تالیف: حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
سؤال[1]: گفته میشود برای هر کدام از اعمالی که انسان انجام میدهد اثری وجود دارد که به وی برمیگردد. مثلا خوردن گوشت حرام، اثری دارد که به وی برخواهد گشت. سؤال من این است که معنای این بازگشتِ اثر، چیست و تا چه میزان صحیح است؟
جواب: اگر مقصود شما، نتایجِ واقعی «اکلِ حرام» – به عنوان مثال – میباشد, چنین چیزی واقعیت دارد و نصوص زیادی از قرآن و سنت بر آن دلالت میکند. بسیاری از علمای مذهب عدلیه – همچون امامیه و معتزله – بر همین باور هستند و میگویند احکام شرعی، برخاسته از مصالح و مفاسدی هستند که در متعلقات این احکام و افعال وجود دارد.. این ادعا بدین معنی است که شرب خمر، آثاری را بر روح و نفس و سلوک و رفتارِ انسان گذاشته و حتی آثاری اجتماعی دارد که انسان از آن متاثر میشود. دقیقا مانند آثارِ اخروی همچون مواخذه و عِقاب که در انتظارِ شارب خمر است. همچنین نماز، باعث میشود قلب نمازگذار، نورانیت خاصی – به معنایی خاص – پیدا کند و نتایجِ ایجابی در سطح فردی و اجتماعی دارد. این، همان اثر انعکاسی است به معنای اثر و نتیجهای که برمیگردد و عائد انسان میشود؛ حال یا به نفع اوست یا به ضرر وی.
اما شاید مقصود شما این است که کاری که امروز انجام میدهم بر اموری که متعلق به دیروز است اثرِ انعکاسی و رَجعی – به معنایِ اصطلاحی و قانونیِ این کلمه – میگذارد؛ اگر مقصود شما این باشد باید توجه داشت که این معنی، صحیح نیست مگر در چارچوب مفاهیمِ چهارگانه آنهم بر اساس برخی تفسیرات از آنها:[2]
- مفهوم حبط به این معنی که برخی از افعال باعث میشوند ارزش افعال نیکوی قبلی از بین برود؛ مانند شرک به خداوند متعال که به نص قرآن کریم باعث حبط و نابودی اعمال انسان میشود. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين»[3] (زمر: 65) و نیز میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»[4] (حجرات: 2)
در دو علم کلام و تفسیر، بحث زیادی در رابطه با مسالهی حبط واقع شده است. در آنجا تفسیرها و تبیینهای زیاد و نزاع سنگینی پیرامون این مفهوم و دامنهی آن صورت گرفته است که میتوانید رجوع کنید. شرک در آنجا بر اعمال قبلی انسان اثر میگذارد به این معنی که نتایج و کارکرد آن افعال را از بین میبرد و رابطهی بین فعل و نتیجهی آن را قطع میکند.
- مفهوم مفهوم مغفرت و عفو به این معنی که وقتی انسان، مرتکب گناهی میشود از سوی خداوند متعال، مستحق تبعاتِ این گناه خواهد شد و این نتایجِ غم انگیز – مانند داخل شدن در آتش – نصیب وی میشود. ولی وقتی توبه میکند خداوند متعال، او را میآمرزد و معنیِ این مغفرت و آمرزش، زائل شدنِ همان نتایج ناخوشآیند و سوئی است که – حداقل در آخرت – بر آن گناه مترتب میشود به گونهای که گویا آن گناه اصلا واقع نشده است و برای همین در برخی روایات چنین آمده که خداوند آن زمینی را که شخص بر روی آن گناه کرده – در صورتی که توبه کند – به فراموشی مبتلا میکند به گونه ای که اصلا هیچ گناهی مرتکب نشده است. توبه در اینجا اثر قهقرایی بر افعال سابق دارد.
- مفهوم تبدیل سیئات به حسنات؛ این مفهوم نیز در قرآن کریم ذکر شده است آنجا که خداوند متعال میفرماید:«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما»[5] (فرقان: 70) این موضوع نیز یکی از تَفَضُّلات خداوند است. برخی از اعمال انسان و عبادات او، به گونهای هستند که فقط باعث جلب ثواب میشوند ولی برخی از اعمال و عبادات هستند که نه فقط، باعث میشود شخص، مستحق ثواب گردد و نه تنها باعث میشود آثار منفیِ افعال زشت قبلی، زائل شوند بلکه باعث میشود سیئات و گناهان شخص، تبدیل به حسنات و کارهای نیک شوند و در نتیجه بر آن کارهای زشت و سیئات، آثار کارهای خوب مترتب میگردد. توبه به همراه ایمان و عمل صالح، در کنارِ هم موجب تبدیل سیئات به حسنات میشوند.
- مفهوم چهارم همان مفهوم دنیوی و فقهی و قانونی است که از آن در فقه اسلامی به قاعدهی «جَبّ» یاد میشود و مقصود از آن این است که اسلام، افعالِ قبلیِ تازه مسلمانها را میپوشاند و نادیده میگیرد به گونهای که آنچه شخص تازه مسلمان در زمان کفرِ خود انجام داده یا ترک کرده، با ورود به اسلام، تبدیل به کارهایی لغو و بی اثر میگردد. آن مقدار که یقیناً مشمولِ این قاعده میشود شئون دینی و مسائلِ مرتبط با حقوق خداوند مانند قضای نماز و روزه و … میباشد ولی این قاعده شاملِ مسائل حقوقی و حق الناس نمیگردد؛ لذا اگر کسی – مثلا – شخص دیگری را بِکُشَد و سپس مسلمان شود این مسلمان شدنِ او، عقوبت قتلی را که مرتکب شده نفی نمیکند و باید قصاص شود. همچنین در سرقت و مواردی از این قبیل باید حق الناس رعایت شود. فقها دربارهی حدود و ثغورِ این قاعده مباحث و تفصیلاتِ زیادی ارائه کردهاند.
پیرامون هر کدام از این مفاهیم چهارگانه، بررسیهای مَفَصَّلی در علوم مختص به خود – مانند عقائد و تفسیر و حدیث و فقه – صورت گرفته و مناقشاتی نیز در اصل تفسیر این مفاهیم چهارگانه و اصل پذیرش آنها و نیز حدود و ثغور آنها شکل گرفته است.
[1] . اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع، ج 3 ص 113
[2] . البته با قطع نظر از نظریهی شرط متاخر در اصول فقه و برخی از تفصیلات جزئی.
[3] . و قطعاً به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است: «اگر شرك ورزى حتماً كردارت تباه و مسلّماً از زيانكاران خواهى شد.»
[4] . اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و هم چنان كه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود
[5] . مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.