• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
آیا تقیه یک نوع نفاق و دورویی نیست و باعث بحرانی شدن اطمینان مذاهب به یکدیگر نمی‌شود؟ 2021-03-13 2021-03-13 0 1115

آیا تقیه یک نوع نفاق و دورویی نیست و باعث بحرانی شدن اطمینان مذاهب به یکدیگر نمی‌شود؟

حيدر حبّ الله

ترجمه: محمّد رضا ملايی

سوال[1]: برخی معتقدند تقیه که در نزد شیعه وجود دارد و در بسیاری از احادیث آمده است – مانند این روایت شریف که می‌فرماید: «تقیه، دین من و دین پدران من است» – باعث بروز مشکلات زیادی در تعامل با دیگران شده است. یکی از این مشکلات، بحران اعتماد کردن است. این مساله حتی باعثِ بروز مشکلاتی در ذاتِ خود انسان می‌گردد. از این جهت که تقیه باعث می‌شود شخصیت شیعه، حالتی از نفاق و دورویی پیدا کند. نظر شما در این باره چیست؟

جواب:

صرف نظر از تفصیلات و جزئیات بحث تقیه، آنچه از قرآن و سنت فهمیده می‌شود این است که برای تقیه دو معنای اساسی وجود دارد:

  1. تقیه‌ی خوفی؛ هدف از این تقیه، حفظ جان از خطر در مواقع اضطراری است. این معنی از تقیه، مورد اتفاق تمام مسلمین است؛ زیرا خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:«الا من اُکرِهَ و قلبُه مطمئنٌ بالایمان»[2] (نحل: 106) و نیز می‌فرماید:«الا ان تَتَّقوا منهُم تُقاةً»[3] (آل عمران: 28). در هر جایی که انسان به دلیل بیان صریحِ اعتقاد یا اندیشه یا دینِ خود، احساس کرد خطر بزرگی، جان یا عیالش و یا هر یک از مومنینِ منتسب به او را تهدید می‌کند می‌تواند تقیه کند البته به مقداری که شرایط پیرامونی او، اقتضا می‌کند.

در این قاعده – که عقل و نیز منطق عقلایی آن را تایید و پشتیبانی می‌کنند – هیچ استثنایی وجود ندارد مگر در دو حالت زیر:

حالت اول، وضعیتی است که به خاطرِ یک ضرورت برتر، باید صراحتا عقیده‌ی خویش را بیان کنیم حتی اگر خون ما ریخته شود یا به خاطر این کار، در ضرر و سختی بیافتیم. این نکته را امام خمینی چندین بار در فتاوای مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در سطح سیاسی و اجتماعی تکرار می‌کند. وقتی وضعیت به گونه‌ای است که یا باید از جان و آبرو و مال خود بگذریم و یا اینکه دین در معرض زوال و نابودی قرار می‌گیرد در این صورت، باید خود را قربانی کرد؛ زیرا از یک جهت باید در کارها، اهمیت و ضرورتِ آنها را لحاظ کرد و رعایت نمود و از جهت دیگر، می‌دانیم برخی از تشریعات اساسی هستند که خداوند متعال، سستی در باره‌ی آنها و رها کردن آنها را در هیچ شرایطی نمی‌پذیرد.

حالت دوم وضعیتی است که تقیه کردن منجر به ریخته شدن خونی می‌شود که خداوند متعال آن را حرام کرده است. در اینجا مشهور فقها می‌گویند تقیه در این موارد – که باعثِ ریخته شدن خون محترمی می‌شود – مشروع نیست. لذا من حق ندارم با توجیه تقیه، مسلمان و یا حتی کافرِ غیر حربی[4] را بکشم. البته در تفصیلات این حالت دوم، بین فقها اختلافاتی دیده می‌شود.

این، معنای اول تقیه بود که بسیاری از نصوص دینی و قواعد شرعی و عقلی و عقلایی، آن را اثبات و تایید می‌کند.

  1. اما معنی دوم تقیه، چیزی است که من اسم آن را تقیه‌ی روشی یا مداراتی (بر اساس تفصیلی که در معنیِ اصطلاحیِ تقیه‌ی مداراتی وجود دارد) می‌گذارم. این تقیه چه بسا باعث بروز برخی مشکلات در روابط بین شیعه و سنی شود. بسیاری از افراد تصور می‌کنند این تقیه، همان نفاق و کذب و دورویی و نیرنگ است به گونه‌ای که بین شیعه و غیر شیعه، تا زمانِ وجودِ مفهوم تقیه، اعتمادی باقی نمی‌ماند؛ چون شیعه از تقیه استفاده خواهد کرد و جلوی دیگران عقائد خود را نفی می‌کند نه به دلیل ترس از قتل بلکه برای جذب طرف مقابل و یا به منظور خوب جلوه دادن خود در برابرِ مخالفین و یا انگیزه‌هایی از این قبیل. اینجاست که این مشکل پیش می‌آید که شیعه با استفاده از ابزارِ رسانه، تقیه را به کار می‌گیرد و برای اینکه جلوی حمله‌ی اهل سنت بر خود را بگیرد انکار می‌کند که محدث نوری قائل به تحریف قرآن شده است.

