حیدر حب الله
ترجمه: مجمع علمی طور سینا
پرسش[1]: در برخی از مباحث شما پیرامون پلورالیسم دینی یادآور شده اید که پیروان پلورالیسم دینی به دنبال یقین ویژه ای هستند که همان یقین استقرائی است و بیان کردید که این یقین خاص با یقین ارسطوئی متفاوت است. آیا چنانچه استقرا را نپذیریم، تأثیری در این یقین استقرائی خواهد داشت؟ حضرتعالی مستحضرید که کارل پوپر استقرا را خرافه میداند با اینکه او حضور فعالی میان طرفداران پلورالیسم دارد. نظر شما در مورد این مطلب چیست؟
پاسخ: به هر اندازه که از یقین ارسطوئی فاصله بگیریم افق های تازه تری برای طرفداران پلورالیسم معرفتی گشوده میشود. این بدین معنی است که هر چه از بالاترین درجه ی یقین دور شویم و از آن کوتاه بیاییم پلورالیسم معرفتی، آزادی بیشتری می یابد بنابراین هرچه به دیدگاه ترجیح گرایانه نزدیکتر شویم، فضای بیشتری برای تنفس پلورالیسم بوجود خواهد آمد[2]؛ زیرا در این صورت، جزمیت معرفتی که اسباب ظهور شناخت قطعی و دیدگاه یکجانبه گرایی را فراهم میکرد، از هم میپاشد.
هنگامی که سراغ فلاسفه ی نسبیگرا برویم یا با فیلسوفانی چون کارل پوپر تبادل اندیشه داشته باشیم، آشکارا میفهمیم که نظرگاه نقادانه ی آنها نسبت به یقین فرصت هایی را برای پلورالیسم معرفتی فراهم میکند. به عبارت دیگر، برای طرفداران پلورالیسم، یافتن شکافی در دیوار جزمیت قاطع کفایت میکند و آنها چنین شکافی را در یقین استقرایی یافته اند. هنگامی که پلورالیسم وارد عرصه ی دین میشود نظریه ی یقین استقرائی یکی از نزدیکترین نظریات به پلورالیسم دینی خواهد بود؛ چرا که از یک سو یک جانبه گرایی را منسوخ خواهد کرد و پلورالیسم را به کرسی مینشاند و از سوی دیگر اجازه ی حضور گونه ای از یقین استقرائی را خواهد داد تا دین – در معارفش- دچار فروپاشی نشود. ولی این پلورالیسم معرفتی هر چه به شک نزدیکتر شود پلورالیسم مجال بیشتری خواهد یافت. در این صورت به نسبت «دینی» که به دنبال پلورالیسم دینی است و میخواهد میان دین و کثرت را جمع کند و تلاش کند که هردوی اینها را داشته باشد، دینی بودنش به خطر خواهد افتاد. این باعث میشود که یقین استقرائی از جهتی با دین سازگار باشد و از جهتی دیگر با پلورالیسم.
[1] اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع ج 2 ص 61
[2] خیلی از فیلسوفان از جمله اثباتگرایان (positivists) به این اندیشه گرایش دارند. طبق دیدگاه اثباتگرایان نتیجه ی پژوهشهای علمی حاصلی بیش از ترجیح یکی از نظریات بر دیگری نخواهد بود. به عبارتی از لحاظ شناختی میتوانیم در نهایت نسبت به یک نظریه به مرتبه ی ظن دست یابیم.