیم تا پاسخ خود را بدهد؟

پاسخ: در این فضایی که شما مطرح کردید، هر چیزی ممکن است! ولی فهم این مساله طبق اصول فلسفی، به گونه ای است که در ادامه ذکر می کنم. البته با توجه به اینکه فیلسوفان پیرامون حقیقت روح، اختلاف نظر دارند جوابهایی که می دهند نیز متفاوت خواهد بود:

نخست) اگر بخواهیم روح را از منظر افلاطونی نظاره کنیم – که قرنهای زیادی حتی بر اندیشه اسلامی و نیز دکارتی مسلط بود – نتیجه ای که می گیریم سلبی خواهد بود. در این دیدگاه، همواره انسان در قالب دوگانه­ روح-ماده مشاهده می­شود که اتحادشان یا از طریق اتحاد ماده و صورت است و یا آنطور که دکارت می­اندیشید اراده­ای برتر، این همراهی و هماهنگی را صورت بخشیده است. در این دیدگاه یا روح کاملا از بدن جدا است یا هنگام کمال­یافتگی بدن و آمادگیِ آن، خلق شده است و سپس به درون آن راه یافته یا به تعبیر ابن سینا در قصیده عینیه مشهورش، از محلی بالاتر به سوی این بدن هبوط می­کند.

در این صورت اگر هزار جسد از اجساد و موجودات زنده را هم بیافرینیم، به صرف اینکه طبق توضیح شما در تشکیل فیزیکی آن اجساد، قدم به قدم و جزء به جزء پیش برویم نمی­توانیم فرض کنیم که روح­ها یا نفس­هایی هم در ارتباط با این اجساد وجود خواهند داشت؛ چون فرض ما این است که یک موجودِ مجردِ متعالی وجود دارد که وجود و عدمش در چارچوب این فعالیت­های علمی مادی قرار نمی­گیرد؛ هم چنین فرض بر این است که ما هیچ اختیاری نسبت به آن نداریم. پس حتی اگر جسدی را برای روح فراهم کردیم نمی توانیم ادعا کنیم آفرنیش این روح نیز برای ما ممکن خواهد بود. مگر اینکه فرض کنیم در اینجا قانونی وجود دارد که طبق آن هرگاه جسدی به صورت دقیق، خلق شد روح نیز ضرورتا در آن جسد هبوط می­کند. در این صورت کارهایی که برای صورت­بندی این جسد انجام دادیم در واقع،­ موضوع این قانون را محقق کرده است نه اینکه خودمان روح را آفریده باشیم.

ب) اما اگر نظر صدرایی را بپذیریم که می گوید روح از نظر وجودی، چیزی جدا و مستقل از بدن نبوده و اینگونه نیست که با تکامل جنین در رحم مادر در آن حلول کرده باشد، بلکه صرفا نوعی پیشرفت وجودی است که در خود ماده و بدن رخ­ می­دهد – به گونه­ای که این پیشرفتِ مبتنی بر حرکت جوهری به تحقق روحِ مجرد از ماده می­انجامد – در این صورت حرکت جوهری، شیئی مادی را به شیئی مجرد مبدل می­سازد.

در این حالت با تولید یک بدن مادی به شیوه ای دقیق و صحیح، موجبات حرکت جوهری فراهم می­شود که در نهایت به تبلور یک روح خواهد انجامید. ولی بایستی بدانیم که تحقق حرکت جوهری، شرایط خاص خود را دارا است؛ به این دلیل که طبق نظریه ملاصدرا شیرازی، روح معلول ماده نیست؛ بلکه نتیجه طبیعی حرکت جوهری در ماده است، و این – حرکت جوهری- یک قانون وجودی عام است که در تمام عالم ماده جریان دارد و در عالم غیبی که موجودات در آن عالم به تجرد تام رسیده­اند خبری از این قانون نیست. بنابراین هرگاه تمام شرایط حرکت جوهری این موضوع را کشف کردیم، یقین پیدا می­کنیم که با تحقق موضوع و شرایط مادی آن، روح هم محقق خواهد شد. البته باز به این معنا نیست که خود ما انسانی آفریده­ایم بلکه صرفا شرایطی را فراهم کرده­ایم تا آن قانون وجودیِ جاریِ در ماده به خلق انسانی با روح مجرد بیانجامد.

بنابراین، با توجه به تفاوت نظریات فلسفی، پاسخ­های متفاوتی برای پرسش شما وجود دارد. بر اساس یکی از آن­ها روح مقدم بر بدن است یا یک دوگانگی میان آن­ها حاکم است و هر کدام از آن­ها متعلق به عالمی متفاوت است ولی صرفا با هم مرتبط هستند و از نگاه دیگری، آن طور که صدرا به آن باور دارد، روح نتیجه حرکت جوهریِ خود بدن است و مرتبه پیشرفته­ وجودی خود این ماده به شمار می­رود.

و بنابر هر دو تفسیر، اگر تمام شرایط علمی را فراهم کردیم، وجود مجردِ روحانی انسان ممکن خواهد شد؛ البته طبق نظریه­ اول، ما تنها جزء مادی انسان را فراهم کرده­ایم ولی طبق نظریه دوم مرتبه­ای از مراتب وجودی انسان را فراهم کرده­ایم که طبق قانون حرکت جوهری، پیشرفت خواهد کرد تا آن­جا که به رتبه­ای وجودی بینجامد که ما نام آن را روح گذاشته­ایم.

[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 3 ص 29

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36548173       عدد زيارات اليوم : 15343