• الرئيسية
  • السيرة الذاتية
  • الكتب والمؤلفات
  • المحاضرات والدروس
  • المقالات
  • الحوارات واللقاءات
  • المرئيات
  • الأسئلة والأجوبة
  • لغات اُخرى
  • تطبيق مؤلفات حب الله
  • آراء
الموقع الرسمي لحيدر حب الله
# العنوان تاريخ الإعداد تاريخ النشر التعليقات الزائرين التحميل
آیا افشای مکاشفات، در تضاد با پنهان کردن آنها نیست و مقامات اهل معنویت را نقض نمی­کند؟ 2022-11-27 2022-11-27 0 171

آیا افشای مکاشفات، در تضاد با پنهان کردن آنها نیست و مقامات اهل معنویت را نقض نمی­کند؟

حیدر حب الله

ترجمه: مجمع علمی طور سینا

پرسش[1]: آیا مکاشفاتی که مریدان بعضی از اشخاص به مرادشان نسبت می­دهند مخالف این نیست که خداوند بندگانش را ملزم کرده است که آن مکاشفات را از مردم پنهان کنند؟

این مسئله اختصاصی به عرفا و صاحبان مقامات معنوی ندارد بلکه شامل هرکسی می­شود که دارای قدرت روحی و روانی ویژه­ ای باشد و یا با جهان ­ها و آفریده ­های دیگر (مانند جن) ارتباط داشته باشد. به­ هر­حال، در برداشت از کلام شما چند احتمال وجود دارد:

احتمال اول: منظور از افشا این باشد که مدعی، اسرار دیگران را افشا کند و برای به دست آوردن اسرار دیگران قوه­ ی کشف و چشم باطن­بین خود را به کار گیرد. برای مثال بگوید فرد الف درغگو است یا منافق و پلید است و این مطالب را از طریق مشاهده­ ی ضمایر دیگران و یا به طور کلی از طریق درک ویژه ­ای به دست آورده باشد.

روشن است که چنین کاری حرام است؛ چرا که این کار در ذیل افشای نواقص پنهان دیگران یا افشای اموری از ایشان که آن را اسرار خود می­ دانند و راضی نیستند دیگران از آن با­خبر شوند، قرار می­گیرد. در این صورت این کار یا غیبت است یا چیزی مانند آن. از نظر شرع هم چنین کاری مجاز نیست مگر در مواردی خاص، مانند جایی که بفهمیم شخصی، مزدور دشمن است یا می­خواهد شخص دیگری را بکشد، که در این صورت ذیل اموری قرار می­گیرد که شرع، افشای راز دیگران را مجاز می­داند.

بلکه حتی اگر کسی که می­تواند از ضمایر دیگران آگاه شود و بخواهد این کشف برای خودش حاصل شود، طوری که از اسرار دیگران آگاه شود نیز از دیدگاه شرع امر جایزی نیست؛ زیرا خود این کار هم نوعی تجسس و به دست آوردن ویژگی ­های دیگران است که جز در مواردی خاص، شرع چنین اجازه ­ای نمی­ دهد.

تمام این مطالبی که بیان شد نسبت به کسی صادق است که ادعا می­کند می­تواند ضمایر دیگران را از طریق کشف و شهود به دست آورد. در کنار آن­ها، دیگران نیز اجازه ندارند بر مبنای سخن این مدعیان، دیگران را به اموری متهم کنند که هیچ سند و مدرکی جز همین داده­ های کشف شده­ به واسطه دیگران، برای آن وجود ندارد. پس تا هنگامی که ما سند و مدرک محکمه ­پسندی نیافته ­ایم و جز همین ادعاها چیز دیگری دستگیرمان نشده است، نباید برمبنای این چنین ادعاهایی عمل کنیم؛ چرا که اساسا فرض ما این است که خود ما به این اطلاعات دست نیافته­ ایم و هیچ راه شرعی دیگری نداریم که بتوانیم ادعای این شخص را اثبات کنیم، بنابراین تا وقتی اطلاعاتی به دست نیاورده­ایم که از جهت شرعی معتبر باشد، اتکای به سخن او قابل قبول نیست. بنابراین بایستی مراقب باشیم تا در زمینه­ ی اتهام به دیگران و پرداختن به اسرارشان، از راه اخلاق و شرع منحرف نشویم.

احتمال دوم: شاید منظورتان این باشد که فردی، دیگران را از مکاشفات معنوی خود با خبر کند، مقامات معنوی خود را توضیح دهد و اتفاقاتی که در این مسیر برایش رویداده است را برای مردم بازگو کند. اگر او می­ خواهد با این افشاگری­ ها به مقامات و شئون دنیایی دست یابد، پر واضح است که از راه راست منحرف شده است، به ویژه اگر او مرتبه ­ی بالایی از این مراتب معنوی را به دست آورده باشد. همچنین این احتمال هم وجود دارد که او با این پرگویی­ ها، مقامی از مقامات معنویش را از دست بدهد. ولی از سوی دیگر این احتمال هم وجود دارد که مقصود او از این­کار دنیاخواهی نباشد، بلکه هدف مثبت و قابل قبولی را در سر داشته باشد، همانطور که عرفا، با بیان یافته­ هایشان دانش عرفان نظری را پرورش داده­ اند، یا همانطور که انبیا از ارتباطاتشان با خداوند سبحان سخن گفته اند. بنابراین این افراد به دنبال تفاخر نیستند بلکه تنها می­ خواهند حقایقی از عالم را که برایشان روشن شده است، به دیگران منتقل کنند یا می­ خواهند دیگران را هم به قدم گذاشتن در این مسیر تشویق کنند. اگر هدفشان رسیدن به این اهداف باشد به نظر می­رسد که در رفتارهایشان مشکلی وجود نداشته باشد.

