حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
پرسش[1]: دیدگاه اسلام در مورد دانش کالبد شکافی چیست؟ من میدانم که کالبدشکافی جز در مواردی ضروری حرام است. چگونه میتوانیم حرمت آن را بپذیریم اما تعارض علم و دین را قبول نکنیم؟ همانطور که می دانید، کالبدشکافی شاخه ای بسیار مهم در پزشکی به حساب می آید و تداوم این علم منوط به وجود دائمی اجساد است تا با تشریح آن امر آموزش تداوم یابد. در این مورد حکم اسلام چیست؟
پاسخ: از دیدگاه فقها، در موقعیتهای فراوانی، مانعی بر سر راه کالبد شکافی وجود ندارد. از جمله ی آنها هنگامی است که جامعهی اسلامی بسیار به آن محتاج باشد. اینکه از دیدگاه دین، علم از جایگاه بسیار والایی برخورد است به این معنی نیست که علم بدون توجه به ارزشها و اصول اخلاقی مجاز است تا هر خواسته ای داشته باشد. مسئله ی کالبدشکافی ارتباط تنگاتنگی با ارزش انسان دارد و بایستی در این مورد به اخلاق کار با جسد انسانی توجه داشته باشیم. اسلام با جدیت پیگیر احترام به جسد انسان است بنابراین از جانب دین بایستی احترام جسد مسلمان مانند مسلمان زنده حفظ شود و این قاعده ای است که از متون شرعی استنباط می شود. حال اگر زمانی پیشرفت این دانش مشروط به این باشد که انسان زندهای تشریح شود – فرض محال که محال نیست- آیا میتوانیم چنین امری را حتی در صورت رضایت فرد مجاز بدانیم؟ آیا منشأ مخالفت با این کار، اخلاقیات، ارزشها و حقوق انسانی نیست؟
بنابراین چنین مسئله ای فقط در رابطه ی با ارتباط دین و علم مطرح نمیشود بلکه در رابطه ی با علم و اخلاق هم قابل طرح است. آیا علم هرکاری بخواهد میتواند انجام دهد اگرچه که در نهایت به کنار گذاشتن ارزشها و اخلاق ختم شود یا اینکه نمیتوانیم این چنین قدرتی را در اختیار علم قرار دهیم؟ اگر این آزادی را در قبال اخلاق نپذیرفتیم در این صورت میتوانیم بعضی از محدودیتهای دینی را نیز در برابر برخی از فعالیتهای علمی به رسمیت بشناسیم. البته نه از حیث ایدئولژیک یا دینی، بلکه از این جهت که طبق دیدگاه دین بایستی بعضی از ارزشها و احترام جسد انسان حفظ شود.
به همین دلیل فقها مسئله ی دانش کالبدشکافی را وابسته ی به ضرورت میدانند، نه آن را بی چون وچرا حرام بدانند. ضمن اینکه ایشان خود عمل کالبدشکافی را حرام میدانند و نه جنبه ی نظری این دانش را. همچنین این نکته را هم بایستی بیفزاییم که امروزه، خیلی از دانشگاه های جهان دیگر بدنه ای واقعی را کالبدشکافی نمیکنند و به بدنهای مصنوعی روی آورده اند که میتواند چنین کاری در حکومتهای اسلامی نیز انجام میشود.
خلاصه: ما همانطور که از دین، اخلاق و ارزشها میخواهیم که به علم و حرکت آن احترام بگذارند، این حق ما است که از علم بخواهیم حریم ارزشها، اخلاق و دین را حفظ کند. به نظر من تا وقتی این قیود و شروط، بیش از اندازه دست و پاگیر نباشند مانعی در مسیر جریان علم وجود ندارد ضمن اینکه در غالب دانشها اساسا با محدودیت هایی از این سنخ مواجه نمیشویم.
[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 ص 32