با تامل در نصوص دینی، به نظر من این تقیه – تقیه‌ی روشی یا مداراتی – چیزی جز تعامل نیکو با دیگران نیست. این تقیه همچون سیاست، حاکی از فن و هنرِ ممکنات می‌باشد[5] نه فن و هنرِ آنچه که شایسته است. مثلا وقتی شخصی می‌خواهد دیگران را به دین اسلام دعوت کند لازم نیست تمام احکام اسلام را در یک دفعه برای آنها بیان نماید. بلکه باید نقشه و طرحی داشته باشد تا در این دعوت، مرحله به مرحله پیش برود و طرف مقابل خویش را برای قبول دین و عمل به قرآن آماده نماید. تدریجی بودن قرآن در بیان احکام و تشریعات، بهترین شاهد بر این است که خودِ اسلام، مضمون و محتوایش را به روش تدریجی مطرح می‌کند تا امکان پیروزی در تبلیغ محتوای خویش را داشته باشد.

این تقیه به انسان می‌آموزد که در بیانِ دین برای دیگران و یا دعوت آنها به اسلام، خشک و خشن نباشد و از بالا به دیگران ننگرد؛ بلکه باید با نرمی و دوستی به سراغ طرف مقابلِ خود رفته و با آنها همانطور تعامل کند که با فرزند خود، از روی رأفت و رحمت تعامل می‌کند نه با خشونت و شدت و غلظت که جای چنین حالاتی، در جهاد و دفاع است. این، همان تقیه است و فرقی نمی‌کند که اسم آن را چه بگذاریم. من در این معنی از تقیه مشکلی نمی‌بینم؛ زیرا نه تنها نفاق نیست بلکه بیان عقیده و نظر است البته با شیبی ملایم که باعث می‌شود نظر و اعتقاد خود را به صورت دلپذیر ارائه دهیم نه به صورتی که باعث گریز مردم از دین شود آنگونه که امروزه از سوی برخی از جریانهای سلفی در مواجهه با غیرمسلمین مشاهده می‌شود.

پس تقیه در اینجا به این معنی است که هر چند خطری انسان را تهدید نمی‌کند ولی به منظور ایجاد ارتباطی نیکو با دیگران و تعاملی زیبا با آنها، و نیز ایجاد یک زمینه‌ی تفاهم فکری و دینی با طرف مقابل، شایسته است انسان از وسائل و روش‌هایی استفاده نماید که موفقیت وی را تضمین کند و به همین دلیل لازم نیست در همه‌ی مواقع، به صراحت، رأی و نظر خود را اعلام کند؛ زیرا گاهی وقتها جامعه تحمل شنیدن رأی و نظر انسان را ندارد و لذا اعلام صریح آن رأی و نظر، به صورت یک ضرر و تهدید، متوجه جامعه می‌شود و یا حتی متوجه همان حقیقتی می‌شود که انسان به آن ایمان دارد. تقیه به این معنی، امری عاقلانه است البته در صورتی که تا حد معقولی به کارگرفته شود و استفاده از آن نیز موجّه است تا از طریق آن، انسان هماهنگِ با جامعه خود بوده و با افراد آن جامعه به صورت خشک و خشن تعامل نکند. مثلا گاهی وقتها می‌بینیم که به خاطر مدارای با دیگران، از یک شیوه‌ی زندگیِ خاص دست می‌کشیم؛ زیرا اگر این کار را نکنیم باعث می‌شود در زندگی اجتماعیِ ما مشکلاتی ایجاد شود و حتی باعثِ برخورد و درگیری می‌گردد. مهم این است که در این وضعیت‌ها و حالت ها، افراط نکنیم تا باعثِ ایجادِ فضا و جوّ دورویی نشود؛ همان فضا و جوّی که قرآن کریم از آن تعبیر به نفاق می‌کند و برخی از احادیث نیز با تعابیری همچون انسان دورو و یا دو زبان از حالت یاد می‌کنند. این حالت بدین صورت که است که من در ظاهرِ خود به گونه‌ای باشم و در سرّ و نهانِ خود به گونه‌ای دیگر؛ و یا شخصیت من در هر مجلسی تغییر کند. این حالت در نصوص دینی ما مذموم و ناپسند است و خوب نیست انسان اینگونه شخصیتی داشته باشد.

اما در رابطه با آنچه در شیعیان ظاهر شده باید گفت کثرت و طولانی بودنِ فضای قهر و زور و ظلم نسبت به شیعه و نیز در اقلیت بودنِ آنها، باعث شده مفهومِ «تعاملات و رفتارهای دوگانه» در نزد آنها ریشه بدواند و این حالت و ذهنیت، از یک نسل به نسل دیگر به ارث رسید و حتی متحول شده و علی رغم تغییر بسیاری از شرایط پیرامونی، به حد افراط رسید. اگر اکثریت مسلمین و آنهایی که در طول تاریخ، بیشتر بر مسند قدرت بودند به شیعیان اجازه می‌دادند آراء و عقاید خود را آزادانه مطرح کنند چه بسا وجهه‌ی غالب تشیع اینگونه نبود. ولی تا زمانی که محیط جامعه، در مقابل شنیدن آراء مخالف، قفل و بسته باشد این شخصیت باقی خواهد ماند و حتی تغییر یافته و به اشکال دیگری درخواهد آمد.