بنابراین افشای مکاشفات و مقامات معنوی مانند انفاق در راه خداوند است از این جهت که هم پنهان کردن آن­ها نیک است و هم آشکار کردنشان. خداوند تبارک و تعالی در بعضی از آیات قرآن کسانی را ستایش می­کند که آشکارا انفاق می­کنند بلکه گاهی در همین آیات قرآنی به مؤمنین دستور می­دهد که آشکارا انفاق کنند، البته در کنار دستوراتی که آن­ها را ملزم می­کند تا دسته­ای از انفاق­ هایشان پنهانی باشد. خداوند تبارک و تعالی می ­فرماید: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[2] (بقره: 274) و «وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار»[3] (رعد: 22) و «قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خِلال»[4] (ابراهیم: 31) و «إِنَّ الَّذينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور»[5] (فاطر: 29). پس افشای مقامات مانند انفاق است هم می­تواند پنهان­ کاری در آن نیکو باشد و هم افشاگری آن.

پس همواره نمی ­توانیم کسی که از مقامات روحانی خود یا از حالات معنویش سخن می­گوید را به دروغ گویی متهم کنیم، چرا که این سخن گفتن، به تنهایی معیاری برای شناختن اهداف و مقاصد افراد نیست. می­بینیم که خیلی از عرفا و بزرگان اهل معنی از حالات معنویشان سخن می­گویند و در عین حال هیچ دلیلی وجود ندارد که به آن­ها سوء ظن داشته باشیم البته تا زمانی که بتوانیم جهتی معقول برای این رفتارشان بیابیم.

احتمال سوم: اینکه بخواهد به پیروانش نشان دهد که دارای این کرامات و مقامات است. مانند هر صفت نیکی که افرادی از آن برخوردارند و به دنبال ترویج و نشر آن هستند. به نظر می­رسد که وقتی هیچ مانعی وجود نداشته باشد یا خود او این امور را رد نمی­ کند نشر و ترویج آن هم مشکلی نداشته باشند. ما هم به همین شیوه از مقامات و حالات معنوی پیامبران آگاه می­شویم، یعنی یا خودشان برایمان توضیح می­دهند یا قرآن این امور را برای ما افشا می­کند. بنابراین به طور کلی قاعده­ ای به نام پنهان­ کاری وجود ندارد و خوبی و بدی افشاگری به حالات، اشخاص، شرایط، مصالح و اهداف افراد وابسته است.

[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 ص 20

[2] كسانى كه [چون على بن أبى‏طالب عليه السلام‏] اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشكار انفاق مى‏كنند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

[3] و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظايف و حوادث‏] شكيبايى ورزيدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان كرديم در نهان و آشكار انفاق نمودند، و همواره با نيكىِ [عبادت‏] زشتى و پليدى [گناه‏] را دفع مى‏ كنند [و با خوبى‏ هاى خود نسبت به مردم، بدى‏ هاى آنان را نسبت به خود برطرف مى‏ نمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است.

[4] به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزى آنان كرده ‏ايم، پنهان و آشكار انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه پيوند دوستى و رفاقت.

[5] قطعاً كسانى كه همواره كتاب خدا را مى‏ خوانند و نماز را برپا مى‏ دارند و از آنچه روزى آنان كرده‏ ايم در نهان و آشكار انفاق مى‏ كنند، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كساد و نابود نمى‏ شود.

comments are closed

جديد الأسئلة والأجوبة
  • تأليف الكتب وإلقاء المحاضرات بين الكمّ والنوعيّة والجودة
  • مع حوادث قتل المحارم اليوم كيف نفسّر النصوص المفتخرة بقتل المسلمين الأوائل لأقربائهم؟!
  • استفهامات في مسألة عدم كون تقليد الأعلم مسألة تقليديّة
  • كيف يمكن أداء المتابعة في الصلوات الجهرية حفاظاً على حرمة الجماعات؟
  • هل يمكن للفتاة العقد على خطيبها دون إذن أهلها خوفاً من الحرام؟
  • كيف يتعامل من ينكر حجيّة الظنّ في الدين مع ظهورات الكتاب والسنّة؟!
  • هل دعاء رفع المصاحف على الرؤوس في ليلة القدر صحيحٌ وثابت أو لا؟
الأرشيف
أرسل السؤال
الاشتراك في الموقع

كافة الحقوق محفوظة لصاحب الموقع ولا يجوز الاستفادة من المحتويات إلا مع ذكر المصدر
جميع عدد الزيارات : 35763589       عدد زيارات اليوم : 394