اکنون خوب است به دنبالِ این باشیم که اولا معنای تقیه را بفهمیم و اینکه حدود و مرزهای تقیه، خوف بر جان و … است و ثانیا این واقعیت را درک کنیم که استفاده از تقیه، بدین منظور است که پختگی تعامل و ارتباطِ منعطف با دیگران را نتیجه دهد نه اینکه انسان را به مرتبه‌ای برساند که وی را خائن و دارایِ شخصیتی چندگانه جلوه دهد. لذا درست نیست که انسان دیگران به وحدت اسلامی دعوت کند در عین حال، آنها را تکفیر نماید یا اینکه منادی تقریب بین مذاهب باشد و در همان وقت، خطر مسلمینِ مذاهبِ دیگر را از خطر یهود و نصاری بیشتر بداند. این حالتها، دورویی واقعی است. اهل بیت علیهم‌السلام اینگونه نبودند؛ بلکه در مساجد حاضر می‌شدند و با مردم زندگی کرده و رفت و آمد داشته و البته اعتقادات مختص به خود را داشتند که با دیگران فرق می‌کرد.

البته در برخی مواقع، ائمه علیهم‌السلام به دلیلِ شرایط پر فشار و سهمگین، اعتقادات خود را آشکار نمی‌کردند و در انتقال این اعتقادات، فقط به نزدیکان خود اکتفا می‌کردند. این مساله، مورد اختلاف و مناقشه نیست. نگفتنِ «همه‌ی حقیقت»، غیر از «گفتنِ باطل» است. اما سرایت دادن چنین حالتی در عصر ماهواره و جهانی شدن و شفافیت اطلاعات، کار درستی نیست و نمایشِ یک شخصیت دوگانه و مضطرب، بیش از همه، به ضرر خود عالِمِ شیعی است. بنابراین برخی از شیوه‌های نادرست تقیه، از یک سو ناشی از تعامل و رفتارِ نادرست با شیعیان در طول تاریخ می‌باشد و از سوی دیگر، ناشی از برخی مصادیقِ افراط و تعلّل از جانبِ گروهی از شیعیان در تعاملات آن دوره است.

ممکن است سوال شود که بین «تقیه به معنای اول» و «رفتار برخی از یاران انبیاء» – که تا سر حد مرگ، از عقیده‌ی خود دفاع کرده و دست بر نداشتند – چگونه می‌توان جمع کرد؟ برخی از یاران انبیاء زنده به گور می‌شدند و سرهای آنها با اره از بدن جدا می‌شد و در عین حال کلامی بر زبان نراندند که نشان دهنده‌ی اعتراف و یا تسلیم شدن باشد.

در پاسخ می‌توان گفت – همانطور که در ابتدا عرض شد – گاهی اوقات، بر زبان راندن کلمات باطل، حرام ست. اگر فرض کنیم رهبر یک جنبش که علیه اشغال‌گران به پاخاسته‌اند دستگیر شده و از وی می‌خواهند که اعتراف کند؛ در چنین حالتی اعتراف وی، شرعا حرام است زیرا ضرر این اعتراف، فقط متوجه آن رهبر نیست بلکه این ضرر متوجه تمام دستگاه مقاومت و نیروهای آنها نیز خواهد بود. به همین دلیل قاعده‌ی تزاحم بین «مهم» و «مهمتر» در اینجا جاری می‌شود و این، همان کاری است که یاران انبیاء در آن دوره‌ها انجام می‌دادند؛ زیرا مقابله و رویارویی با دشمن، نیازمند قیام بود نه مذاکره و چانه زنی.

[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 2 سوال 351.

[2] . مگر آن كس كه مجبور شده ولى‏ قلبش به ايمان اطمينان دارد.

[3] . مگر اينكه از آنان به نوعى تقيّه كنيد.

[4] . یعنی کافری که در حالِ جنگ با مسلمین نیست. (مترجم)

[5] . یکی از تعریف‌هایی که برای سیاست گفته می‌شود این است که سیاست عبارت از «فن ممکن» می‌باشد بدین معنی که سیاست، فنِ کارهای مستحیل و یا واجب نیست و به عبارت دیگر، متعلقِ سیاست، امور ممکن است نه امورِ واجب و یا مستحیل. لذا افکاری که در حیطه‌ی امکان قرار نمی‌گیرد و به تعبیری دیگر، افکاری که متعلقِ آنها وقایعِ ممکن و اقعی نیست، ازحوزه‌ی سیاست خارج است. (مترجم)

إرسال

you should login to send comment link

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 36552073       عدد زيارات اليوم : 19244